دو سخن و یک تصمیم پهنای پنهانِ بازی‌های جهانی با گیمِ طالبانی چیست؟

دو سخن و یک تصمیمِ عجیبِ جهانی علیهِ ملتِ افغانستان

نوشته‌ی محمد‌عثمان نحیب

کشور ما آوردگاه مقابله و‌ معرکه‌ گاه بزکشی‌ها برای کسانی است که هیچ معلوم نیست خواستِ آنان چیست و ریشه‌های سیاست‌های خارجی کشورهای شان از کجا سرچشمه آب می‌خورند؟

 

جهان حالا به جای دو قطبی بودن چندین قطبی شده است و در تعریف عمومی سیاسی این قطب‌ها بیش‌تر به دو قطب، یکی قطب درحالِ‌گسترش و پرورش تروریسم درجهان و به حمایتِ جهان و دیگری برعکس و با دروغ‌های سیاسی و فریبنده‌ی مبارزه‌ی جهان علیه‌ تروریسم است.

کدام منطق عقلانی قبول می‌کند که گروهِ فعال تروریستی و شامل هفتاد‌گونه ردیف‌های سیاه، تحریم‌ها، اعطای جایزه‌های میلیونی برای سر رهبران آن و از زیر ریسمانِ دار کشیدن شان را بالای یک ملتِ مظلوم حاکم سازند و یک شبه دولتِ سیاسی تروریستی عرض وجود کند. تروریسمی که بوشِ پسر به خاطر آن با تونی‌بلیر و‌ اروپا کشور ما را نابود ساخت، عراق را به آتش کشید، لیبیا را به دوره‌ی‌حجر برگرداند و سوریه را از بیخ و بن ویران کرد. تلفاتِ جانی را که کنار می‌گذاریم. چون انسانِ جهانِ سوم در سیاست‌های آمپریالیستی ارزشِ برابر هیچ هم نه‌دارد. مگر این‌که آن انسان انگلیس باشد، آمریکایی باشد، اروپایی باشد یا از یک کشور مقتدر دیگر باشد.

 آمریکا، اروپا و اردوغان به تازه‌گی ها از ملتِ افغانستان 

چی می‌خواهند؟ 

دعوتِ تروریستی‌ترین گروه در جهان توسط ناروی و تلاش 

انقره برای نزدیکی بااین گروه چه معنا دارد؟ 

در کم‌تر از یک هفته دو جناحِ گاه دوست و‌ گاه دشمنِ ترکیه و آمریکا در قبال افغانستان موضع‌گیری‌های کاملاً آشکاری داشتند که هم مداخله‌ی صریح در امورکشوری ماستند و هم حمایتِ واضح از تروریسم حاکم در افغانستان که هر لحظه‌ی زنده‌گی را برای ملتِ ما جهنم ساخته است. اظهاراتِ سفیر ترکیه خلاف منافع علیای ملت افغانستان در حمایت از تروریسم طالبانی، اظهاراتِ بایدن برای چندمین‌بار از دیدگاه او نسبت به این‌که افغانستان هرگز متحد نه‌ می‌شود و راه‌اندازی کنفرانسی در ناروی به اشتراک طالبانی که حکم بین‌المللی برای دست‌گیری شان است، معنای موجودیت گپ‌هایی زیر زمینی است. حتا سکوتِ مرگ‌بار سیاسیونِ آمریکا و اروپا و ناروی و عدم استفاده‌ی آنان از قوانینِ درخواست شهروندان برای بازداشتِ جنایت‌کارانِ جنگی نشانه‌های نومیدی است که باید نسبت به آن‌ها اندیشه داشت. نه تنها اندیشه داشت که علیه آن‌ها به پا خیزیم. این‌کار جزء با مقاومتِ مسلحانه‌ی جبهه‌ی مقاومت، مبارزات سیاسی و‌ تبلیغاتی و‌ کارزارهای تظاهراتی در سراسرِ جهان. دیگر جهانی نیست که به فکرِ من تو باشد هم‌وطن.

اردوغانِ‌ مسلمان علیهِ ملتِ ما به کجا روان است؟

اردوغان چندی قبل به توهم توسعه‌ی هژمونی قدرت و‌ گویا مقابله با آمریکا چه کار‌هایی که نه‌کرد.

اردوغان فکر کرد که اقدام‌ نظامی ترکیه‌‌ در خاک‌ سوریه با داشتن تلفات و ‌خسارات به مردم عام، هرچند غم انگیز و تراژید، ولی سیلی محکمی است به روی سیاسیون و نظامیان امریکا و کاخ سفید که برای بقای خود و آقایی در جهان، جهان را ویران ‌کرده است. اما آن اقدام بود و‌ سر آغازِ شکست و ریخت و فروپاشی و تقریباً منزوی ساختنِ اقتصادی ‌و سیاسی و مفکوره‌ های ایجادِ پان‌ترکیسمِ اردوغان در جهان.‌

در هر کشوری که هر مقتدری تصمیم به بی‌دادگری نظامی می‌گیرد و فاجعه می‌آفریند یا برای مردمِ ناتوان خود است و یا هم برای قربانی گرفتن مردمانِ بی‌دفاع و ناچارِ ممالک دیگر. فاجعه‌ی انسانی ویرانی های ناشی از این گونه عملیات‌ها فقط مردم بی دفاع را نشانه می‌گیرد، که هیچ نیرویی در فکر نجات آن‌ها نیست. درد بی‌درمانی را‌ که ملت مظلوم افغانستان هر لحظه احساس و تحمل می کنند.

کجاست هیاهوی کاذب مدافعان و مداحان به اصطلاح خودشان حقوق بشر؟ سال هاست که تجارت های بزرگی زیر نام حقوق بشر، علیه بشر جریان دارد.

ملت غیورِ کُرد، فقط هماره در تنورِگرم قدرت‌های جهانی، چوب سوخت بوده اند. مقاومت شان را هر قدرتی درهم می‌شکند.

اسدِ بدبخت، با قساوت هم خودش ملت اش را به خصوص با اختلاف مذهبی به شهادت می رساند و به آخندهای رافضی ایران خدمت مذهبی می‌کند و هم به شادمانی ناظر شهادت و آواره شدن آن‌ها در پی عملیات انقره علیه آن هاست و می‌باشد و جهان به‌خصوص شورای نام‌نهاد امنیت ملل متحد هم‌ در پی بی تصمیمی‌اش برای خاموش ساختن این نسل‌کُشی سر افگنده ماند.

اردوغان باید درک‌ کند که نه می‌شود برای بقای خود، مستمندان‌ و برادرانِ مسلمان و بی‌دفاع خود را به رگبار بست. اگر اقتدار تعرض بر ملت‌ها ماندگار می بود، ناپلیون، هیتلر، ماوو، استالین، امپراطوری عثمانی که عادل‌تر از تو بود، و عظمت جهان‌گشایی یونانِ باستان و فراعنه‌ی مصر و چنگیز و دیگران از روم تا روسیه‌ی تزاری به افول نه‌ می‌رفتند و آمریکای امروز، در چارسویی جهان شکست و‌ سر خورده نه‌ می‌شد.

قامت یک‌ ملت را نه‌ می‌شود با توان‌ نظامی برای ابد شکست، در نتیجه‌ی مقاومت‌های کُردها مثل هر دو مقاومت افغانستان است که سرنوشت صدها هزار کُرد تعیین می‌شود و با فرسایش اقتصادی و ساختاری ترکیه خواهد انجامید.

احیای امپراطوری دوره‌ی ‌عثمانی‌های ترکیه، دیگر خیالی بیش نیست.

کسی شما را از دفاع تمامیت ارضی و حاکمیت ‌ملی تان مانع شده نه می‌تواند. ولی به خاطر داشته باشید، محبوبیتی را که ترکیه در سال های پسین در جهان اسلام کسب کرده است، با اشتباهات تاریخی تعرض به دیگران از دست‌ نه‌دهید. و‌ زمان هم برای تاختن اسپ مراد تان هم‌راه نیست.

اگر به حقیقت، جلوه‌ی زور را به آمریکا می‌نمایانید، راست به جنگ‌ آمریکا بروید، همه پیروزی و هم‌کاری مللی که از امریکا خسته شده اند با شما‌ خواهد بود.

 

Sent from my iPad