افغان موج   

بسم الله الرحمن الرحیم

بلبلا مژده بهار بیار         خبربد به بوم بازگزار

                                                (سعدی)

نوروزباستانی، روزنو، ماه نو، فصل نو وسال نورا به تمام وطنداران دلیر وزحمت کش وتمام آنانیکه این جشن باستانی را تجلیل میکنند مبارکباد میگویم.

با استفاده ازاین فرصت؛ نیک وبجاخواهد بود که اندکی درمورد نوروز برای جوانان ونوجوانان عزیز بنویسم:

نوروزچیست؟

نوروز یا روز نو اولین روزسال خورشیدی را میگویند، این روز که مصادف است با اولین روزماه حمل= وری( فروردین ماه) اولین روز بهاراست. این عید باستانی جزء سنن پسندیدهء آریانای کهن وخراسان باستان است که بعد ازپیروزی اسلام دراین سرزمین پرافتخار( سرزمینی که نقش بس بزرگ درایجادتمدن بشری بازی نموده است) با سنّت های اسلامی آمیزش یافته واکنون درکشورهای افغانستان ، ایران ، تاجکستان، ازبکستان وترکمنستان یکی ازاعیاد بزرگ ورسمی بشمار میآید وباشکوه خاص تجلیل میگردد. بطورنیمه رسمی درتمام کشورهای آسیای میانه، ترکیه ، پاکستان وهند نیز تجلیل میشود.

رسم وآئین های که دراین کشورها به مناسبت نوروز اجرا میشوند، هرکدام مطابق محیط خویش رنگ و رو گرفته ودرظاهر گرچه متفاوت مینمایند، اما با اندک دقت به ساده گی درمیابیم که ریشه ء واحدی دارند وازهمان آب زلال دیانت، اشراق وعرفان سرزمین عشق وعرفان آریانای کهن وخراسان باستان نیوشیده ورشد کرده واکنون برگ وبار چنین یا چنان گرفته است. شرح وتذکارولو فهرست وار این سنت پسندیده ازحوصله ی این مقال خارج است بناٌ من فقط به یک بخش از آریانای بزرگ" افغانستان" با پرواز خیال سیر وسفری میکنم وجسته وگریخته ازرسوم وعنعنات وتغییر وتبدّل طبیعت خواهم نوشت.

دراین روز طبیعت دراین کشور جان تازه میگیرد، یخ وسرما وبرف رخت سفربرمیبندند وسبزه ها وگل ها سر ازخاک بر می آورند ازبین هر سنگی صدای دل انگیز خیزش وشرشر آب بگوش میرسد. نوربیکران خورشید بانوازش اش سبزه ها وگل ها را به رویش مجدد فرا میخواند وآبهای قلیل و اندک هم، همراه و هم آهنگ بازنده شدن گلها ازستیغ هندوکش وبابا سرازیرشده سراشیبی هارا طی نموده ودر درّه ها تبدیل به موج خروشانٍ می شوند که طنین موج شان موسیقی دل انگیزحیات وکار وتلاش را سرمیدهد این تموّج آب پیام باهم بودن رابما انسانها میرساند که باید موج گونه با هم بود وهمراه وهمگام با طبیعت باموج زندگی پلیدیها و کینه ها را باید رفت وجاروب کرد وبجای آن بذرسبزمحبت را کاشت، چنان که این آبها تخم کینه و نفرت را میروبند وبذرتوحید ویگانگی را به دلهای شیران بیشهء بابا ، هندوکش وسفید کوه میکارد و دل و دماغ را تازه وبهاران میکند.

عطر دل انگیز نسیم بهاری که از لابلای سبزه های نورسته ای بهاری نوازش کنان عبورمیکند وبعد سروصورت انسانها را نوازش میدهد، نجوای دل انگیز برگها و شگوفه های بهاری که از وزیدن نسیم ملایم  بهاری  پدید میاید، به جان آدمی نشاط میافریند که باعث گرم جوشی و محبت  درسرزمین مولانای بزرگ میگردد؛ گرمیرا بجای سردی ها می نشاند. ساکنین این مرز و بوم همدیگررا بامحبت درآغوش گرم کشیده، با تبریک گفتن سال نو و روزنو کینه ها وشکر رنجی ها را فراموش نموده با رفت وآمد بخانه همدیگر نهال دوستی می نشانند، ونهال رنج آور دشمنی رابرمیکنند؛ و نشانه ای آن دربهار این سال بخوبی مشهود است زیرا که مردان سرزمین کهن وباستانی ما؛ مصمم اند تا طومار خشونت را بسوزانند وریشه های نفاق را بشکانند. تبریک گفتن سال نوبه همدیگر و رفت وآمد به خا نه های همدیگریکی ازفنون تبدیل کردن خار به محبت است ،که ازمحبت خارها گل میشود.

نووروز برای مردم ما، مژده آور بهار طبیعت ونوید دهندهء بهار دلهاست. بهمین مناسبت است که شیخ اجل سعدی شاعرهمیشه سبز میگوید:

                                   آدمی  نیست که عـاشـق نشود فصل بهار

                                   هرگیاهی که به نوروزنجنبد  حطب  است

این عید باستان خاطرات جاویدان ازبرافراشتن درفش شاه اولیأ سخی جان درمزارشریف، به اهتزاز درآوردن جندهء مولا علی درکابل را در اذها ن زنده میکند. مردم ما که سخت موُمن به باورهای نیک مذهبی اند بال ارفتن جندهء مولا علی که توسط مردان پهلوان انجام میشود به فال می نشینند وازآن شگون سا ل را پیش بینی میکنند. مردم نیک سیرما که اکثرا بذرگران دشت زحمت ورنج اند، چشم شان به باران رحمت الهی ودامن غنی طبیعت است. درحین بالا کردن علم نیکی ها درعالم خیا ل مزارع شانرا سیراب و پرحاصل می بینند و... خدای نخواسته بعضا هم برعکس...

مردم درشهرها، روستاها، دراین روز با پوشیدن لباس نو، خوردن غذای خوب، کاشتن سبزه وسمنک وخواندن دعای تحویل سال، سال نیک آرزو میکنند ومعمولا این دعارا میخوانند: « ای انقلابگر دلها وبصیرتها، ای تـدبیر کنندهء روزها وشبها، ای تغییردهنندهء حالها واحوالها، حال مارا به نیکوترین حالها برگردان». این دعا را دسته جمعی باتن مصفاّ ولباسهای تمییز ٣٦٥ باربه تعداد روزهای سال تکرار میکنند و به این ترتیب برای همگان نیک خواهی واستدعای خیرمینمایند. این نیک خواهی که جزء سرشت مردم متدیّن ما شده درهرمکان مقدس درفضا طنین انداز است و آهنگ خوش آن درآمیزش باعطربهاران وصدای چهچه پرندگان گوش آدمی را نوازش نموده وبا پرواز خیا ل ما را دراعماق تاریخ مان سیر میدهد ودر زوایای تاریک تاریخ نوری به چشم میخورد که از زیر چادر نیلگون و بهاری بانوی علم  پرور شهر، ادب، هنر و ظرافت هرات میدرخشد که او را گوهرشاد بیگم نامیده اند. بانوی که اسمش عظمت کارهای بزرگش را در اذهان آگاه زنده میکند. گاهی سیرت نیک مردان جوانمرد را که مفخرمرد اند بیاد ما میآورد که خود نان درخانه نداشتند اما انبان نان درپشت ودرتاریکی شب مقداری آرد برای یتیم و بینوا میرساند، تا نوروز شان را باشکم گرسنه نخسپند وسال نو را با تنعمّ  بیاغازند.

از خیال پردازی و سیر در تاریخ که بسنده کنیم ؛ درزمان فعلی مردم با مراجعت بقبور درگذشتگان و با نثار فاتحه روح آنانرا شادمان نموده وفاتحه الکتاب می خوانند. وانگهی دردشت لیلی درمزار شریف به تماشای میله گل سرخ که سر تا سر دشت لیلی را گلباران نموده میروند و با سیر و سفر در این  دشت پرآوازه یاد عاشقان و سرخ جامه گان گلستان توحید را که عشق را جاویدان نموده اند عاشقانه گرامی میدارند و از زیبایی گلهای سرخ لذت میبرند.

در شهر محبوب و پر آوازه ما، کابل، در روز نوروز گل سرخ، گل لاله، ارغوان، نرگس و سنبل فضا را عطرآگین نموده و عطر گلهای بهاری با بوی کاه گل عجین شده دماغ آدمی را حلاوت و تراوت می بخشد. دراین روز در، دامنه ی سخی درجمال مینه، مردم دسته دسته فوج فوج با لباسهای نو و تمییز جمع میشوند و با اظهار خوشی و سرور بالا رفتن جندهء مولا و درفش جوانمردی ها را به  نظاّره می نیشینند. ازبام تاشام آهنگ آواز خوانان محبوب وطن با صدای دل نشین آواز خوانان هندی و ایرانی در آمیخته و روحیه ی  بین المللی  بودن ملت رنجدیده و فاجعه دیده ما را به نمایش میگذارند.

 

دراین گیرودار بازار کسبه کاران گرم گرم است؛ صداهای « گرم وداغ است شورنخود، تازه تازه باقلی و...» درهرچند قدمی بگوش عابرین زمزمه شده به خرید تشویق میشوند. بوی کباب هم درفضا می پیچد وبه مشام میرسد آنچنانکه آدمی را به یک کباب وقابلی یا کرایی به رستورانتها فرا میخواند واشتها را باز باز میکند.

اطفال و نوجوانان سرگرم تیشله برد و چارمغز بازی اند و با کوشش و تقلاّ می خواهند گوی سبقت را ازهم بربایند، تعدادی هم مصروف اسپک سواری ونشان زدن و... اند. جوانها درصف طویل چرخ فلک سواران میاستند تافلک سواری کنند، خانم ها و دخترها مشغول زیارت وبعضا خرید وگشت وگذاراند تا هنگام غروب دامنه ی علی آباد و اطراف سخی جان پر از انبوه جمعیت است. شامگاهان که به خانه ها برگشتند دربارهء چگونه بالا شدن بیرق ( جندهء) سخی گفتگو و تبصرهء تفأ ل گونه میکنند.

دوم حمل با آغاز سال جدید، تلاش نوین را برای بهبود زنده گی شان میآغازند. مکاتب هم در این روز شروع  شده و دانش آموزان زینت کلاسها ی مکا تب و خیابانهای شهر می شوند.

پس میتوان گفت : عید نوروز، عید روزنو، سال نووفصل نواست. دراین عیداندیشهء جدید بهاری بدور ازجمود ورکود زمستانی، دید نو وتازه، طرح جدید برای زندگی شخصی واجتماعی لازم وضروری است. وقتی برای بهبود زنده گی مردم اندیشه کردیم وبه تلاش آغازیدیم، این درست به معنای فراموش کردن کینه ها و نفرتهاست، وقتی کینه وکدورت را فراموش کردیم، گویا دل ودماغ مان بهاران شده وشکوفه های محبت ویکدلی ویگرنگی درآن میشگفد وما را برای سربلند زیستن آماده میکند. آنوقت است که به مفهوم عمیق وفلسفی شعرپیر ومرشد بهاری مان شیخ اجل سعدی شیراز پی میبریم آنگاه که عاشقانه وجاویدانه سروده است ودراین سرود فلسفه مشرق زمین واشراق را خلاصه کرده است:

بــنی آدم اعـضـای یکـدیگرانــد         که در آفـــرینش  زیک  جــوهرند

چو عضوی بدرد آورد  روزگار         دیگـر عضــــوها را  نماند   قـرار

توکـز محـنت  دیگران بی غمی          نـشا ید که نامـت نهــــــند آدمــی

باحرمت فراوان.

سید نوید محسنی

٢٦حوت ١٣٨٣ مطابق 16/03/05 شهرلینز،اتریش.

به منا سبت نوروز سال ١٣٨٤ خورشیدی؛ این نوشته را تقدیم به وطنداران دلیر وفاجعه دیده، وتمام انسانهائی درد آشنا میکنم.