«زنده‌گی در زنده‌گی بی زنده‌گی، بازنده‌گی‌ست»

ـ یاسین خموش

خموش خالق صدها اثر ماندگاری که زودتر از خلق شدن شان در جامعه روح دمیدند و در زمین فرهنگ و‌ ادب ریشه تنیدند.

 از جمله :صفورا قد کشیده… به یاد دارم که برای یک برداشت نادرست از سروده‌ی حماسی نابش او را سرزنش جدی کردند که گویا شادروان دکتر نجیب را مانع مصالحه خوانده بود. آن سرودحماسی چنین بود که بخشی از آن را می‌خوانید:

احساس می‌کنم که بهشت برین ما

این خانه‌ی مقدس روی زمین ما

یعنی که خاک ما در محور مصالحه پیروز می‌شود

انگیزه‌ی نفاق افسانه‌ی شقاق نابود می‌‌شود…

متن کامل این سروده را تصنیفی ساختند و در تالار بزرگ رادیوتلویزیون ملی از سوی گروه هنری پلیس اجرا شد.

مخنثان دربار و منادیان بدکردار، این مصرع انگیزه‌ی نفاق…را تعبیر بر توهین به دکتر کردند. ارچند دکتر مرحوم مستقیم به خموش چیزی نه گفتند، مگر هویدا بود که هدایتی از جایی داده شده بود تا شعر خموش و خود خموش دگر مجال جولان نه داشته باشد.

دیری‌ست در پی آنم تا فرزندانش، به ویژه کاوون، با امکانات عالی اقتصادی و کاری که دارد، آثار پدرش را ماندگار سازد.‌یا من نه دیدم، یا فرزندانش قدر‌ نه‌شناس اند.

از دوستی من و خموش گویای ما هیچ چیزی نه یافتم در بساط نادانی ام تا تعریف کنم. باری که گفتمش تو هر کی‌هستی باش و به مه خموش گویای مه هستی، خندید و گفت اگر زنده باشیم.

ام‌روز او نی‌ست، مگر دانش او را حتا دانش‌مند بی نفس تایید کرده.

‏روح خموش گویای ما شاد.

چه زیبا گفته: که حتا هوش‌مصنوعی می‌گوید سخنش را باید به آب طلا نوشت. در این جا ببینید و بخوانيد