افغان موج   

بمناسبت درگذشت غلام محی الدین شبنم غزنوی!

  به همین سادگی باورم نمیآید که مرد هنرمندی به نام غلام محی الدین شبنم جهان  را ترک گوید. بلی تا من زنده باشم زنده است. جوانتر از هر وقت دیگر، سرشار تر از چهار دهه قبل و مفیدتر از آخرین لحظه های زندگی پر بارش.

خبر مرگ استاد شبنم غزنوی را از طریق سایت آسمایی و از زبان داکتر سیاهسنگ شنیدم. ساعت هفت شام بودم. آفتاب میرفت تا در افق های غرب نزول کند. کمپیوترم را خاموش کردم به بالکن خان ام رفته و سیگاری را روشن کرده و در میان دود آن احساسات ام را رها نمودم. یادم از سال های نو جوانی ام آمد. علاقۀ مفرط ام به نقاشی... آنروز ها نقاشی مونس لحظه های تنهایی ام بود. نمیدانم چرا! اما به خاطر دارم که یکروز اولین کودک خانواده ای عمویم را روبرویم نشانده و صورت اش را روی صفحۀ کاغذ آوردم. وقتی اعضای خانوادۀ عمویم رسامی ام را دیدند همه برایم آفرین گفتند. خیلی علاقه داشتم که صحنه  و پشت صحنه های تراژید مردمان ام را نقاشی کنم و صرف یکسال با اینکار هایم خودم را مصروف ساختم. تابلوی ساختم که مرد پیری را در حالت پرورش گلها نشان میداد. شام ویتنام را نقاشی کردم و چند پورتریت از دوستان ام. نمیدانم که سرنوشت این نقاشی هایم چه شد.  اما بار دیگر مسیر زندگی و مطالعاتم به سوی دیگر رفت که قصۀ علیهده دارد.

صادقانه یگویم که در میان آموزگاران ام از شبنم غزنوی خاطرات فراموش ناشدنی دارم که آنرا دو سال قبل در افغان موج گذاشته بودم و آدرس آن :

http://www.afghanmaug.net/content/view/239/32/

است. من در بارۀ استاد آنچه گفته ام  احساس یک دانش آموز اوست. به یقین که استاد بزرگوار محی الدین شبنم غزنوی از افتخارات تاریخ هنر افغانستان باقی خواهد ماند.

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق        ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما

افغان موج در گذشت استاد محی الدین شبنم غزنوی را به اعضای خانواده، دوستان و شاگردان اش تسلیت عرض نموده و به روح پاکش درود میفرستد.

نعمت الله ترکانی

6 جولای 2009