عطار،زرین قلم
محقق نیک سیر
عطار،زرین قلم
کلک وقلم را همیاری قدیم باشد وازان زمانیکه انگشت انسان با قلم اشنا گردیده،اندیشه وی ره بسوی تعالی وارتقاء گشوده است.و آن کسیکه با قلم سروکار دارد وبا این وسیله آفرینشگر لوحی زرین را به ودیعه میگذارد،هرکه باشد واز هر کجا باشد،ستودنیست.
بدیهیست که استاد محمد علی عطار،خطاط معروف هراتی،یکی ازان کسانیست که کلکش شهکار میآفریند وفریاد گلوگیر قلم نایی را بر چهره سپید کاغذ،بگونه تابلوهای همیشه هنر،ماندگار گذاشته است،تا آنهاییکه گوش شنوا دارند،ازین نوع هنر مقدس و از داشتن عشق با این نوع قلم بشنوند،که استاد عطار چه صمیمانه وچه با جانفشانی تمام عمر گرانمایه خودرا در پای آن گذاشت وافتخاری همیشگی را گمایی نمود.درینجا گوشهء از زندگی پرمایه وی را از زبان خودش بخوانید:
«اینجانب محمد علی عطار فرزند حاجی محمد اسماعیل،ساکن شهر هرات،در سال 1328 هجری قمری در شهر هرات بدنیا آمدم.تعلیمات را تا یک اندازه در مکتب خانگی نزد آخوند ملا محمد رحیم و بعد ازان در دکان عطاری پدرم آموختم.
از کودکی در حسن خط بحد افراط علاقه داشتم وهر قطعه خوش خط را که از قلم استادان میدیدم،از دیدن آن حظ میبردم.
همین ذوق فطری که در بسا موارد نزد مردم هرات کم وبیش موجود است،مرا واداشت تا نزد مرحوم آخوند زاده ملا محمد صدیق نیازی خطوط عربی و کوفی و غیره را مشق نمودم و به هر اندازه که به خط من رونق بیشتر پدید آمد،عشق و علاقه من به خط قویتر گردید.
تا مدت کمی به شاگردی آخوند زاده مرحوم خط من خوب شد وبه دقایق عیب وهنر خطاطی آشنا شدم.بعد از وفات
استاد محمد علی عطار
آخوند زاده اقسام خط های ثلث،نسخ و معقلی را از روی کتیبه های تاریخی مسجد جامع بزرگ شهر هرات ودیگر جای های تاریخی مشق ورونویسی میکردم.
خط کوفی را از روی مسکوکات دوره های عباسی،غزنوی وغوری و غیره سکه ها اخذ نمودم.در آن زمان خط کوفی بین مردم متداول نبود و آنرا از روی بعضی کتابهای خارجی ومجلات اقتباس میکردم.به همین ترتیب مشق من به ارقام مختلفه خطوط کوفی و نسخ وتعلیق ومعقلی و غیره روز به روز تا حد استعدادیکه قدرت خداوند جل وعلی شانه به من اعطا فرموده است،پیشرفت نمود.
هرکس که از من قطعه وتابلو در خواست نمود،نوشتم.اکنون نزد بسا مردم
لوحه عنوان مرقع
آثار خطاطی من موجود است.یک اثر بنام «گنجینه خطوط»در افغانستان وقتا ترتیب نمودم و نمونه های اکثر خطوطی که نوشته میتوانم،در آن جمع کردم،که بسال 1345 هجری شمسی در مطبعه کابل به طبع رسید.تمام اقسام خطوطی که در آن مشق وتمرین نمودم و اندازه تابلوها وقطعه های که ترتیب داده ام به شصت رقم میرسد.»:
1-در بنای مسجد جامع شریف(اندرون مسجد واندرون گنبد ملک غیاث الدین وبعضی حصص بیرونی جامع شریف)را به خط ثلث و نستعلیق و کوفی و طغرا نوشته ام.
2-ایوان خواجه مودود چشتی و گلدسته های آن به خط ثلث.
3-مسجد جامع لشکرگاه(اندرون خانه وبیرونی آن به خط ثلث ونستعلیق.
4- مسجد جامع حاجی یعقوب در کابل به خط ثلث جلی.
5- مسجد خرقه شریف در هرات(سمت قبله واندرون خانه فوقانی به خط ثلث)
6- مسجد کنار دارالمعلمین(تعمیر سابق دانشگاه هرات) مقابل باغ آزادی
7- ایوان مسجد زیارت مولوی عبدالرحمان جامی(رح)
8- محراب مسجد پارک ولایت هرات.
9- ایوان زیارت شهزاده ابوالقاسم(رح)
10- مسجد سکندر جان(ناحیه خواجه عبدالله مصری(رح)
11- مسجد بکرآباد(جوادیه)
12- مسجد جامع گوهرشاد بیگم در مشهد(سه سوره به خط ثلث به سنهء 1349 خورشیدی.
13- بعضی مساجد و تکایای هرات.
14- چند قطعه خط نستعلیق برای مرحوم ذاکر حسین رییس جمهور فقید هند،توسط وزارت اطلات و کلتور.
15- در چندین عدد سنگ مرمر الواح مزارات مشایخ وعلما وسادات وحکما وغیره اهالی هرات و کابل.(1)
تعدادی از شاگردان من:
1-محمد حسین وفا سلجوقی که به تمام انواع خطوط مهارت دارد.
2- حاجی امین الله پیرزاد که به هفت قلم عالی مینویسد.
3- عزت الله مولوی زاده،که خط شکسته ونستعلیق را خوب مینویسد.
4- حاجی نثاراحمد،معلم دارالمعلمین با داشتن مهارت در خط نستعلیق.
5- سراج الدین باغدشتی،معلم در خط نستعلیق.
6- حاجی حبیب الله پسر حاجی محمد طاهر طبیب،خط نستعلیق راعالی مینویسد.
7- ملا عبدالرءوف معلم لیسه ملکه جلالی،نستعلیق،ثلث وشکسته را مینویسد.
8- محمد ناصر فرزند حاجی شیخ غلام حسین طالب.
9- سید جواد ولد حاجی سید قاسمشاه طبیب.
10- محمد کاظم ولد حاجی شیخ غلام علی.
11- فضل الله ولد حاجی علی آقا منجم باشی.
12- محمود قاری(متخلص به فرقانی)ولد حاجی محمد مهدی مهارت در خط نستعلیق وثلث.
13- سید حسن ولد حاجی سید رضا عطار که در خط نستعلیق دست دارد.
14- فضل الله یمینی زرکوب ولد حاجی حبیب الله غیزانی شاگرد در خط نستعلیق.
15- محمد کریم اثیر ولد میرزا محمد ایوب غوریانی دسترسی در خط نستعلیق.
16- حاجی جمال آقا ولد مرحوم حاجی آقا سید جلال کابلی.
17- محمود پسر بزرگ من محمد علی عطار مهارت در خط نستعلیق.
18- بهبود پسر من در خط نستعلیق و ثلث و نقاشی.
19- مححمد شفیق ولد حاجی محمد صدیق نیازی
این گفته ها بخشی از زندگی وکارکردهای استادی چیره دست است،که با کمال بی پیرایگی واغراق و حاشیه روی های نامربوط به قلم خودش نوشته شده واز روی آن میشود دانست که زندگی وی وارتباط اجتماعی این بزرگمرد نیز همانسان با کمال ساده گی و بی آلایشی بوده و هرکدام خودرا در طبق اخلاص به دسترس همه اقشار جامعه گذاشته است.
استاد میر عبدالعلی شایق هروی در مورد استاد عطار مینویسد:
«طوریکه من میاندیشم،استاد عطار آخرین شخصیتی در هرات خواهد بود که با تمام قدرت و موجودیت خود در راه پیشبرد هنر خطاطی اهتمام ورزد و یک عمر این هنر را با کوشش خستگی ناپذیر دنبال کند و تمام توانائیش را در راه تعمیم این هنر صرف نماید و در دوره انحطاط و پیری نه تنها خسته وافسرده نگردد،بلکه شورو شوق جوانیش را سر از نو آغاز کند وبا کمال نشاط جوانی و با همان نیرویی که یک هنرمند جوان آماده کار است.در رشته هنرش به هر فرد هنر خواهی وهر هنر دوستی جواب مثبت بدهد واز زبانش نه نشنیده و در پیشانیش گره دیده نشود...و یقین دارم او در نزد نسلهای آینده این سرزمین بنام خاتم الخطاطین هرات شهرت خواهد یافت.»(2)
براستی هم که استاد عطار عاشقانه سر در پای قلم نایی گذاشته بود وعارفانه برای انسان همنوعش پیام قدسی میرساند-ودرعین حال توکلش را به خدا(ج)وقرآن کریم نموده وراه هنر قدسی را پیش گرفته بود،زیرا همه آثار کلک گرانبهایش وقف اماکن متبرکه و مقدس بود.
او در هنرش غرق بود و با کمال وارستگی زندگی میکرد و هیچگونه توقع مادی ازین همه تلاشهای متداوم و خستگی ناپذیرش نداشت.تمام وقت این بزرگمرد،سوای مشغولیتهای کم دوامش،در دکان عطاری بازار قندهار،در طول روز صرف میشد و در آنجا نیز همیشه با قلم محشور بود.
او در دکان وخانه همه وقت قلم نایی سر میکرد،شاگرد میپذیرفت و بیرون از خانه در اماکن متبرکه و مزارات اولیاء الله،از سنگهای قبور نسخه برداری مینمود.سروکار او با مشتاقان قلم وخط و خطاطی ونسخه های قلمی بود.خسته نمیشد،حوصله وافر داشت.بدنبال یک نسخه خطی یا تابلوی نقاشی ویا کتیبه قدیم ویا سکه باستانی و کهن ساعتها وقت خودرا در فاصله های دور صرف میکرد.
او سخن نظامی گنجه یی را دریافته بود،که میگوید:
من که نقاش نیشکرقلمم رطب افشان نخل این حرمم
نی کلکم ز کشتزار هنر به عطارد رساند سنبل تر(3)
او پیوند نگارگری و زیبانویسی را دریافته بود،که پیوندی ازلی است،پیوندی که هوشمندانه آنرا درک کرده بود و عاشقانه بدنبالش میشتافت و خودرا وقف زیبا نویسی نموده وسر سپرده قلم ساخته بود.
استاد عطار به همانگونه از نگاه روانی و ذهنی،سرعت فکری را برای دریافت آثار خطی و کتیبه ها به کار میبرد.در راه رفتن نیز برای رسیدن به مقصد،سریع عمل میکرد.با وجود اینکه این استاد بزرگمنش قدی از حد میانه پایینتر داشت،در پیاده روی کسی به پایش نمیرسید.چنانکه دانشمند ایرانی دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در کتاب سفرنامه اش بنام«سفیر سیمرغ» که به هرات نیز آمده بود،در باره استاد عطار مینویسد:
«آقای عطار نحیف و کوتاه وبسیار چابک است،طوریکه تصور رشید وطواط را در ذهن زنده میکند،با انکه شصت وپنج وشاید هم نزدیک به هفتاد سال دارد،به قدری سبک وتند قدم برمیدارد،که منکه خودم یکی از مشتاقان پیاده روی هستم،میبایست تندتر از معمول بروم تا اورا همراهی کنم.
عطار یکی از مردهاییست که نسل شان چه در ایران و چه در افغانستان رو به انقراض است.معتقد به اصول وقانع،دوستدار اصالت کهن وزنده به هنر خود.از آنهاییکه لذت زندگی را در ساده گی و ظرافت می بینند.نه جسم شان چربی دارد نه روح شان.»(4)
استاد عطار قریحه هنری و دریافتهای ذهنیش را با نشست وبرخاست با شخصیتهای اهل فن وقلم بدستان چیره دست زمانش پرورش میداد.با آنکه با خاص وعام بازاریان واهل حرفه روابط حسنه وهمراه با احترام را حفظ میکرد،با دانشگاهیان وخبره گان فکری جامعه،روابط متداوم و همیشگی فارغ از هرگونه خشک اندیشی تعصب آمیز را برقرار داشت.او شخصی مذهبی و پای بند اصول دین مبین اسلام،ولی با اندیشه والا با وسعت تمام بود.
در حدود دهه های پنجاه وشصت که من مسوولیت مجله هرات را در اطلاعات وفرهنگ هرات داشتم،استاد عطار نیز به حیث مامور موزیم هرات ایفای وظیفه میکرد و همیشه با تحویلدار مربوط موزیم،آقای نوراحمد خان پدر محترم دوکتور خلیل آذر،که شخص نیک خصلتی نیز بود،همیش یار
کوفی معقلی و کوفی تزئینی
وغار بودند و دوش بدوش هم راه دفتر وموزیم را طی میکردند.این هردو پیرمرد نیک خصال همه وقت در دفتر مجله هرات بامن و محترم آقای ناهض که همکار صمیمی من بود،می نشستند وبا ایشان خوشبختانه همسخن بودیم واز صحبتها واز خوش طبعیهای شان برخوردار میگردیدیم.
من بسیاری اوقات در خانه استاد عطار در محضر این فرهیخته مرد حضور می یافتم ودر اطاق ویژه آثار خطاطی وی که شاهد حضور نخبگان هنر وقلم واندیشه بود،از دیدن آن آثار وزیباییهای نهفته در آنها وگفت وشنود اهل فن حظ میبردم.
باید گفت که دکان عطاری استاد محمد علی خطاط در با زار قندهار،مقابل کاروانسرای درخت توت نیز پاتوق و کانون کوچک و گرم فضلا واهل هنر وخط بود و مشتریهای این دکان نه تنها اهل خرید چای سیاه وسبز و زرد چوبه و دار چینی ومیخک وغیره بودند،بلکه کسانی هم که مشتاق قلم نایی ومشق وخط ونسخه خطی وتذهیب وتصویر وهنرهای تجسمی بودند،به این مرجع فیض میشتافتند وکسب فن میکردند.
کسان فرهیخته و بزرگواری چون علامه شیخ محمد طاهر قندهاری،استاد فکری سلجوقی،شیخ محمد حسن وثیقی،عطامحمد نقشبندی شهردار وقت هرات،استاد غلام رضا مایل هروی،استاد محمد سعید مشعل،استاد علی اصغر بشیر هروی واستاد عبدالحسین توفیق هروی و تعداد دیگری نیز به این دکان همیشه حضور ممتد داشتند و هنرخط ومتاع مورد نیاز فرهنگی را ابتیاع میکردند.(5)
این خطاط ورزیده و با استعداد شگرف که شهرت کافی ووافی در کشور و منطقه داشت،در میان بازاریان،کسبه واهل محل به«ملا محمد علی آخوند»معروف بود واین بدین خاطر پنداشته میشد،که روحانیت وتقدس وایمان پذیری وی زبانزد خاص وعام بود وهمه ازین ناحیه به او احترام خاصی میگذاشتند.
ویژه گی دیگر شخصیت این استاد برازنده چنین بود که به خاک وکشورش وبه ویژه هرات باستان وآثار تاریخی ومقدس آن عشق میورزید.واگر کسی میپرسید،استاد چرا به کشور های همسایه نمیروید؟تا از هنر واستعداد شما بوجه احسن،استفاده بهتر شود ودر عین حال زندگی شخصی شما بهبودی در خور توجه حاصل نماید،او در جواب با کمال شکسته نفسی جواب میداد:روح وروان من با هرات و عجین با زیارات واماکن مقدس وآثار تاریخی آن است.و به آسانی نمیتوانم ازین مرزوبوم دل بکنم.ولی افسوس که جور روزگار و طوفان بنیان کن رویداد ها و حوادث خونین کشور اورا مجبور نمود،تا در سال 1362 به خاک بیگانه پناه برد وبا قی عمر در مشهد مقدس بسر برد و باالاخره درآنجا مدفون گردد.
در مورد ویژه گیهای کار استاد عطار در زمینه خطاطی،استاد نجیب مایل چنین میگوید:
«استاد عطار بدرستی تمام خطوط وبروایتی اقلام سبعه اسلامی را شناخت.از تاریخ تحول وتطور خط در جهان اسلام آگاه بود ویک خاصیت ایشان در عالم خوشنویسی داشت،که میتوانم به صراحت بگویم،نمونه ایشان در عالم خط وخطاطی در این نقطه که ذکر میکنم تالی ندارد.و آن زمینه ایست که تمام گونه های خط را در همه ادوار تاریخ میشناخت و مینوشت.
عطار تمام این اقلام را با خاصیتهای تاریخی آنها مینوشت.وایشان از جمله نوادر قرن چهاردهم در کوفی خوانی و کوفی نویسی بود.واز قرن نهم به بعد،کوفی خوان وکوفی نویس به ندرت داشتیم،ولی استاد عطار در این قرن در کوفی خوانی وکوفی نویسی سرآمد همگان بود»(6)
اما آنچه که من شاهد بوده ام،استاد عطار با وجود اینکه به نوشتن انواع خطوط متداول قدیمه وامروز مهارت داشت،خط ثلث را زیبا مینوشت.گویا قلمش درین شیوه رسا تر بود.چنانکه بسا رواقها و ایوانهای مسجد جامع بزرگ شهر هرات و دیگر اماکی متبرکه شاهد این مدعاست.
خوب بخاطرم میآید،که در حدود دهه پنجاه خورشیدی،استادعطار دست به خطاطی قرآن کریمی به قطع بسیار کلان زد،که درین امر خیر دونفر دیگر چون استاد محمد سعید مشعل واستاد غلام رضا مایل هروی سهیم بودند.
باید گفت وجه مالی این امر مقدس ومهم از جانب استاد مایل پرداخته میشد و امور هنری وتذهیب آرایی و طلا کاری آن به عهده استاد مشعل بود.
فکر میکنم با همت این سه شخصیت فرهنگی،در حدود نه جزء قرآن کریم متذکره تکمیل گردیده ومتباقی رویدست شان بود.ولی به اثر پیشآمد های ناخوشآیند چند دهه اخیر،که همه اهل فرهنگ پراکنده احوال شدند ومن هم به محیطی دیگر پرتاب گردیدم،ازعاقبت این پرداخت خیر بی خبر ماندم.
نکته متبارز دیگری را که در باره زندگی هنری استاد عطار میتوان گفت،اینست که این بزرگمرد با بزرگواران فرهنگی دیگری چون استاد عبدالروءف فکری سلجوقی و استاد محمد سعید مشعل سه ضلع یک مثلث مشعشع وطلایی هنرهای تجسمی را بین سالهای 1320 تا 1370 خورشیدی میساختند.
اما افسوس که این مثلث طلایی همچون دیگر چوکاتهای زرین فرهنگی،درین قحط سالی معرفت وحاکمیت های زروزور ازهم پاشید،که نبود شان مصیبتی بزرگ برای فرهنگ جامعه ماست.به ویژه درین محشر سرایی که هیچ نمودی از فرهنگ بازاری در خور توجه ندارد.
درینجا از چند اثر خطاطی استاد عطار که بگونه مستقل چاپ گردیده،به گونه مختصر تذکر میدهیم:
1- گنجینه خطوط در افغانستان:
بدون شک مجموعه«گنجینه خطوط افغانستان»یکی از رساله های خطی وبا ارزشیست،که انواع خطوط رایج در دوره های اول اسلامی تا دوره معاصر در آن موجود است.و بدینگونه نه تنها گوشهء از هنر نمایی استاد محمد علی عطار هروی میباشد،بلکه مرجعیست که میتوان انواع خط های رایج در قرون مختلف،مانند کوفی،ثلث،ریحان،محقق،کوفی میخی،شجری،نسخ،نستعلیق،شکسته و...را در آن مشاهده کرد.
مجموعه یادشده درسال 1346 خورشیدی توسط وزارت اطلاعات وفرهنگ در کابل منتشر شده و در آن دو مقدمه به زبان پشتو،یکی به قلم عبدالرءوف بینوا وزیر اطلاعات وکلتور وقت ودیگری به قلم محمد ابراهیم خواخوژی رییس کتابخانه عامه کابل وهمچنان یک مقدمه وشرح حال به استاد مایل هروی نوشته شده است.
رساله«گنجینه خطوط در افغانستان»شامل 44 کتیبه از استاد محمد علی عطار معروف به«آخوند» است،که در قالب حدود بیست نوع خط رایج در دوره های مختلف اسلامی نوشته است.
این مطلب نشان میدهد،که این استاد چیره دست،علاوه بر اطلاع کامل از سیر تاریخی وتغیر وتحول هنر خوشنویسی،خود در نوشتن آنها مهارت کامل داشته است.
درین مجموعه خطی علاوه بر کتیبه های در قالب خطوط مختلف،هفت اثر به خط نستعلیق نیز وجود دارد،که کاملا به همان سبک وبه شیوه صفویه نوشته شده است.(7)
2- قرآن المحلی:
این اثر که باالوسیله انتشارات سروش در سال 1366 خورشیدی طبع گردیده،مجموعه متشکل از 68 کتیبه بسیار نفیس وارزشمندی است،که معلوم میدارد استاد عطار با هنرمندی تمام،سوره های مختلف جزء سی ام قرآن کریم را با بیش از سی نوع خط مختلف اسلامی نوشته است.
خطوطی چون کوفی قرن اول(کوفی محرر)،کوفی قرن دوم،کوفی قرن سوم،محقق،کوفی مشتق،کوفی تزءینی،کوفی مترادف،توقیع،ثلث ترکستانی،کوفی مدور،کوفی قرن بیستم،کوفی مقترن،رقاع،کوفی منکسر،مسلسل،ثلث ترکیبی،ثلث دایروی،کوفی متشابه،کوفی مرتبط،ترنج نما،کتابت سه خطی،طغری،کوفی قفلی،مشجر،معقلی،قلم طومار،کوفی مخلوط،شکسته،نستعلیق شرقی،ریحان و...
در مقدمه این اثر نفیس که به قلم محمد مهدی هراتی نوشته شده است.برای هریک از انواع خطوط موجود در این رساله تشریح کافی در مورد نام،چگونگی پیدایش،تاریخ نگارش،ابداع کننده ودیگر جهات آنها داده شده است.
برعلاوه خلاصهء از زندگی وی وشرح کوتاهی در مورد بقیه آثاراستاد که زینت بخش مساجد وزیارتگاه ها میباشد،نیز در اول این مجموعه آورده شده است.(8)
3- هنر آیه نگاری قرآن کریم:
این مجموعه از آخرین آثار ارزشمند استاد محمد علی عطار هروی است که به همت استاد محمد مهدی هراتی(هنرمند ایرانی) وبا طراحی،ترسیم وصفحه آرایی هنرمند شهیر سینمای ایران،آقای محمدعلی کشاورز،که به هنر نقاشی نیز مهارت خاص دارد،آراسته شده است.
باید اضافه نمود که این اثر جالب توسط انتشارات پیام آزادی،به قطع 33در 24 وبه تیراژ سه هزار نسخه وبا همکاری و معاونت وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ایران به زیور چاپ آمده است.
این مجموعه زیبا دارای عکسهای از طاق ویران شده بست در لشکرگاه هلمند،مدرسه غیاثیه،الواح مختلف ایوان آرامگاه خواجه عبدالله انصاری(رح) و کتیبه داخل محراب آرامگاه بایزید بسطامی در شاهرود ایران میباشد.و همنچنان نقاشی چهره شادروان استاد عطار توسط گرد آورندهء مجموعه بر زیبایی آن افزوده است.(9)
4- اساور:(10)
چهارمین مجموعه یا مرقع خطوط اسلامی استاد عطار است،که توسط انتشارات ملک اعظم و به اهتمام پژوهشگر پر تلاش محمد رفیع اصیل یوسفی و از جانب موسسه خیریه امام جواد(ع) در مشهد مقدس به سال 1386 به حلیه چاپ آمده است.
مهتمم این مجموعه درمورد این گنجینه خطوط مینویسد:
«...در این میان قرآن اساور پس از گذران سالها تلاش و پشتکار در ساحه هنر خوشنویسی افغانستان،یکی ازین شهکارهاست،که در سال 1359 شمسی نگاشته شده وبعد از ربع قرن اقبال چاپ مییابد-و به خوبی نشان میدهد،عطار در عین کهولت تا آخرین رمق حیات،قلم ظریف ونیی اش را به زمین نگذاشت.»(11)
درین اثر قدسی انواع خطوط جلی چون:ثلث،محقق،ریحان،کوفی مرتبط،کوفی معقلی،کوفی تزئینی،دیوانی جلی،کوفی قرن سوم،کوفی معرب،کوفی قرن شیشم،کوفی تزئینی قرن هفتم،کوفی بنایی،نسخ،رقاع،تعلیق،شکسته نستعلیق،مسلسل،توقیع،نستعلیق عادی،ثلث کتیبه یی،نستعلیق شرقی،ثلث ترنج نما وغیره،فرحبخش دیده گان جویندگان آیات خدایی اند.
اساور به عنوان یک شهکار هنری،نمایانگر روان یک روحانیت آشکار است، که استاد عطار با اعتقاد به کلام خدا(ج)و احادیث نبوی(ص)به آن ارادت داشته وبا کلک طلایی اش،این هنر را جلوه آسمانی بخشیده است.
مرحوم استاد سعادتملوک تابش با در نظرداشت همان جلوه آسمانی اساور،در مقدمه که بر این مرقع نگاشته،چنین میگوید:
«در اساور عطار،از این دسته مروارید های خرد وکشف وشهود فراوان بوده ودر هر غرفه وباغچه ای از نگارخانه سور وآیات کلام حضرت سبحان،تایی چند به رشته حسن خط سپرده است.مثلا در غرفه ای که به نمایش حروف وکلمات عرشی نشان سوره مبارکهء حمد اختصاص یافته وگلزاری نمادین را فراچشم بینندهء خویش به جلوه گری در آورده است.در واقع برآن است تا اسورهء بینش وشهودی بسیار متعالی وبشکوه را دیداری سازد.هرچند که حروف ونقوش مجسم،به دلیل طهاریت وقدسیت ویژهء خویش،جز برای پاکیزگانی که دیده ودل را با «آب ایمان به غیب»تطهیر کرده اند،قابل لمس نمیباشد.»(12)
این مرقع زیبا و روح انگیزدارای 24 صفحه وبا قطع کلان،مزین با تصویررنگی استاد عطار میباشد،که محتوای آن نیزبا قطعات گوناگون خط،که ازانها قبلا تذکر رفت،با تذهیب و حاشیه بندی جالب،خیلیها ارزندگی خاص خودرا نمایان میسازد.
باید گفت که این خاتم الخطاطین هرات در بیست وهفت حوت سال 1371 خورشیدی در مشهد مقدس ودر دیار هجرت چشم از دنیا فروبست.ولی ازاوآثاری بجا ماند که سرلوحه هنرهای تجسمی معاصر هرات اند و در هیچ خانه وکاشانه یی نیست،که از کلک بی بدیل وی در آنجا نشانهء نباشد.
برعلاوه این،او با همت وافری که داشت،شاگردان زیادی را تربیه نمود،که از جمله،سه نفر برازنده تر از دیگران اند:
نخست محمد حسین وفا سلجوقی فرزند استاد فکری سلجوقی که هفت نوع قلم به ویژه نستعلیق را زیبا مینوشت.ودر قبال آن اندیشمندی حساس وزیرک وشاعر وموءرخی توانا بود،که متاسفانه پیک اجل اورا فراخواند وبه دیار ایزدی پیوست.
دومین شاگرد بامهارت استاد،مرحوم حاجی امین الله پیرزاد هروی است،که کلکی توانا در نوشتن چندین نوع خط دارد واز وی آثاری زیبا به حلیه چاپ رسیده وبه شاگردان وعلاقمندان آثار وی به ودیعه مانده است.
سومین شخص محمود عطار فرزند استاد عطار است،که در نوشتن هفت قلم خط ید طولایی دارد ودر عین حال در هنرهای تذهیب،تشعیر و ترصیع ابداعاتی را از خود نشان داده است.
پینوشتها:
1-میر عبدالعلی شایق هروی،خطاطان ونقاشان هرات از ادوار تیموری تا نخستین سالگرد جمهوری،نشرات موسسه طبع کتب هرات،سال 1353،ص 254-257
2- همان کتاب،ص 253
3- ماهنامه شعر،حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی،تهران،دی 1372،ص 69
4- آصف فکرت،فصلنامه در دری،مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان،مشهد،سال اول،خزان وزمستان 1376،ص 153
5- عطامحمد نقشبندی که در ان زمان شهردار هرات بود،ذوق وعلاقه خاصی به جمعآوری آثار عتیقه و نسخه های خطی و تابلوهای هنری داشت، به اندازهء که در خانه اش واقع در در جاده مخابرات،موزیمی شخصی فراهم آورده بود وبسیاری اوقات از مهمانان خارجی وداخلی که برای بازدید آن موزیم میآمدند،پذیرایی صمیمانه میکرد.استاد فکری سلجوقی که برای من نیز حکم پدر معنوی را داشت،با استاد عطار دوستی برادرانه در حدود نیم قرن را به هم رسانیده بود،به حدی که فرزندان استاد فکری،استاد عطار را «عمو» خطاب میکردند.
درین زمینه استاد مایل هروی نیز در دادو گرفت آثار ونسخ خطی ومسکوکات همیشه با استاد عطار،چه در سفر وچه در حضر محشور بود.
علامه شیخ محمد طاهر قندهاری هم،همیشه ودرعصر روزها به دکان عطاری آخوند محمد علی عطار میآمد و خطاطی را نزد استاد مشق وتمرین مینمود،که بسیاری کسان علاقمند این دو شخصیت بزرگ،برای استفاده واستفاضه ازیشان ،بعضی اوقات به این دکان فیض آثار حضور مییافتند.
6- نجیب مایل هروی،رساله«شاعر کتیبه ها» تدوین کننده:حیدر اسیر هروی،مشهد،1371،ص 27
7- فصلنامه در دری،خزان وزمستان 1376،ص 151
8- همان فصلنامه،ص 152
9- همان جا، ص 151
10- اساور:جمع سواروسواربه معنی دستبند وزینت هم آمده است.
11- مرقع خطوط اسلامی،محمد علی عطار هروی،مهتمم:محمد رفیع اصیل هروی،انتشارات ملک اعظم،سال 1386،ص2 دیباچه
12- همان جا،مقدمه،ص5