بهره برداری سیاسی و راهکارهای مقابله برای مهاجران
اینکه چرا و چگونه مهاجم واشنگتن، یا بهتر بگوییم تروریستی که به دو تن از سپاهیان گارد ملی ایالات متحده — از جمع سپاهیان دههزار نفری، مجهز به پیشرفته ترین تجهیزات جنگی و اطلاعاتی — حمله کرده است، هدف اصلی این نوشتار نیست.
منابع عمومی تاکنون توانسته اند اطلاعات کافی در این زمینه ارائه دهند و آنها را با تبصره ها و نظرات مختلف در خصوص انگیزه های حمله، روابط شخصی و سوابق نظامی و اطلاعاتی فرد مورد نظر، تحلیل کنند. کشف روابط خانوادگی و فردی این فرد نیز موضوع این بحث نیست، هرچند که هم اکنون برخی گروه ها در حال بهره برداری از آن هستند. رفتاری که مختص جوامع عقبمانده ای مانند افغانستان است، جایی که زن و فرزند، برادر، کاکا، ماما، و دیگر اعضای خانواده در گذشته در ازای جرم فردی از خانواده به دار آویخته شده اند. رسم ظالمانه ای که استعمارگران باقی مانده است، در این کشورها همچنان مشاهده میشود.
در اینجا تنها با رجوع به مقالات دو هموطن باخرد و حساس، جناب مُحق و جناب یونس، در سایت افغان-جرمن آنلاین، تحت عناوین «تیراندازی در امریکا و درس هائی برای جامعه افغان» و «چرا تروریست امریکایی فرد است و تروریست و تروریست افغان نماینده جمع؟»، و بهره گیری از مطالب آنها، به تحلیل موضوع میپردازم، و در پایان میخواهم برخی از رهنمودها را در اختیار هموطنانم، بهویژه آنهائی که در سطوح مختلف زندگی در ایالات متحده امریکا اقامت دارند، قرار دهم. هموطنانی که ناخواسته یا خواسته، در تیررس منابع تبلیغاتی رسانه های جمعی فرمایشی رژیم قرار دارند؛ رسانه هائی که با کشیدن نقاب آزادی بیان تحت عنوان «اصلاحیه نخست» بر رخ ، تنها در پی تضمین هرچه بیشتر این قانون به هدف حفظ و تحکیم سلطه خواص و اولیگارشی ای است که بیش از دو سده است چرخ های سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی این کشور را در دست دارد.
در مقالۀ ارزشمند و جامع که از سوی آقای مُحق نگاشته شده است، به خوبی رویدادهای اخیر در واشنگتن دی سی و تأثیرات آن بر جامعه مهاجر افغانستان تحلیل شده است. ایشان بر اهمیت واکنش منسجم و مسئولانه جامعه مهاجران در مواجهه با حوادث ناگوار تأکید میورزد. این مقاله، با نگاهی واقع بینانه و مسئولانه، بر محکومیت قاطع اقدامات تروریستی و شرارت آمیز تأکید میکند و بر ضرورت همبستگی و اتحاد جامعه مهاجران در مقابل هرگونه بهره برداری سیاسی، نژادپرستانه و ضد پناهندگان تأکید می نماید.
در نگاه نویسنده، رویداد تیراندازی در واشنگتن دیسی، که در ظاهر یک عمل فردی به نظر میرسید، در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی اخیر، بهعنوان ابزاری برای بهرهبرداریهای ناپسند گروههای سیاسی، شبکههای نژادپرست و عناصر ضد مهاجر به کار گرفته شده است. این حوادث، در کنار سایر بحرانها و ناملایمات سیاسی، فرصتهایی را برای برخی گروهها فراهم میآورد تا با بهرهگیری از احساسات منفی و ایجاد رعب و وحشت عمومی، تبلیغات ضد مهاجر و نژادپرستانه را تشدید کنند. شبکههای سیاسی و رسانههای محدود و گاه مخرب، با بزرگنمایی و سوءاستفاده از این حوادث، سعی در ایجاد فضای نفرت و انزجار نسبت به جامعه مهاجر و پناهنده دارند، تا بتوانند منافع سیاسی و قدرت خود را تقویت کرده یا اهداف خاصی را دنبال نمایند.
در این میان، باید توجه داشت که این بهره برداری های سیاسی، نه تنها جامعه مهاجران را آسیب پذیرتر میکند، بلکه فضای عمومی را نیز مسموم و تنشآلود میسازد. این گروه ها و شبکه ها، از بحران های موجود در کشورهای جنگزده و بحران زده، به عنوان فرصت هائی برای تقویت سیاست های نژادپرستانه و ضدپناهندگی بهره برداری میکنند، و در نتیجه، فشارهای روانی و اجتماعی بر مهاجران و پناهندگان افزایش مییابد. این سیاست ها و تبلیغات، در کنار بهره برداری های احزاب و گروه های افراطی در انحراف از موضوعات حاد، نفرت انگیز و شرمبار و مورد توجه عام، منجر به تقویت احساس بی اعتمادی، ترس و انزوا در میان مهاجران میشود و میتواند زمینه ساز تشدید خشونت، تبعیض و نابرابریهای اجتماعی گردد.
همچنین، همانطور که گفته شد، مقاله ای موجز اما پرمحتوا از جناب یونس نگاه در همان پورتال موجود است که در آن، تحلیل عمیق و چندبعدی درباره تفاوت دیدگاه ها و نگرش های جامعه امریکا نسبت به فرد و جمع، نژاد و ملیت، و مسئولیت های فردی و ساختاری در زمینه های تروریسم و خشونت ارائه میدهد. ایشان تلاش میکند نشان دهد که نگاه ساده انگارانه و تبعیض آمیز بر مبنای ملیت، نژاد یا هویت فردی، نمیتواند تصویر کامل و عادلانه ای از پدیده های پیچیده ای مانند تروریسم و خشونت ارائه دهد. در واقع، این مقاله بر اهمیت تحلیل های ساختاری و تاریخی تأکید دارد و نشان میدهد که نقش قدرت ها، سیاست های امپریالیستی و نفوذ نهادهای اطلاعاتی در شکل گیری و تداوم بحران ها و خشونت ها نباید نادیده گرفته شود.
در مورد نحوه بهره برداری رسانههای جهان سرمایه داری از تبلیغات منفی و ارائه تصویری یکجانبه، باید گفت که این تبلیغات ممکن است در جهت تامین منافع اقتصادی و سیاسی قدرت ها باشد، به گونه ای که پناهندگان را به عنوان تهدیدی برای امنیت، فرهنگ و هویت ملی نشان دهند. این نوع تبلیغات معمولاً سعی دارد احساس ترس و نفرت را در جامعه تقویت کند و مانع از همبستگی انسانی در مقابل بحران های انسانی شود. در نتیجه، این رویکرد رسانه ای میتواند منجر به سیاست های تبعیضآمیز، ناسیونالیستی و حتی سرکوبگرانه علیه پناهندگان شود، در حالی که واقعیت های انسانی و دلایل اجتماعی و سیاسی پناهندگی اغلب نادیده گرفته میشود
در مجموع، مقاله جناب نگاه و تحلیل های آن نشان میدهد که بهتر بود برای درک بهتر پدیده های جهانی، از نگاه انتقادی و تحلیل ساختاری بهره گرفته میشد و از سوگیری های نژادی، ملیتی و تبلیغات زودهنگام پرهیز میگردید تا راهحل های عادلانه و انسانی برای بحران های جهانی پیدا میشدند. اما در شرایط فعلی، وظیفه جامعه مهاجران و فعالان مدنی است که با هوشمندی، آگاهی و اتحاد، مقابل این بهره برداریهای ناپسند بایستند. باید با تبیین حقیقت، محکوم کردن هرگونه اقدام تروریستی و شرارت آمیز و تمرکز بر همبستگی و همدلی، مانع از سوءاستفاده های سیاسی و نژادپرستانه شد. همچنین، تأکید بر اهمیت کار جمعی، گفتگوهای سازنده و فعالیت های حقوقی و مدنی میتواند نقش مهمی در مقابله با این توطئه ها و تقویت هویت مشترک و همبستگی ملی و فرهنگی ایفا کند. در نهایت، این رویداد و بهره برداریهای سیاسی و نژادپرستانه نشان میدهد که جامعه مهاجران باید هوشیار باشد و برای مقابله با این تهدیدها، علاوه بر محکوم کردن اقدامات فردی، به دنبال راهکارهای استراتیژیک و بلند مدت باشد تا از تفرقه و انزوا جلوگیری کند و در مسیر ساختن آینده ای بهتر، همگام و همصدا حرکت نماید. تنها با اتحاد، آگاهی و فعالیت های مدنی است که میتوان بر این چالش ها غلبه کرد و جامعه مهاجری متحد و قدرتمند ساخت که در برابر دشمنان داخلی و خارجی مقاوم باشد.
بنابراین، پناهندگان بیگناه که در شرایط بحرانی و پرتنشی مانند آنچه در مقاله ذکر شد قرار دارند، با توجه به پیچیدگی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نیازمند راهکارهای هوشمندانه و استراتیژیک زیر هستند:
۱. باید تلاش کنند تا هویت انسانی خود را حفظ کرده و از هر گونه رفتار و گفتاری که ممکن است منجر به سوءتفاهم یا تبعیض شود، خودداری کنند. این امر به ایجاد اعتماد و احترام در میان دیگران کمک میکند.
۲. آگاهی کامل از حقوق خود در کشور و آگاهی از قوانین مهاجرت و پناهندگی. این آگاهی به آنان کمک میکند تا در مقابل هر نوع تبعیض، سوءاستفاده یا ناپایداری حقوقی، دفاع کنند و از حقوق خود محافظت نمایند.
۳.: تلاش برای برقراری ارتباط و همکاری با جامعه محلی و فعالان حقوق بشر، سازمان های غیردولتی و نهاد های حمایتی میتتواند فرصت های بهتری برای پذیرش، حمایت و ادغام در جامعه فراهم آورد.
۴. حفظ هوشیاری و عدم اعتماد کامل به رسانه ها و سیاستمداران که میتواند پناهندگان را از هرگونه تبلیغات منفی و سوگیریهای سیاسی و نژادی دور نگه داشته و میتوانند تصویر واقعی و انسانی از خود به صورت مستقیم و صادقانه منتقل کنند.
۵. حمایت از خود و همکیشان و تشکیل گروه های حمایتی و شبکه های همپیمان که میتواند آنها را در مقابل فشارهای روانی و اجتماعی حمایت کنند تا احساس تنهایی نکنند.
۶. ثبت و مستند سازی تجربیات شخصی و جمعی، میتوانند آنها را در آینده در فرآیند های حقوقی کمک کنند و صدای آنان را به گوش جهان برساند.
در کل، بهترین گزینه برای پناهندگان بیگناه، تلاش برای آگاهی، حمایت، و حفظ کرامت انسانی است، و باید از راه های مسالمت آمیز، قانونی و مبتنی بر همکاری های انسانی بهره مند شوند تا در مقابل تحمیل های سیاسی و رسانه ای، مبارزه ای انسانی و عادلانه انجام دهند.
احمد آریا
