عارف "چاه آبی" بزرگمرد رسالتمند و شاعر توانا

امان  معاشر

اعضای خانۀ فرهنگی "مولانا" به اشتراک دست اندرکاران (نشریۀ زن) روز سیزدهم نوامبر به مناسبت شصت و هفتمین سال وفات  شاعر توانا ، بزرگ ، رسالتمند و متهد مردم ما مرحوم  عارف  "چاه آبی" را  که در فرهنگ و ادب کشور مقام بلند  و ارجمند دارد ،  طی محفل شانداری گرامی داشتند.

سخنوران  اشعار شاعر بی بدیل مرحوم چاه آبی را به دکلمه گرفتند که در بعضی اشعار  او اصطلاحا ت نادر محلی  ماهرانه  در جملات  ناب دری اوزبکی  گنجانیده شده بود و عده ی   شعر او را نمونه کامل زبان فارسی و ارتباط محکم با ترکی - اوزبیکی دانستند.

دایم ای بی مهر با می خواره گان مستمند       ساغر می  گیر و بشکـن گوشه قـلـپاق را

یاد ما هرگز نمی آری و میدانم که چیست       قـدر،  پیشت   عاشقـان  مفـلس  قـشاق را

در اینجا دوکلمۀ قدیمی فارسی و ترکی اوزبیکی استعمال شده (قلپاق) و (قشاق) ، که در اشعار شاعران امروزی به ندرت می توان یافت اما برای کسانیکه در زبان اوزبیکی حرف می زنند ویا در  دهات و به خصوص شمال افغانستان و  تاجکستان و  اوزبیکستان و آسیای میانه زندگی دارند  کلمات مروج و هر آن مورد استفاده مردم آن محلات است. که خود پیوند اتنیکی و مشترک فرهنگی  ما با خلقهای همجوار افغانستان  را نشان میدهد .

   محترم اسحاق" ثنا" شاعر معاصر کشورما  در رابطه  گفت :

   ( عارف چاه آبی شاعر شهیر  و متفکر خردمند کشور ما پیشۀ مالداری داشته و اساسأ ساحۀ کار و تجارت آنرا مناطق اطراف دریا که با آسیایی مرکزی امروز وصل است تشکیل میداده. و چا پانداز ماهر بوده است که در جریان اجرایی مسابقه ی بزکشی چشم چپ اش صدمه می بیند و بعدآ بینایی خود را ازدست میدهد ولی این شاعر روشندل سرودن شعر را ادامه داده  که به وسیلۀ  دیگران روی صحات اوراق انتقال میداده است .)

 خانم شفیقه نورزی مدیر مسئول مجلۀ نشریۀ زن گفت:

 (عارف چاه آبی صاحب مقام بلند و با  ِ طبع زریف  تا به امروز چون برلیان به انبار افتاده و کمتر به نظر زرگران  است وظیفۀ هر فرهنگدوست است تا زینت کلام آنرا با ظرافت  در ادبیات خویش  بکار گیرند.

  شاعر مستعید شهر ما محترم نجیب "بهروش" عارف"چاه آبی"  را مرد دلیر ، وطندوست ، مردم پرور و شاعر شیرین کلام و شیوابیان توصیف نموده گفت:

(قرار مشاهدۀ خودم ، اشعار تدوین شده در دیوان "عارف" ، به مراتب کمتر از تمامی سروده های او میاشد . امید که آنهمه آثار گرانبهای شاعر گرامی ازگزند وآفات روز گار مصؤن مانده باشد و روزی برسد که تمامی سروده های "عارف" در دسترس استفادۀ فرهنگیان و ادب دوستان قرار گیرد .)

شاعر وطنپرست محترم کبیر "فرخاری" گفت!

(عارف این شاعر نامدار کشور، شخصیت با احساس و مبارز توانا است که محیط اجتماعی را درست در اشعار خویش تحلیل و بررسی نموده وبا خوانین و ستمگران هرگز سر سازگاری نداشته است و همه نبشته ها و اشعارش به این ادعا صحه می گذارند و اربابان محلی را که خون مردم را می مکیدند به نکوهش گرفته است )  

من  نسبت علاقه ی که به شخصیت  عارف  چاه آبی شاعر شهیر  و متفکر خردمند کشور ما دارم قطعه شعر آنرا گزیده ام که اصطلاحات محلی را نیز شامل است  امید دوستان محترم ما لذت ببرند.

امان معاشر

عارف چاه آبابی

رونق رستاق

نارک  انداما  شکـــــستی  رونق  رستاق را        سوختی  جان دل   شــوریده ی  عشاق را

ای ستمگر، گرمی  بازار حسن آخــــر شود        رد  مکن  هرگـــز  تمنای   دل  مشتاق را

دایم ای بی مهـــر با می خواره گان مستمند         ساغر می  گیر و بشکـن گوشه قـلـپاق را

یاد ما هرگز نمی آری و میدانم که چیــست          قـدر،  پیشت   عاشقـان  مفـلس  قـشاق را

نوشـداروی  لـب  لعـل  تـو  کـردم  امتحان         میدهد   تسکین  تب صد ساله ی احراق را

نافه ی چین در جهان هرگز نباشد، گو مباش        نگـهت  زلـفش  معطر  می کند  آفـاق را

از  تواضع  های  طرز قامتت  فهمیدنیست         با دو صد غوغا  فروشی شیر بی قیماق را

ناله زاهد ز خشکی های طینت بی صداست       غیر سـوزانـدن بکـاری نیست، خار  قاق را

"عارفا"  خوبان  بازاری  نمی دانند  هیچ

در  شـمار   آدمـیت   مـردم   قـشلاق  را