افغان موج   

غزه در آتش و خون

 

بار دیگر خشم از بوخنوالد زباله میکشد

استخوان ها و گوشت های بوی داده ای

فریاد میزنند

خانیونس و رفع را باید نابود کرد

آیشوتز با وقاحت خنده سر میدهد

و از بخار زمستانی هر سلول آن

ستارۀ آبیرنگی

بر بال بم افکن های امریکایی

بسوی غزه میرود

اروپا و امریکا

برای فرو نشاندن خاطرات سر خوردۀ

اولمرت، شارون بیگن و...و

از محله های گئوتو

آزادی خود را میخواهند

 

آری حسنی مبارک

قزافی ، ملک عبدالله و بشار اسد ها

و شیخ نشین های عرب

تندیس های

بوش، ساراکوزی و الیزابت

را با عصاره های سرزمین خدا داد شرق میانه

غسل تعمید دهید

بگذارید غزه با انسان اش معدوم شود

بگذارید جهان

در مقابل کشتار

کودکان زنان و مردان

بیتفاوت به تماشا بنشینند

من سکوت شما را 

زیادتر از آنچه آنان آرزو دارید

با دشنه های مبارزین حماس

در هم خواهم شکست

 

نعمت الله ترکانی

6 جنوری 2006

 

 

 

 

شعر مقاومت

 

الف و ب را چند تا هجو میسازم

پهلوی هم میگذارم

تا به هجای سبز و سرخ

دلهره های تلخی بسازم

و گاهیکه ضرورت شد

برای مخلوقه های هر جایی

تکرار کنم:

آزادی بیانرا...

ویکبار در ترازوی تقدیر بگذارم

تا اگر روزی تاریخ را

و سالی هم

جنگ و انتحار را آزمایش کند

***

شعر مقاومت من پراگندگیست

مثل واژه های اهانت

مثل جعل آیات هستی

مثل هجوم اندیشه های بیگانه

در زبان من

و مثل فرمان های تقرر اراکین دولت

روی کاغذ های امریکایی

من سختتر از سنگ کوهپایه های هندوکش

جاودانگی ام را

با طمطراق

به کوهنوردان قهرمان

زمزمه خواهم کرد

***

بیان ام برای فرشتگان نیست

و خدایان بی مخلوق

و به خیل های پراکنده

در سرزمین نمرود

فرمان من

مقاومت است

برای در هم شکستن

لانه های گلی پرستو ها

و تخریب معابد عشق صوفیان

و تیز کردن شمشیر های برهنه

برای کشتن انسان

آری بدان که

شعر من

با همین نمونه

شعر مقاومت است

***

نامم را بنویس

در چهاراهی های خوشبختی

که راهی از آن

بسوی شهرک های تمدن میرود

اشارتی بگذار

با رمز عبور برای دوستان ام

آنانیکه شیفتۀ روسپی های بزرگوار اند

و دالر و یا  یورو  را روی ناف شان میگذارند...

بلی از قهرمانی هایم

لوحۀ بساز

و در خیابان های شلوغ به نمایش بگذار

و باور کن

که آنچه میکنی

هم در نیویورک

هم در پاریس و هم در لندن

همه از آن لذت خواهند برد

نعمت الله ترکانی

04.01.2009