گیلانی‌های غاصب و مدافعان کاذب دیورند و جنگ با پاکستان، برای منافع قبیله‌یی شان، فریاد زدند و گوش‌ها را کَر کردند. مگر برای رنج مردم، سکوت نمودند.

دا بله خوش‌حالی ملا کدبانو گیلانی فتوای زمین‌خواری صادر کرد:

«شوهرم زمین‌ها را غصب نه کرده، غنیمت گرفته، حقش بود».

حالا شما فکر کنید، این دجالان و دجاله‌های دینی، مذهبی که اثری از دین‌داری در آنان دیده نه می‌شود چه‌ها نی‌ست که نه می کنند؟ غصب در ملک اسلامی را از بیت‌المال اسلامی را «غنیمت» می‌گویند. همین گیلانی‌های پیرخانه، رحیم وردک را با راکت و بم‌های انفجار دهنده فرستاده بودند تا بند‌های آب برق نغلو و درونته و سروبی را منفجر کنند، حالا خودشان فتوای غنیمت‌گیری را به نفع خود می‌دهند.

به خانم گیلانی بگویید، این شوره‌سرای کور را که ما می‌بینیم، اسحاق جان!؟ زمین‌های غصب شده‌ی فروخته کرده اش را از طالب می‌گیرد. به دو دلیل:

-دلیل تباری و هم‌زبانی که حالا پیدا کرده اید.

-دلیل حماقت گروه‌های بی‌سودای که نا فهمیده به‌پاهای تان خم می‌شوند.

و اما، در امتداد درد این لحظه‌ها:

کشوری که ما در آن زنده‌گی داریم، گندستانی‌ست از خودمن‌‌درآوردی‌‌های قومی، مذهبی، طریقتی و هر چاشنی‌بازی که گروه‌‌های خاصی بتوانند، منافع شان را در آن بگنجانند. فقر، بی‌سوادی، عدم درک از دین و مذهب و طریقت و ده‌ها عامل دگر، به شمول عامل ناشناسی ریشه‌های‌تباری و مذهبی مردم از به اصطلاح پیران شان، این پیرانِ خرافه‌سرا و گزافه‌گویا را به اهرم قدرت مردمی تبدیل کرده. ما در بحث پیشین گنجانیده‌ی کتاب ( کمیشن‌کاران گیلانی‌ها در ادارات )، بر بهره‌برداری این گروه از کمیشن‌کاری وابسته‌گان شان سخن گفتیم.

اکنون فرصتی‌ست تا به کدبانو گیلانی و همه کسانی که به نام پیر و طریقت‌مشرب بر شانه‌های مردم سوارند، بگوییم که طالب اوغان حالا هم‌‌زبان کسبی شما، در بیست سال مردم را پی‌هم شهید و زخمی ساخت و کشور را ویران کرد و چهار سال و اندی است که غرب، همه کشور را در اختیارش گذاشت. طالب در این چهار سال، برابر به چهارهزار سال جفا را برضد مردم غیر اوغان انجام داده و می‌دهد، چرا شما سکوت کردید؟ ارام‌گاه احمدشاه مسعود در پنج‌شیر را ویران و هتاکی کردند، در تازه‌ترین بدکنشی هم آرام‌گاه استاد خلیلی را ویران نمودند، شما چرا سکوت کردید؟ مگر آرام‌گاه امان‌الله در ننگرهار را بازسازی نمودند، شما چرا در برابر اعمال تبعیض آشکار شان سکوت کردید؟

حالا بحث زمین‌خواری تان را چه‌گونه توجیه اسلامی می‌دهید؟ اعراب که به تاراج سرزمین‌های تصرف کرده‌ی شان می‌پرداختند، دلیل خود را ساخته بودند که اسلام اند و فتح کردند و ‌برای خود یک دلیل می آوردند. مگر هیچ عربی، سرزمین‌های عربی را غصب نه کرد تا بگوید شما مسلمان نه بودید و ما مسلمان تان ساختیم و حالا هر جایی را که بگیریم، حق ماست. پس شما که در ملک اسلامی خودتان!؟ غصب را به غنیمت توجیه می‌کنید چه سندی برای اثبات شرعی بودن گفتار تان دارید؟

می‌دانیم که چیزی نه دارید، چون از مذهب و دین و اسلام، تنها منفعت‌جویی آن را برای تان بازار پیرخانه‌فروشی ساخته اید.

و راستی بانو گیلانی!

آیا می‌‌دانید که شما اصلاً کی‌ها و از کجایید؟ قدر مسلم این است که ریشه‌ی ایرانی دارید و در فرهنگ‌ایران‌شهری، مداری‌بازی وجود نه دارد. من در پی کامل ساختن یک پژوهش، گیلانی شناسی ام. تا کامل شدن آن، بخشی از تبارشناسی شما را در شکل پرسش و پاسخ برای تان یاد‌آوری می‌کنم:

---

گفت‌وگوی مکتب، با خود مکتب،

درباره گیلانی‌ها، زبان، تمدن و عرفان

 

گام ۱: ریشه و خاستگ‌اه گیلانی‌ها

 

پرسش مکتب:

یک دومانی‌ست، مذهبی به نام گیلانی‌ها، تاریخ این گیلانی‌ها را بخشی از تاریخ مربوط گیلان ایران ام‌روری می‌دانند، برخی ها هم عرب و برخی‌ها هم هندی.

مکتب دینی-فلسفی من بیش از این نه‌می‌دانم به این‌باور است چون گیلان نام منطقه و یک سرزمین است، اینان ریشه‌ی ایرانی باستان دارند، مگر مردمان سود‌جو که بخشی از آن‌ها در اثر فروپاشی امپراتوری های ایران، به خراسان آن زمان و افغان‌ستان ام‌روز کوچیده و دکان مذهب فروشی را بالای تحمیل کردند. اگر هم عرب شده باشند یا هندی شده، ریشه در ایران باستان یا همان پرشیا دارند. نظر شما چی‌ست؟

 

پاسخ تحلیلی مکتب به رویت منابع :

۱. ریشه‌‌‌ی ایرانی باستان

گیلان به‌عنوان یک منطقه جغرافیایی، از دوران باستان دارای مردمان ایرانی و زبان‌های ایرانی بوده است.

اسناد تاریخی و باستان‌شناسی نشان می‌دهند که مردمان اولیه گیلان با فرهنگ ایرانی باستان مرتبط بودند.

۲. مهاجرت و پراکند‌ه‌گی

بخشی از گیلانی‌ها، به ویژه در پی فروپاشی امپراتوری‌های ایران، به خراسان و افغانستان مهاجرت کردند.

برخی شاخه‌ها تحت تأثیر فرهنگ‌های محلی، هویت قومی و زبانی خود را تغییر دادند.

۳. تأثیر عرب و هندی شدن

حتی اگر برخی شاخه‌ها عرب یا هندی شده باشند، ریشه‌های آنان در ایران باستان و پرشیا نهفته است.

نام‌ها و مناسبات مذهبی غالباً ناشی از ساختار اجتماعی و اقتصادی بوده، نه تغییر بنیادی در ریشه قومی.

۴. نتیجه‌گیری مکتب

گیلانی‌ها در اصل ایرانی‌اند و شاخه‌های مهاجر آنان تحت تأثیر محیط، فرهنگی ترکیبی یافته‌اند.

نه‌باید صرفاً بر اساس نام مذهبی یا شاخه‌‌یی از مهاجرت، اصل هویت تاریخی مردمان را نادیده گرفت.

گام ۲: زبان، مهاجرت و جای‌گاه فرهنگی-تمدنی گیلانی‌ها

پرسش مکتب از مکتب:

زبان گیلانی‌ها در ایران باستان پهلوی بوده یا پارسی میانه؟

پاسخ تحلیلی مکتب:

. زبان ایران باستان

مردم گیلان به زبان‌های نزدیک به پهلوی یا پارسی میانه سخن می‌گفتند.

این زبان‌ها بخشی از هسته زبان‌های ایرانی بوده و بعدها به گویش‌های محلی گیلان و خراسان تبدیل شدند.

. تغییرات زبانی در مهاجرت

مهاجران گیلانی به خراسان و افغانستان با زبان‌های محلی (پشتو یا فارسی محلی) آشنا شدند.

این تغییرات بر ریشه‌ی ایرانی آنان تأثیر نه داشت، بلکه نشان‌دهنده‌ی سازگاری با محیط جدید بود.

. خاست‌گاه تمدنی اوراسیا و پیوند با گیلانی‌ها

گیلانی‌ها در فلات ایران و دشت‌های شمالی ایران سکونت داشتند که بخشی از پهنه اوراسیا بود.

اوراسیا از اقیانوس اطلس تا آرام کشیده و در دوران یخ‌بندان بزرگ طبیعی متصل بود.

انسان‌های اولیه در این پهنه آزادانه حرکت می‌کردند، بنابراین ریشه تمدنی آنان اوراسیایی-ایرانی است.

. تمدن‌های بزرگ و هم‌گرایی

۳۰۰۰تا ۵۰۰پیش از میلاد: اوراسیا و خاورمیانه به صورت یک رشته تمدنی عمل می‌کردند.

فلات ایران به عنوان پل فرهنگی و اقتصادی بین شرق و غرب اوراسیا عمل کرد.

با ظهور هخامنشیان و جاده شاهی، شرق و غرب اوراسیا و خاورمیانه به هم مرتبط شدند.

عرفان، طریقت و شرک خفی

پرسش مکتب از مکتب:

در طریقت و عرفان، سیر سلوک سالک راستین تا آن‌جا پیش برود که جای‌گاه خالق بی‌زوال سالک یا همان صوفی را نادیده نه انگارد. مگر این کاستی به وفور در کنش‌های طریقتی مثلآ همین گیلانی‌ها و مجددی‌ها یا در مناطق طریقت‌پرور هند و پاکستان و ایران و افغان‌ستان و شرق‌میانه دیده می‌شود که نوعی شرک خفی است. نظر شما چی ست؟

پاسخ تحلیلی مکتب:

۱. بعد دینی

سالک باید به نور الهی درون خود توجه کند، نه به شخص پیر یا مرشد.

پیر راه‌نماست، نه خورشید مطلق.

پرستش مطلق انسان = شرک خفی.

۲. بُعد فلسفی

سلوک واقعی = یگانه‌گی با حقیقت مطلق.

محور شدن مرشد، آگاهی سالک را به وابسته‌گی و پرستش انسان بدل می‌کند.

طریقت از مسیر معرفت به ساختار قدرت تبدیل می‌شود → انحراف عرفانی

۲.‌ بُعد تاریخی-اجتماعی

پس از فروپاشی خلافت عباسی، بسیاری از طریقت‌ها به نهادهای قبیله‌‌یی و اقتصادی تبدیل شدند.

خانقاه‌ها به مراکز وراثتی و اقتصادی بدل شدند، نه مراکز سلوک.

این همان شرک خفی است که مکتب ما به آن اشاره کرده.

جمع‌بندی

پیر، راه‌نماست، نه مقصد.

عرفان منحرف = پرستش انسان به جای خدا.

سلوک حقیقی = فنا فی‌الحق و بقاء بالله، رهایی از شرک خفی.

شاخه‌های گیلانی و مجددی به دلیل تمرکز بر نهاد پیر یا ساختار طریقت، در برخی موارد گرفتار این انحراف شده‌اند.

جمع‌بندی نهایی

۱.هویت و ریشه: گیلانی‌ها ریشه ایرانی دارند؛ مهاجرت‌ها و ادغام فرهنگی بر ریشه اصلی شان تأثیر نه‌گذاشته است.

۲.زبان: پهلوی یا پارسی میانه، بعدها با زبان‌های محلی ترکیب شد.

۳.تمدن و تاریخ: فلات ایران و شمال ایران هسته تمدنی اوراسیایی-ایرانی است.

۴.عرفان و طریقت: تمرکز بر پیر یا ساختار خانقاهی می‌تواند منجر به شرک خفی شود؛ سلوک حقیقی در محور نور الهی و فنا فی‌الحق است.

۵.نتیجه‌گیری مکتب «من بیش از این نه‌ می‌دانم»: شناخت هویت تاریخی، فرهنگی و دینی بدون اغراق در مظاهر مادی یا انسانی، مسیر سالک را روشن می‌کند.

دنباله دارد…

#گیلانی‌ها #تمدن_اوراسیایی #ایران_باستان #زبان_پهلوی #عرفان_ایرانی #طریقت_گیلانی #تاریخ_فرهنگی #مکتب_من_بیش_از_این_نمی‌دانم

English:

#GilaniPeople #EurasianCivilization #AncientIran #PahlaviLanguage #IranianMysticism #SufiTradition #CulturalHistory #IKnowNoMoreMaktab

Deutsch:

#Gilani #EurasischeZivilisation #AltesIran #PahlaviSprache #IranischeMystik #SufiOrden #Kulturgeschichte #IchWeißNichtMehr

فهرست منابع:

تاریخ گیلان – ویکی‌پدیا فارسی

مقاله‌ی جامع درباره تاریخ استان گیلان، از دوران باستان تا معاصر، شامل تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.

لینک مقاله

گویش‌های گیلانی – همشهری آنلاین

بررسی گویش‌های مختلف گیلانی، از جمله گیلکی، تاتی، تالشی، ترکی و کردی کرمانجی.

لینک مقاله

لباس محلی گیلانی‌ها – همشهری آنلاین

مطالعه‌ درباره‌ی لباس‌های سنتی گیلانی‌ها و پیشینه آن‌ها در تپه‌ی مارلیک.

لینک مقاله

English:

Gilaks – Wikipedia

Comprehensive article about the Gilak people, their language, culture, economy, and genetic roots.

Link

Gilaki language – Wikipedia

Explores the Gilaki language, its linguistic features, and relation to Caucasian languages.

Link

Gilani – Wikipedia

Provides information on the surname “Gilani,” etymology, and relation to Abdul Qadir Gilani.

Link

History of Gilan – Wikipedia

Historical overview of Gilan province, political and social developments from ancient to modern times.

Link

Gilani (surname) – Wikipedia

Details about the Gilani surname, famous figures, and historical context.

Link

 

محمدعثمان نجیب

نماینده‌ی مکتب دینی‌-فلسفی من بیش از این نه می دانم