شملۀ میرویس نیکه و احمدخان ابدال را بخاک مالیدند !.
نوشته : لطیف کریمی استالفی .
تاریخ ، آن گلوله باران سنگین هفتم مارچ 1990 را که ، شهنواز تنی بر پیکر زخمی شهر کابل ، بخاطر تضاد های فکری ، انتقام جویی های شخصی ، حزبی و قبیلوی ، از دوکتور نجیب الله ، براه انداخت ، هرگز فراموش نخواهد کرد . این شخص پُررو، با بیشرمی تمام ، بعوض اینکه بپای میز محاکمه کشانیده شود ، بر عکس خود را کاندید ریاست جمهوری کرده است .
ریاست خ . ا. د ، در دسمبر 1989 بسیار دقیق و مؤثق اطلاعاتی بدست آورد ، که یکتعداد خلقیها بوساطت سازمان جاسوسی گلبدین « شفا » ارتباطات تنگاتنگی با استخبارات نظامی پاکستان برقرار ساخته اند ، دوکتور نجیب الله ناگزیر شد ، تعدادی از آنها را تحت نظر ، و عده ای را دستگیر نماید ، تنی نیز شامل این لست بود ، به بهانۀ حمایت از خلقیها دست به کوتای خونین و نافرجام زد .
خاطرات تلخ روز های شانزدهم و هفدهم حوت را ، نتنها شهریان شریف کابل ، بلکه تمام مردم افغانستان به حافظه دارند ، که در نتیجۀ کودتای خشمگینانه و نا عاقبت اندیشانۀ تنی ، به حمایت آشکار استخبارات نظامی پاکستان ، خسارات بس سنگین وهنگفتی به قصر دارالامان ، میدان هوایی بگرام ، گارنیزون کابل ، کلوپ عسکری ، بالاحصار کابل ، رادیو کابل ، ارگ ، چار راهی پشتونستان و غیره دارایی های عامه وارد ساخت ، و ده ها انسان مظلوم جام شهادت را نوشیدند .
در جهان کودتا های زیادی اتفاق افتاده ، که بسیاری از آن بخاطر منافع ملی بوقوع پیوسته ، نظام های استبدادی ، سلطنتی و ضد مردمی را به سیستم های جمهوری دموکراتیک تبدیل ساخته ، اما کودتای تنی گلبدین نتنها بمنافع ملی ما نبود ، بلکه ضربۀ شدیدی بمنافع ملی ، دسترسی پاکستانیها به نقشۀ دفاعی کشور ، و توهین بزرگی بمرد م با عزت ما بود . این کودتا به نوع خود یکی از خصومت های فردی بخاطر بقای خلقیها و تداوم حاکمیت قومی ، بدستور آِی اس آی پاکستان ، بهمکاری گلبدین طرح ریزی شده بود ، که در نتیجۀ شکست مفتضحانۀ آن ، عده ای از جنرالان غیور (افغان ؟! ) ، بشمول جنرال عبدالقادر اکا ، جنرال حمزه ، نیازمحمد مومند ، جنرال غلام رسول پیلوت و تعداد دیگری ازین گروه ، شملۀ میرویس نیکه و احمد خان ابدالی را بخاک مالیده ، خود را با لباس های جنرالی و هوا پیمای نظامی افغانی ، بدشمن تاریخی پنجابی تسلیم دادند .
گرچه این شمله ها در طول سه صد سال حکومات حلقه بگوش بیگانه و فرزندان نا خلف ووطنفروش احمد خان ، بار بار بخاک مالیده شده بود ، اما سوگمندانه باید گفت که : معامله گریهای اینبار ، ذلتبارتر از گذشته ها بود ، عمل نامردانۀ جنرالان چند ستاره ی ما ، پنجابی ها را چنان باغرور و سرمست ساخت که ، خروج شوروی ها را حاصل مبارزات خود درج کتابهای تاریخی کردند ، و متیقن شدند که سرسخت ترین مخالفان سیاسی و عقیده وی شان تطمیع میگردد ، نا حق در یکصدسال گذشته از شعار های میان تهی ( دا پختونستان زموژ ) افغانها ترسیده بودیم !! .
درنتیجه ، کودتاچیان یک سرافگندگی تاریخی را بملت ما به ارمغان گذاشتند .
با وجودیکه در سرشت افغانها مرگ صد بار باشرف تر از تسلیمی بدشمن است ، اما اینها با نا توانی طبعی ارثی خود اینکار را کردند .
تنی بر علاوۀ طیاره نظامی ملکیت افغانستان ، نقشۀ دفاعی و راز و رمز نقاط استراتیژی کشور را نیز به آی اس آی تسلیم و رسماً به عنوان جاسوس آنکشور ثبت نام نمود .
آی اس آی پاکستان از « تنی » استفادۀ خوبی بعمل آورد ، او را ملا برادر نام گذاشت !! با عبا و قبای طالبی ، جهت شناسایی دوکتور نجیب الله و مقر نمایندگی سازمان ملل متحد ، در شب پیشروی طالبان بکابل فرستاد ، و پیام نصیرالله بابر را که در مورد پناهندگی رئیس جمهور بود ، به سمع دوکتور نجیب الله رسانید ، داکتر نجیب الله از پشنهاد ی که بوی فرومایگی ، بی عزتی و بیغرتی را می داد ، بخشم آمد و با مُشت گره خورده خود روی تنی را متورم ساخت ، تنی دانست این مرد با غرور تسلیم پنجابی ها نمی شود ، با قنداق تفنگ بیگانه بدن رفیق یگانۀ خود را سوراخ سوراخ و به رگبارش بست ، و هدایت داد تا جسد او را به چاراهی آریانا بدار بیاویزند .
جامعۀ تحصیلکردۀ کشور در تعجب اند که ، وزارت عدلیۀ با در نظر داشت کدام معیار های قانونی ، برای همچو یک شخصیتی اجازۀ فعالیت حزبی را بنام ( دافغانستان د سولی مرلی غورحنگ ) داده و تاکنون چرا دادستان کل کشور یا مدعی العموم ، بجرم خیانت ملی و جبران خسارات وارده بر کشور، علیه این وطنفروشان قانوناً و شرعاً اقامۀ دعوی نکرده ، جای تأثر و تأسف عمیق است .
از آنچه که گفته آمدیم ، البته هدف روی کاندیدان ریاست جمهوریست ، که مردم به کی رأی بدهند .
تحولات و مصائب سی سال پی در پی ، در کشور ، باید سطح آگاهی و درسهای آموزنده ی برای مردم ما بجا مانده باشد ، ملت نباید منبعد قرون وسطایی باندیشند و عمل کنند . پیش از هر تصمیم باید از فرجام آن نیز خود را آگاه سازند .
رأی دادن به کرزی ( همفکورۀ طالبان ) ملا راکتی ( قوماندان قول اردوی کندهار رژیم طالبان ) و تنی ( ملا برادر ) بمعنی امضأ کردن حکم اعدام ملت ، مرگ شایسته سالاری و عقلانیت است ، اگر ما سرنوشت خود را به کسی که در سال پار ، بد آزمودیم با ز بسپاریم ، به یقین که مقام والای آدمیت و اندیشه های پُر بار انسانیت را تحقیرو توهین کرده ایم ، زیرا ما دیدیم که نظام ریاستی آقای کرزی ، همانند نظام های طاغوتی ، از تفرقۀ مردم استفادۀ خوبی بُرد .
حکومت آقای کرزی بجای مصالح و منافع جامعه ، بمصلحت خود و یارانش اندیشیده ، وزرأ و والیان را ، نه باساس شایستگی ، بلکه باساس علایق و اندیشه های قومی ، زبانی و سمتی نصب نموده .
کرزی با انتخاب دو معاون جدیدش ، دو قوم برزگ کشور ما را در نزد مردمان متفکر و چیز فهم دنیا ، مبنی بر نبود رجال برجسته و دانشمند در میان این دو قوم فرهود ، عمداً توهین و تحقیر کرده است . و ناگفته نباید بگذریم که مارشال فهیم قسیم ، کسیکه در زمان پست ریاست امنیت خود ، شخصاً کرزی را بجرم همکاری به استخبارت پاکستان ( آی اس آی ) دستگیر و مورد بازپرسی قرار داده بود ، امروز چه معجزه ی رخ داده که این دو رقیب سر سخت باهم یارو یاور میشوند . ( نفرین باد بر قدرت پرستان ) .
جناب کرزی در روز مراسم تحلیف ، به قرآن سوگند یاد کرد که ، حافظ قانون بوده از منافع علیای کشور حمایت می کند ، اما هیهات !! که اینکار را نکرد !! . بلکه جعل و تصرفاتی نیز از طرف او و باندش در وثیقۀ ملی ما صورت گرفت .
او سیاستمداریست حیله گر ، خوش باور ، معامله گر و سازشکار ، بدین ملحوظ در تصمیم گیری هایش متزلزل و در سیاست هایش نا توان و به وعده هایش بیوفاست . از اینجاست که نگرانی های مردم روز تا روز ازین هم فرأتر می رود .
بی اعتمادی ملت از آنجا نشأت میگیرد که ، در همان روز های نخستین تدویر لویه جرگه ، مسألۀ سرود ملی را به دو زبان رسمی کشور ، به استثنی انگشت شماری از فاشیستان ، همه تائید و بیشتر از 230 نفر رسماً امضأ نمودند ، کرزی نیز تائید کرد ، عده ای از حلقات مشکوک ، به گمان قوی افغان ملتیها بگوش کرزی صیب چیزی گفتند ، لحظاتی بعد جناب از تصمیمش منصرف شد ، و چنان شعری بیمایه و بی محتوایی را انتخاب نمود که ، جای شرمساری و سر افگندگی در مقابل کشور های همسایه نصیب مان گردید ، در فرجام توده های ملیونی کشور باین باور شدند ، که با انتخاب کرزی ، دیگر ما نه دولت ملی ، نه هویت ملی و نه سرود ملی خواهیم داشت .
آقای کرزی در چندین مورد مسایل کاملاً حاد اجتماعی سخت از بی پروایی و بی تفاوتی نا بخشودنی کار گرفت ، که قابل یاددهانی است .
1. در تبادلۀ ژورنالیست جوانمرگ ، اجمل نقشبندی .
2. اغماض و مهر سکوت برلب ، در قتل ژورنالیست دیگر کشور ( روحانی ) مظلوم .
3. در مورد اتهام علیه احمد غوث زلمی و پرویز کامبخش دو انسانی که گناه شان بیگناهی است ، و هیچ جنایتی چون تنی و رفقایش مرتکب نشده اند ، برای هر کدام 20 سال زندان جزائیست بس سنگین ، یکی در کبر سن ، شاید زندگیش را در سلول های زندان پدرود گوید ، و دیگری ایام شباب خود را به کهولت برساند ، مگر برادر دادالله که سر می بُرید ، با ده ها قوماندان دیگری از طالبان و نوجوان انتحاری پاکستانی با تحفه و سوغات ، از طرف کرزی صیب رها گردید، آنها دو باره به گروپهای سربُر پیوستند ، و به اعمال قتل و خونریزی و مکتب سوزی ادامه دادند ، و اما زعیم کشور در قبال غوث زلمی و کامبخش ، لال ، بی خاصیت و منجمد باقی ماند ، درعوض از قلم خودکار و دستگیر دروازه ، ساخت افغانستان در تلویزیون هنرمندانه ریکلام داد .
او با وجودیکه خوب میدانست ، حُکم صادره در مورد این دو تن سراسر ظلم است ، با هراس از افراطیون اسلام گرأ ، خموشی اختیار و مسوولیت نپذیرفت .
4. آقای کرزی اصل شائسته سالاری را فدای بقای قوم سالاری و خانوادگی کرده ، اکثریت وزارتخانه ها ، شانزده ولایت کشور به والیان قوم گرأ و حزب اسلامی حکمتیار ، و وزارت مالیه را به حزب افغان ملت ، سپرده است .
5. پارلمان کشور هر تصمیمی که اتخاذ کرد ، اگر جزیی ترین مخالفتی به گروپ کاری کرزی داشت ، پارلمان را به نحوی از انحأ تطمیع و بمسخره گی کشانید .
6. حکومت جناب کرزی تطبیق برنامه های سقوی دوم را نسبت به قانون اساسی کشور بسیار خوب رویدست گرفته و عملی میدارد ، بطور نمونه : در کتاب سقاوی دوم آمده است :« بخاطر اینکه دست ایران بکلی از افغانستان کوتاه شود ، تمام آثار فرهنگی ، علمی و مذهبی و غیره که از ایران وارد می شود از طرف کمیسونی بدقت دیده شود ، آنچه که ضد مذهب حنفی باشد اجازه داده نشود » .
اخیراً هموطنان ما شاهد اند که با پیروی ازین نظریۀ 3500 جلد کتاب را که از ایران وارد کشور می شد، بدستور کریم خرم ، وزیر فرهنگ ستیز، بدریا هیرمند در نیمروزغرق گردید .
7 . در مورد بروز خشنونت دانشگاهیان دانشگاه کابل و بلخ ، مبنی بر نصب لوحۀ دانشگاه ، ده ها دانش آموز لت وکوب ، زندان و شکنجه شدند ، اما یکروز مسوول اول کشور ما درین قضیۀ عمیق ملی دلسوزانه مداخله نکرد و هدایت صادر ننمود که زبان پارسی زبان رسمی کشور و دارای قدامت بسیار طولانیست ، نصب این لوحه هم مطابق قانون است وهم بار آورندۀ وحدت ملی ، پس بگذارید این لوحه هم در پهلوی پوهنتون زینت بخش جبین دانشکده ها کشور ما باشد ، با نصب این لوحه نه آسمان فرو میریخت و نه کرۀ زمین می ترکید .
8. سیزده تن از هموطنان ما توسط جمعه خان همدرد والی قبلی جوزجان مربوط گلبدین ، فجیعانه بقتل رسید ، قاتلین به میز محاکمه کشانیده نشد ، چقدر درد آوراست که خون مرجانی ازبکها در کوچه های خاکی رنگ جوزجان خشک نشده بود ، همان قاتلین ، با ترفیع و پُست های بلند تری از طرف رئیس جمهور انتخابی شان تقدیر شدند .
9. پروندۀ حادثۀ قبلاً طرح شده در بغلان ، و بخاک و خون کشانیدن تعدادی از دانشجویان ، وکلای پارلمان بشمول کاظمی و هموطنان بیچارۀ ما در حکومت آقای کرزی زیر خاک شد .
10. قتل و قتال مردم هزاره جات توسط طالبان زیر نا م کوچیگری ، و لاینحل ماندن پروسه حل و فصل عادلانۀ دایمی میان این دو قوم ، عمداً از طرف رئیس دولت ، باعث پریشانی هزاران خانواده هایی شده است که منتظرند در سال آینده چقدر اولاد های دیگر شانرا طالبان بقتل می رسانند ، و صد ها خود کامگی ، مصائب ، حیف ومیل ملیارد ها دالر کمک کشور های غربی ، بیکاری ، فقر ، ناامنی ، بی کفایتی های سیاسی ، بی سر نوشتی مهاجرین عودت کننده ، تاریک بودن فردا های نیامده ، همه وهمه نمایانگر دولتیست که از بهترین فرصت ها ، بدترین استفاده ها را کرد .
سر انجام سیستم ریاستی آقای کرزی که مدعی تبار بلند است ، بما ثابت ساخت که این سیستم ، کشور را قصداً بطرف تباهی و قوم گرایی سوق نموده و از صف بندی ملت به سه قطب متضاد روشنفکران ، سنت گرایان و قوم گرایان ، اثرات بس ناگواری از خود بجا خواهد گذاشت .
راستش را اگر بگویم ، هستند شخصیت های در بین کاندیدان که ، همه چیز را می فهمند ، اما هیچ چیز ندارند ، و هستند قابل ملاحظه ی از کاندیدان که ، همه چیز را دارند ، اما هیچ چیز را نمی فهمند .
در هفت سال گذشته تمام پلان های دولتی که وزارت پلان ندارد ، بی خریطه فیر کردن بود ، پس بصراحت گفته میتوانم : دولتی که ، پلانی و طرحی در ذهن ندارد ، اصلاً هدفی برای ساختن ندارد .
در افغانستان سه عامل برجسته در تعین رئیس جمهور رول بسزایی دارد . 1 زور 2 زر 3 حلقۀ غلامی بگوش کردن . درینصورت کامیابی کرزی نیز متصور است .
پس بیائید با اتحاد و همبستگی و درایت ، در تأمین حاکمیت قانون و منافع علیای کشور ، حمایت از اصل تساوی و برابری حقوق شهروندی ، طلسم جادوگران زر و زور را برای ابد بشکنیم ، و برای شخصی رأی بدهیم که با اراده ، باکفایت ، دلسوز بوطن ، با تجربه در امور سیاسی باشد ، تا دیگر اشک های مان بیهوده سرازیر نگشته و از هفتاد تن نمایندگان پارلمان که علیه کرزی شکایت درج کرده اند حمایت و پشتیبانی نمایم .
در خاتمه امید واریم ، اگر جناب کرزی خواهان جاه و جلال و قدرت نیستند ، لطفاً داوطلبانه جای خود را به شخص موفق تری از خود خالی ، و با پسرک شان که عمرش دراز باد ، در پناه خدا باشند .
بااحترام