موج خفاش سیاه، دلق و قبا را دیدند
سر بریدند و به خون نقش خدا را دیدند
در خدایی که ز او عشق و محبت و صفاست
لشکر جهل فقط قتل و جزا را دیدند
در میان دل عاشق که در ان نور تو بود
این ز خود بیخبران، کفر و جفا را دیدند
وقتی عاشق به رهه ات، سجده به کویی میکرد
کور گشتند و در ان صرف خطا را دیدند
رنگ ممنوع شد و در شهر کفن رنگ سفید
در سیاهی سفید، رمز بقا را دیدند
این جهالت زده گان در پی ابلیس زمان
راه رفتند و در او حکم قضا را دیدند
گفت شیطان که مرا سجده کنید، گفتند چشم!
زانکه بر قامت او ریش و عبا را دیدند
 
 
شاعر : لينا روزبه حيدرى