افغان موج   

به افتخارات ملی خود ما باید افتخار کنیم

قاضی ایوب الرحمان

سوال های جناب محترم احد صاحب قربانی را که از شهر باستانی مولا علی فرستاده بودند خواندم و احساسات نیک و ملی این خیراندیش را به دیدگان قدر نگریسته از خداوند متعال عمر طولانی به ایشان می خواهم که در پناه خداوند متعال همیشه کارهای خیرخواهانه شان را تداوم بدهند و ما را در دعاها و نیایش شان در زیارت مولا علی فراموش نه فرمایند و از صدق دل برای دختر قهرمان ما جویا جان دست دعا بلند کنند.

من هم مثل احد صاحب قربانی باور دارم که اختلافات گذشته را فراموش کنیم و خیر و صلاح مملکت متدین ما در همینست که تمام دوستانی که دیروز به نام دشمن تشنه خون یکدیگر بودند امروز دست محبت  به یکدیگر بدهند و گذشته را فراموش کنند و آینده را با وحدت و همدلی  برای فرزندان ما تضمین کند. اگر دختر قهرمان مملکت ما ملالی جویا در سطح جهان و بین وزیران و وکیلان پارلمان مملکت ها مشهور شده است و یگان وقت آنها لطف کرده به او جایزه میدهند به همه ما افتخار است و باید این را یک افتخار ملی فکر کنیم. من به یاد دارم که بعد از سخنرانی که  ملالی جویا  در لویه جرگه داشت و افغان های خود ما مدال به او دادند او با شهامت یک دختر افغان آنرا به وزارت محترم اطلاعات و کلتور به وزیر اطلاعات فرهنگ رهین صاحب دو دسته تقدیم کردند که سبب افتخار تمام شرکت کننده گان شد .

اگر چه یگان وقت دوستانی ملالی جویا را ملالمت می کنند که از امریکا و انگریزها مدال نگیرد؛ ولی به ذهن خودم قسمی که احد صاحب گفته اند باید این افتخارات را از دست ندهیم. افغان ها باید از این فرصت استفاده کنند و خود را مشهور بسازند و نام خود را در دنیا بالا کنند. به خیالم چهار سال پیش بود که شکریه جان که یک زن روشنفکر است با ملالی جان یکجا جایزه گرفتند و من در رادیو آزادی خوشی شنونده گان این خبر را دیدم که چقدر از این کار خوشحال بودند.

در اوایل کسانی می گفتند که ملالی جویا بسیار سخت گیر و خشک است و همه کسان دیگر را دشمن خود فکر می کنند و شعرا و خوانندگان را هم یگان وخت بد و رد می گوید. من هیچ وقت هم عقیده این افراد نبودم و فعلاً که خود م به انترنیت دسترسی دارم و از صفحه ملالی جان هم دیدن می کنم، می فهمم که این افراد صحیح نبودند و ملالی جویا به شعرا بسیار احترام دارد. او با شاعر نامدار افغانستان و یگانه شاعری که برای مردم شعر می گفت و هر لفظ و کلمه او درد  و زندگی پر مشقت مردم را بیان می کرد و قهرمان ملی ما را در شعر خود فراوان ستایش می کرد احترام داشته و با او عکس نیز گرفته است که واقعاً از این کار خوشحال شدم که ملالی جان به قدر شعرا و شاعر زرین کلام رازق فانی می فهمد و هر دو مثل دوستان خوب در کنار هم ایستاده اند. و این  یک مثل روشن از وحدت ملی است.

Image 

در آخیر شعری از جناب مرحوم رازق فانی را به یاد آن مرحومی در اینجا می آورم که به قهرمان ملی ما ملالی جویا  سروده است.

باز کوه و دره اندوهي گران دارند،
کوه انگاري که دلگير است،
دره پنداري که خاموش است،
باز سهرابي به خاک افتاد،
باز تهمينه سيه پوش است.
زخم اين سهراب،
از شمشير رستم نيست،
دشمن اين پهلوان ديو است، آدم نيست،
قصه گوي طوس اگر مي بود،
مويه ها مي کرد و خون از خامه مي باريد،
داستان کشتن سهراب را اين بار،
طرح تازه مي بخشيد.
اي بلوط سخت جان!
اي قهرمان!
اي مرد!
من نمي دانم چه صبحي،
از نشيب دره ها افراختي قامت،
اي نمودي از تکاپو!
اي سراپا استقامت!
قصه ها و غصه هايت را
گرچه از نزديک نشنيدم،
ليک دردي را که تو فرياد مي کردي،
من به چشم خويش مي ديدم
صبح ميلادت به يادم نيست
شام مرگت ليک از يادم نخواهد رفت!
مرد در دنيا نهادي گام
زيستي چون قهرمان خوش نام
جان به سنگر باختي،
چون مرد،
در فرجام.
اينک اکنون
شربت جام شهادت نيز نوشت باد
بر لب هر سبزه
هر گل
هر قناري،
جاودان جاري خروشت باد ... .