فرانسوی ها روز یکشنبه 06.12.2015 برای اولین بار پس از حملات مرگبار پاریس در انتخابات منطقه ای به پای صندوق رای رفتند تا اعضای شورا های مناطق را برگزینند . حزب راست افراطی «جبهه ملی» فرانسه در نخستین انتخابات پس از حملات مرگبار پاریس به پیروزی‌ هایی تاریخی دست پیدا کرد . بنابر گزارش‌ ها، پیروزی راست افراطی در شش منطقه از  14حوزه انتخابات منطقه‌ ای فرانسه، گسترده‌ ترین پیروزی انتخاباتی «جبهه ملی» به شمار میرود. حزب نیکولای سرکوزی رئیس‌ جمهوری سابق، وحزب حاکم سوسیالیست فرانسه در جایگاه‌ های بعدی قرار دارند.


این پیروزی راستگرایان در فرانسه و در ادامه کل اروپا ، ناشی از مشکلات داخلی یا فقط امنیتی یک کشور نیست . حملات خونین تروریستی سرپوشی روی اصل بحران و آدرسی انحرافی است . نقطه آغاز اصلی چیست ؟ در بحران اقتصادی ورکود بزرگ سال های 2007 تا 2013 که از آمریکا آغاز شدوبه سرتاسر بازارهای مالی اروپا و در راس آن یونان سرایت کرد....زخم یونان تمام نشد فقط به سرعت گسترش پیدا کرد . بحران یونان نوک کوه یخی بود که آرام آرام بقیه اش هم دیده میشود . نتیجه انتخابات فرانسه و پیروزی راست افراطی در اروپا ، مثل دنده معکوسی میماند که همزمان ترمز دستی هم کشیده شده است . جامعه در چنین پوزسیونی اگر نتواند تعادل خودش را پیدا کند و سیستم هم اعم از راست یا چپ نتواند تضادهای جامعه را جوابگو باشد، آنوقت شاید معجزه رخ دهد !

در بحران یونان آنها فقط روی بحران را خاک پاشیدند . از راه حل واقعی خبری نبود . احزاب سیاسی اعم از راست یا چپ مثل پدیده های اخته نمیتوانند راه حل واقعی ارائه دهند . به همین دلیل مردم در انتخابات فقط انتخاب میکنند که کدام حزب سکاندار باشد با یک نسخه اقتصادی ثابت و همیشگی....نتیجه متفاوت و ملموسی در کار نیست . بین سرکوزی و اولاند و لوپوئن تفاوتی کیفی وجود ندارد.در غرب همه احزاب و افراد ناچارند تابع نسخه بیمار اقتصادی کاپیتالیسم عمل کنند . اصل بحران و بیماری اقتصادی هنوز آنجاست و هر روز هم گسترش پیدا میکند !


مدتها پیش در مطلبی نوشتم که یونان عضوی از خانواده اروپاست . مشکل یونان مشکل تمام غرب است و اگر در این بحران یونان راهی پیدا نکند و یا کمکش نکنند تا راهی جدید پیدا کند ، جامعه اروپایی ناچار  به سمت راست خواهد چرخید تا شاید آنها کاری کنند . این توهم و تصور غلط البته مثل گذشته درمیان مردم کارائی ندارد . مطابق شنیده ها نزدیک به 50 درصد از واجدین شرایط ، اساسا در انتخابات اخیر فرانسه شرکت نکردند . یعنی به کارائی این سیستم بیمار اقتصادی در حل مشکلات شان دیگر باوری و امیدی ندارند !


در انتخابات یونان حزب چپ گرای سیریزا پیشتاز شد و با کسب 26.9 درصد کل آرا، دولت ائتلافی جدید در یونان تشکیل شد. سیریزا بلافاصله پس از موفقیت در انتخابات اعلام کرد که توافقات گذشته مربوط به بسته های نجات مالی را لغو نخواهد کرد هرچند که خواهد کوشید ضرب العجل بازپرداخت بدهی ها را از 28 فوریه به 13 می 2015 به تعویق اندازد. دولت جدید یونان به رهبری آلکسیس سیپراس از « گروه یورو » می خواهد که در ساختار بسته های نجات مالی تعدیل ایجاد کند و تروئیکا را به پایان دادن دیکته سیاست های ریاضتی متقاعد سازد.


با تشدید بحران مالی یونان، رهبران حوزه یورو بدون کمترین اتلاف وقت، سازمان و قوانین مالی و پولی یونان را عامل اصلی آن معرفی کردند. به گفته این رهبران، دولت یونان می باید با در پیش گرفتن اصلاحات اقتصادی از ظرفیت تورم زایی آن کاسته و از رشد اقتصادی حمایت کند. این دیدگاه این موضوع را که یونان پیش از پیوستن به حوزه یورو از رشد اقتصادی شتابانی بهره مند بود را در نظر نمی گیرد و همچنین می کوشد این مسئله را نادیده بگیرد که نابرابری در زیرساخت های اقتصادی و مالی کشورهای حوزه یورو، پیش از وقوع بحران از سوی بسیار از اقتصاد دانان هشدار داده شده بود.
 

ریشه بحران در ساختار اقتصادی موجود کاپیتالیسم و تناقضات درون آن است . گسترش دموکراسی در سرتاسر جهان که به همه گیر شدن مفاهیمی مانند عدالت ، حق تعیین سرنوشت و برابری دامن زده است ، آشکارا با سیاست های مالی افسارگسیخته سرمایه داری درتضاد است.این می تواند ناچارابه معنای ظهور جنبش های اجتماعی جدید ضد نظام سرمایه داری باشد که به دنبال خواست عدالت و برابری، عملکرد دولت ها و بازیگران خصوصی بازار را درون کشور به چالش بگیرد . نواقص سیستم سرمایه داری در اتحادیه اروپایی و حوزه یورو هم نتیجه متفاوتی ندارد . در این ساختار بیمار و تناقضات قوی آن ، سیستم اقتصادی موجود قدرت مانور نامحدودی ندارد . در حل بحران عمیق اقتصادی غرب ، راه حل واقعی در تعویض احزاب و بازیکن یا کارگردان نیست ! بازیکنان و کارگردانان عوض میشوند تا با همان بحران و زخم کهنه وهمان قوانین نخ نمای اقتصادی به بازی ادامه دهند ! هیچ حرف و مسیر یا نسخه اقتصادی جدیدی در کار نیست .

نسخه اقتصادی بورژوازی سرشار از تناقضات ماهوی شده است . شاید اولین بار در دهه 1970 میلادی این بحران شروع شد که غرب با تاکتیکهای مختلفی آن را مهار کرد ! از جمله بستن کمر بند امنیتی سبز در خاور میانه . حدود نیم قرن بعد آنها باز هم در خاورمیانه هستند با ابزارهای دیگر مثل بهار عرب ! در آینده البته میتوانند راهی آفریقا هم بشوند ، ولی خُب ، آخرش که چی ؟ نسخه اقتصادی بورژوازی فقط مشکلات و تناقضاتش بیشتر خواهد شد و همزمان قدرت و سرعت تخریبش به نسبت قدرت سازندگی اش 10 برابر بیشتر میشود . این یک حدس آماری نیست ، خاورمیانه امروز پیش چشم ماست ! آنها با تمام قوا تلاش میکنند تا این پدیده بیمار" اقتصاد" را نجات دهند ، بروی خرابه های محیط زیست ! در شرایط امروزی خرابه های محیط زیست ، محصول بلافصل سیاستهای اقتصادی سیستم بورژوازی ست !


اسماعیل هوشیار
07.12.2015