شرف الدین به دوست دخترش زنگ میزند و میگوید:
فرشته صبا بیا خانه ما هیچ کسی خانه نیست
دوست دخترش صبح آن روز می آید خانه شرف الدین هر چه در میزند کسی در را باز نمیکند.
شرف الدین به دوست دخترش زنگ میزند و میگوید:
فرشته صبا بیا خانه ما هیچ کسی خانه نیست
دوست دخترش صبح آن روز می آید خانه شرف الدین هر چه در میزند کسی در را باز نمیکند.