به مناسبت هشتم مارچ 2010

هشتم مارچ  سال 2010 در حالی تجلیل میشود که اوضاع سیاسی و اقتصادی وطن ما از سال های قبل غم انگیزتر است. در همین حال ستم جنسی، مذهبی ، تجاوز، فروش، خود سوزی و آوره شدن زنان نسبت به  سالهای قبل افزایش یافته است.

در سال 1388 قرار احصایه های مستقل از سال 1387 سی مرتبه خودسوزی زنان و بهمین ترتیب تجاوزات جنسی  برزنان  زیادتر شده است. بعد از گذشت هشت سال دیموکراسی قلابی هنوز هم حضور زنان در ادارات دولتی، دانشگاه ها و موسسات علمی کمرنگ است.

زنان که نیمه از بدنۀ اجتماع ما را تشکیل میدهند صرف با کار های درون منزل مشغول اند. هنوز هم  ستم های شوهر سالاری و مذهبی  آنانرا را مثل برده های قرون وسطایی  مورد شکنجه و اذیت قرار میدهد. تجاوز بر زنان را نمیشود به این ساده گی مورد  پرسش قرار داد. روح مطلب اینست که نه سرتمداران دین و مذهب و نه هم اولی الامر دولت جمهوری به اصطلاح اسلامی افغانستان بدنبال این قضایا وقت خود را مصرف میکنند. به این ویدیو نگاه کنید و عدالت جمهوری اسلامی  ای به نام افغانستان را مشاهده کنید:

http://www.youtube.com/user/rawa77

اگر زنی به یکی از موسسات بخاطر کمایی رزق حلال کار کند. سزایش مرمی های ساخته شده در فابریکه های ایالات متحدۀ امریکاست و او نا چار در اخرین لحظۀ  زندگی اش نام الله را تکرار کند.

http://www.youtube.com/watch?v=NFBsVbwBgLU

 

 خدای که جنگسالار و قاتلین یک ملیون انسان افغانستان را هم اکنون زیر چتر دیموکراسی غرب عزت آبرو داده وبه مقامات بزرگ دولتی نصب کرده است. سیاف  با دار و دسته اش  و برهان الدین ربانی بادر ودسته اش بر چوکی های پارلمان تکیه زده اند و احوال شخصیه به نام زنان صادر میکنند. امریکای جهانخوار از وجود ناپاک این جنگسالاران استفادۀ ابزاری نموده ودستهای نمک پروردگان شانرا را به نام اسلام  برای ستم هر چه بیشتر بر زنان آزاد گذاشته است. هنوز هم کوچه کوچه ای شهر کابل، بامیان، مزار شریف، کوهدامن ، ننگرهار، قندوز، خوست و هلمند و قندهار با خون مادران و فرززندان شان رنگین میشود. طالبان پاکستانی و عربی و یاران جهادی شان چون گلبدین حکمتیار، ملا عمر، مولوی حقانی، مولوی فضل الرحمن پاکستانی و بن لادن سعودی  تا میتوانند برای  ریختن خون و دربدری مردم اعم از مرد، زن، کودک و پیر  مجاهدت میکنند.  اینست نجوای یکی از زنان فروخته شده در پارلمان افغانستان که بگفته قهرمان زن افغان ملالی جویا طویلۀ حیوانات است!

http://www.youtube.com/watch?v=sNJp3pQIdQg

این زن برای طالیان جهالت و بربریت اشک تمساح میریزد. او عضو پارلمان جنگسالاران است که اکثریت خود را ارکان دین اسلام میدانند و در مقابل یک زن از شنیع ترین کلمات، تهدید به تجاوز جنسی و حتی  مرگ را به زبان میاورند:

http://www.youtube.com/watch?v=ceJbRmTj9TM

این سند تاریخی را نمیتواند سیاف وهابی و نوکران امریکایی اش تکذیب نمایند.

در عربستان سعودی تا حال زنان حق رای برای انتخاب زعیم و یا وکیل خود را ندارند و در اقصی  کشور های اسلامی زن مالکیت شخصی مردان حساب میگردد و دادرسی ندارند.

ملیحه ترکانی

آرزوی های زنان در هشتم مارچ یکی اند

روز هشتم مارچ روز همیستگی و تجدید تعهد جهت حیات دور از ستم و بهره کشی جنسی ثبت شده است . همه ساله این روز همچو ادامۀ مبارزان دایمی زنان و مردانیکه در دفاع از حقوق زنان استند جشن گرفته میشود.

بمنظور آگاهی بیشتر از مفهوم این روز با یک سوال مشخص که در آستانۀ هشتم مارچ روز بین المللی زنان چه آرزو های دارند؟ به سه تن از پیشقراولان این قشر شجاع و انسانساز محترمین!شاعر معاصر کشور ما خانم عزیزه "عنایت" از کشور هالند ، پژوهشگر و نویسنده خانم ماریا" دارو" از سسکچوان ، موسس و مدبر مسئول مجلۀ نشریه زن در ونکوور کانادا خانم شفیقه "نورزی" مراجعه نمودم و گفتنی های آنها را یکجا به خوانش میگریم.

 

Image

شاعر والا گهر و مهربان خانم

عزیزه "عنایت" گفتند:

( روز هشتم مارچ که بیشتر از یکصد سی و سه سال  قـدامت تاریخی در جهـان دارد دراثرسعی و تلا شهای یک عده زنان مبارز که از جمله میتوان (کلاراستگین ) زن  مبارز و برجستهء المـانی را نامبرد که کنفرانس  سوسیا لسـتی  زنانی 17 کشورجهان را درشهر(کوپن هاگن) کشور دنمارک دایر و هشتم مارچ بمثابه روز آزادی  و همبستگی زنان جهان به خاطر دفاع از حقوق مسلم شــــان اعلام گردید وبــرای اولین باردر سال 1911 روز جهانی زن در دنمارک , آلمان وبعضی ازکشور های دیگر اروپائی تجلیل گردید. که از آن زمان تاکنون  این روز با شکوه گاهی کمرنگ و گا هـیهم خوب در خشیده است . در سالهای قبل در وطن عزیزما نیز از این روزبا افتخار در بعضـــــیاز وزارت خانه ها و موسسات دولتی تجلیل بعمل می آمد که من خاطرات خوشی ازاین روزهادارم. خوشبختانه در این سالها تعداد از کشورهای جهان از این روز تجلیل بعمل میـاورند. و همچنان بعضی از نهاد هاو انجمن های افغانان در اروپا بخاطر این روز محا فـلی راراه انــدازی مینمایند  که با اشتراک  زیادی ازخانمهای افغــان دراین محافل این روز پر رنگتر و پر درخششتـرگردیده که این خود حکایت گر اتحاد و همبستگـــی زنان افغان  در عالــم دوری از وطن میبا شــــد.

اکنون که در آستانه ی این روز با شکوه قرار داریم نخست از ( آرزو ها یم صلح و امنیـــــت در وطن عزیز مان , حقوق مساوی زنان با مردان در افغانستان  در تحریر نه بلکه  جا مه ی عمــل بپو شد , فروپاشی و شکست  کاخ بی عدالتی ها در جهان , بر چیده شدن  دامن فقر از کشور هــا ی فقیـــــر) میباشد.                

Image

مبارز فعال و نویسنده مستعید خانم ماریا "دارو"

چنین اظهار آرزو نمودند:

(درپاسخ باید گفت، آرزوهای  یک زن بمثابه "مادر" خیلی بزرگ است، نمیتواند امواج احساس پاک قلب و بزرگی تصویر ذهن مادر رااز نیش قلم چکاند.

برای  تجلیل از بزگداشت هشت مارچ اقدام  نیک شما راارج میگذارم ، پیروزی  شایان برایت آرزو میبرم.

فقط پیام بنده برایت اینست.

تا زمانیکه خود را نشاخته ایم ، جهان را نخواهم  شناخت.

تازمانیکه  سینه رااز حسادت، کینه وتعصب پاک نسازیم، بدبختی دامن ما را رها نخواهد کرد.

تا زمانیکه تشخیص رنگ پوست، ریشه زبان ونژاد را از ذهن خویش محو نکرده ایم، جهان در آتش نفاق بشریت خواهد سوخت.

 تا زمانیکه  این را درک  نکردیم" انسان شرف المخلوقات است"از تنظیم وصنف بندی باید آزاد باشد، هیچگاه وحدت بشریت در کره خاکی  استحکام  نخواهد داشت.

چه زیباست، یکبار دیگر دراین روزهمبستگی وحدت انسانی خویش را مستحکم تر از دیروز برای  محو نفاق  بشر تجدید واحترام بگذاریم.

همبستگی انسانها  حاضر پیروزی  چشمگیر برای رفاه بشریت بعد ازما خواهد بود.

از آنجایکه خود یک مادرم، میخواهم لبخند  همیشگی  درلبان  کودکان جهان بقش دایمی باشد.

شادی آفریدن، کار دشوار نیست. اگر شادی را از خود نرانیم و با تمام لذت آنرا لمس  نکنیم.

 شاد بودن ودیگران را شاد ساختن سرمایه ضرورت ندارد. کلام انسانی خود موج از شادی  وسرور است .

به آرزو پیروزی  وشادکامی  تمام بشریت.)

 

Image

خانم روشندل و منور، شفیقه "نورزی"

درد خود را چنین بیان نمود.

( در ابتدأ روز جهانی زن را به تمام زنان جهان و بالخصوص به زنان با شهامت و شجاع افغان از صميم قلب تبريک و تهنيت گفته و به اميد موفقيت تلاشهای شان در راستا بدست آوردن حقوق حقۀ شان.زن، يک مادر، يک خواهر و يک زن است و در نزد خداوند متعال از اهميت بزرگی برخوردار بوده و است، همچنانی که در چندين حصۀ از قرآن مجيد از ایشان ياد گردیده است و يکی آن که عبارت از "بهشت زیر پای مادران است."، که اين خود نشانۀ والای حقوق زن در دين مقدس اسلام است.

اما با هزاران تأسف و تأثر، ديده ميشود که  قدرتمندان بی منطق و بی دانش که اصلأ بصورت کل و جامع به معنی واقعی کتاب با ارزش آسمانی که سرنوشت ساز زندگی انسانهاست بیخبر بوده و درک معنی آن را نکرده اند، بی مورد و بیجا زن که جنس ظاهرأ ضیف البنیه بوده در حاليکه ايشان  قدرت والای را دارا هستند، تحت سرزنش و تحت لت و کوب قرار میدهند. چنانچه در اين اوآخر باز دختر جوانی را نظر به حکم امام بی منطق و نادان ولايت غور در محضر همقطاران هم ومانند خود حکم شلاق زدن  صادر نمود. دختر مظلوم و بیچاره را دٌره باران نمودند و بعدأ توسط شخصی که از ریش نا منظم و پراگنده و سر و کلۀ هيبتناک که اغلب گمان پدر وی و یا شوهری که این دخترک تازه جوان را به عقد آورده بود، دستش را گرفته از زمین بلند کرده و راهی جایگاه مقصود شدند.

آيا همين است انسانیت و شرافت در مقابل انسان دیگر یا مخلوق خداوند؟   آیا همین است حفظ ناموس و ناموس داری در دین مقدس اسلام؟

جای افسوس است که اسم خود ها را عالم دين گذاشته اما بکلی از شرايط و قوانين دِین اسلام بیخبر بوده و برخلاف آن رفتار مینمایند.

 ، حیف است که نام امام یا مولوی بالای آنها گذاشت . در کدام قسمت کتاب آسمانی یعنی قرآن پاک ذکر شده که شما یک زن را در مقابل ده ها و یا زیادتر از ان با شلاق سرزنش دهید.؟ این قائده ها، خرافات وعنعنات نا جائز در وطن ما حکومفرماست. عمل که این مسلمانان انجام میدهند موافق به قانون اسلام نیست. نباید فراموش کرد زن این مقام زریف وفرشته ،بقای خانواده  است.) 

خواننده گان گران ارج!

 جواب یک سوال از طرف سه  تن از هموطنان ما که چه آرزو ها در این روز دارند؟ جواب آنرا آروز های مشترک یافتیم.باید باور بدان کنیم  خداوند کان مهر ، فکر وذکاوت ،غیرت، همت، صبر ، تعهد ، دلسوزی،  و زیبا ترین جلوه ی  هستی یعنی عاطفه و مهرورزی را  به زنان اعطآ نموده است. ما باید به مقام واالا  و مقدس آنها تعظیم نموده و بخاطر بر آورده شدن همه آرزوهای شان دستیار باشیم.

خواهران و مادرن عزیز روز تان مبارک.

امان معاشر خبر نگار آزاد

اشعار از زنان فرهیختۀ کشور ما

به انتخاب ملیحه ترکانی

هشت مارس

دودِ تـنـت نـگـاهِ مــرا کـــور مـی کــنــد

از مــرزِ عــاشـقـانـه مـرا دور می کـنـد

زنـبـورِ شعرِ من به عسل تا که می رسد

اشک ات گلوی شعـرِ مرا شور می کند

«آدم»! به هشت مارس تو را «رتبه» می دهد

شـعـرِ مـرا شـعـاری و نـاجـور می کـنـد

وقتی که پای عشق وخرد می نهی به پیش

نـاچـار تـکـیـه  بـر عـمـلِ زور می کـنـد

با دست و پای بسته لـبـت  بوسه می زند

آوازِ خـنـده هـای مـرا گـــور می کـنـد

*****

با او بگو « رفیق جسورِ دلاورم»!!

آخرمرا غـرورِ تـو «منظور» می کند

بازیچه هـای ذهـنِ تـو را بـاد می بـرد

شـعـرِ مرا شـعـور تو منشـور می کند

******

بـگــذار پـاره پـاره کـنـد دفــتـرِ مـرا

معـنی نمی دهـد که مرا کـور می کند

فـردا غـرورِ تاکِ من وآفـتابِ عـشـق

یـادِ مـرا بـه کامِ تـو انگـور می کـنـد

فبرور ۲۰۱۰

راحله یار

گرامی باد یاد شهدای راه آزادی و برابری!

 

به جان تو !

شب رادچارصد گِله بودم،به جان تو

یا شعر نا تمام سرودم ،  به جان تو

بیداری ام تمام نمی گشت دیر گاه

اتش زدم به بود  و نبودم، به جان تو

بر خواستم نماز بخوانم  سبک شوم

سهو تمام بود سجودم ، به جان تو

تا چشم خویش را به تو آیینه ساختم

خود را هزار بار ستودم  ، به  جان تو

بر کوره وجود خود اسپند گشته ام

برعرش رفته آتش ودودم،به جان تو

*

از دست توست

اینکه من از دست داده ام

شعر تر و هوای صعودم ، به جان تو

مژگان ساغر

2010

 

آخر قطار

ماند ه ام بی بهار مثل تو، من

تن بریده چنار مثل تو، من

ریخته اند خون تازه گی مرا

تبری در کنار مثل تو، من

هر نفس در خیال خود مردن

در پی انتحار مثل تو،من

هیمه در شعله های خویشتنم

چقدر سوگوار مثل تو،من

پشت این جمله های بی معنی

نقطه ی معنی دار مثل تو، من

می نویسم برای هیچکسی یم

چرخش بی مدار مثل تو،من

زیسته ام در فضای بیزاری

خسته از روزگار مثل تو، من

پیش تعبیر خواب صبح کسی

گیسوی شام تار مثل تو،من

گیسوی شام تار،روی چوماه

بیت شیخ العطار مثل تو، من

بعدازین تشیبه های تکراری

کهنه و فاژه دار مثل تو،من

تا ترانه به نرخ دیروزست

مانده ام بی نوار مثل تو،من

....

مقطع شعر مرگ و میر شدم

آخری در قطار مثل تو،من

‏پنجشنبه‏، 2010‏/02‏/25

2010‏/02‏/25

زینت نور

غزل

تاچشم من حریص تماشای تو شده

آرامشم ربوده  دلم زیر و روشده

با بال عاشقانه یی امید ها به اوج

پرواز کردن ِ  چقدر آرزو شده

هو هو نسیم عطرکی پیچیده در هوا؟

عطر ِ که بهترین ِ هزاران بو شده

در متن زندگانیی من عشق اینچنین

با حس بکر عاطفه ها روبرو شده

صد نوبهار میدمی ام مژده آمدن

آوای صد موسیچه نوای  گلو شده

پُر خواهشم کند به تمنای دیدن ِ

آن چشمها که رابطه ِ گفتگو شده

 

انجلا پگاهی

فرانکفورت

فبروری 2010

 

لهجه ی تفنگ

اقلیم وطن باز پر از گرد و شمال است

آوازه ی سیلاب بلا از سر سال است

از حیله ی رنگین سیهکار  هویداست

در لهجه ی توفان تفنگش چه خیال است

باز  آفت  آتش  به   دل باغ   سرآید

هنگامه ی سرخی که سیاهیش کمال است

این  کام بلا   باز  اگر   باز  شود  باز

خشک و تر باغ وطنم جمله حلال است

ترفند سیه سرمه نهاده ست که یکسر

گوش همه بسته ست، زبان همه لال است

یک گوشه ز آفتکده ی جنگ سرودم

این قصه اگر باز شروع گشت، کشال است

کریمه ملزم پرکار

 

کودک جنگ

بگریم کودک جنگت که با ببریده انگشتش

بروی خاک نفرینی کشیده زندگانی را

میان کوچه با پای برهنه سخت میکوبد

که شاید لِه کند دلهای سنگ و استخوانی را

بگوشم ناله های شانه ی بشکسته میآید

چه روی استخوانش می کشد بی خانمانی را

درین دشتی که گم گشته امید چشمه خشکیده

فرو با چه کشد این روزگار شوکرانی را؟

نه امیدِ تری گل کرده در یک شاخه امروزش

که برگ خشک گِرد آورده فردای خزانی را

زبیم یخ زدن آینده را خاشاک میچیند

و شب در میدهد آتش، تمنای جوانی را

درین نامهربانی ها کجا آواره میگردد؟

شود گر خیمه بفرستم برایش مهربانی را

من از چرخیدن تاریخ شب اندوده بیزارم

ز بس استاره بشمردم غم هفت آسمانی را

بهار سعید