قاضی: آقای شرف الدین شما چرا دست خود را در جیب این مرد کردید؟
شرف الدین: قاضی صاحب خیال جیب خود کردم.
قاضی: پس چرا پول هایش را برداشتید؟
شرف الدین: حالا دیگر خوب شد کس اختیار جیب خودش را هم ندارد.
قاضی: آقای شرف الدین شما چرا دست خود را در جیب این مرد کردید؟
شرف الدین: قاضی صاحب خیال جیب خود کردم.
قاضی: پس چرا پول هایش را برداشتید؟
شرف الدین: حالا دیگر خوب شد کس اختیار جیب خودش را هم ندارد.