افغان موج   

برای طالبان کاملا روشن و واضح شده است که جهان بدون تغییر در سیاست و عملکرد طالبان، این گروه را به رسمیت نخواهد شناخت. برای این تغییر ضروری نیست افغانستان به دوره «جمهوریت» برگردد و یا اینکه دموکراسی مدرن در غرب را بپذیرد. برای جهان مهم است که طالبان از مطلق گرایی دست کشیده و یک حکومت فراگیر برگرفته از انتخابات را تشکیل دهد. به حقوق زنان و حقوق بشر احترام بگذارد تا دختران و زنان این سرزمین بتوانند تحصیل ، کار، فعالیتهای اجتماعی و حتی سیاسی داشته باشند.

سفر حنا ربانی، وزیر مشاور در امور خارجی پاکستان در ۲۹ نوامبر ۲۰۲۲ می‌تواند پیامی‌باشد برای طالبان که زنان در کشورهای اسلامی‌، مانند پاکستان از چه آزادی و حقوقی می‌توانند برخوردار باشند و مردم و زنان افغانستان شایسته نظامی‌است که اساسی ترین حقوق آنها رعایت و مهمتر اینکه محافظت گردد.
بعد از خروج کامل نیروهای بین المللی، در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ گروه طالبان به طور قاطع توانست کنترل کامل افغانستان را برای دومین بار به دست بگیرد. اما ورود آنها به کابل و تسط بر منابع دولتی و ارگ، با واکنش بین المللی شدید روبرو شد و طالبان را متهم به نقض موافقتنامه دوحه کردند. شاید در عرصه روابط بین الملل ظهور و به قدرت رسیدن گروه طالبان پس از یک دوره سرنگونی یکی از پدیده‌های استثنایی باشد. اما نکته مهم و کلیدی این است که تصاحب قدرت و تغییر رژیم با تغییر حکومت برخاسته از انتخابات تفاوت زیادی دارد. کشورها و نظام بین الملل نمی‌توانند به سادگی با تغییر و ظهور دوباره یک نظام سیاسی به رهبری گروهی مانند طالبان که سال‌ها در جنگ با جامعه بین المللی بوده و همچنین متهم به حمایت از تروریسم بین المللی را به عنوان یک عضو جامعه بین المللی بپذیرند.
پس از تغییر هر رژیمی، کشورها رفتار و سیاست‌های داخلی، سطح مشروعیت مردمی‌آن رژیم جدید را به دقت مطالعه و زیر نظر دارد و به آسانی در مدت زمان کوتاه معمولا به رسمیت شناخته نمی‌شود. با نگاهی به رفتار کشورهای به اصطلاح همسو با طالبان دیده می‌شود که با وجود پذیرش تعدادی از دیپلمات‌های طالبان و روابط دیپلماتیک با آنها، اما هیچ یک تا کنون طالبان را به رسمیت نشناختند. ابراهیم رئیسی رییس جمهور ایران در نشست همکاری‌های امنیتی شانگهای ۲۰۲۲ به اهمیت تشکیل حکومت همه‌شمول و متکثر از اقوام مختلف در افغانستان تاکید کرد. موضوعی که پوتین، رئیس جمهور روسیه هم به عنوان یکی از «حامیان ضمنی» طالبان در آخرین مصاحبه خود تاکید کرده بود.
بنابراین در کنار دیگر چالش‌های داخلی، یکی دیگر ازچالش‌های عمده طالبان، در عرصه سیاست خارجی و روابط بین الملل است که سعی شده تا در این نوشته به آن پرداخته شود.
فقدان تعریف منافع ملی
یکی از مولفه‌های مهم و حیاتی در سیاست خارجی و روابط بین الملل تعریف مشخص از منافع ملی است. منافع ملی که تنها خواسته یک گروه و ایدئولوژی خاص نبوده و بتواند از تمام مردم افغانستان نمایندگی کند و بتواند اعتماد و حمایت لازم داخلی را کسب کند. اخبار به گوش رسیده از افغانستان حاکی از آن است که مردم در ولایاتی مانند قندهار، دایکندی، بدخشان، کابل و دیگر ولایات از سیاست‌ها و نوع حاکمیت طالبان برعلاوه مشکلات شدید اقتصادی، فقر و بیکاری به تنگ آمده اند. متأسفانه در طول مدت یک سال و چند ماه، طالبان به مردم و جهان نشان داد که اراده‌ای برای تغییر ندارد و اصرار در قبولاندن خواسته‌های خود دارد.
طالبان به عنوان یک گروه تندروی اسلام گرای شبه نظامی ‌در سطح بین المللی شناخته می‌شوند که بیشتر با اعمال قهریه، زور و ترس بر مردم حکومت می‌کند. مجازاتی مانند سنگسار و شلاق زدن در ملا عام که اخیرا رسانه‌ای شده است باعث منزوی شدن هر چه بیشتر گروه طالبان در سطح منطقه و جهان شده است. بررسی نهضت‌ها و گروه‌های اسلامی ‌دیگری مانند اخوان المسلمین مصر و یا گروه‌های انقلابی اسلامی در ایران را نشان می‌دهند که گروه‌های مورد نظر دو مولفه مهم عمل‌گرایی و ایدئولوژی را در سیاست‌های داخلی و خارجی خود داشتند، مولفه‌هایی که با گذشت یک سال و اندی در عملکرد طالبان مشاهده نشده است.
نکته مهم و بارز دیگر عدم وحدت تصمیم گیری در تببین سیاست‌های طالبان است. طالبان دوحه و نسبتا میانه‌رو در حالی از تدوین قانون اساسی جدید، رفع محدویت برای تحصیل دختران ، رابطه با غرب و جهان صحبت می‌کنند که ملا هیبت الله، امیرالمومنین و طالبان افراطی و تندرو مدرسه‌های دیوبندی که حالا در سطح رهبری و تصمیم گیری قرار دارند، از پیروزی بر غرب و ایجاد یک حکومت مطلقه به شدت تندرو مانند دوره ۱۹۹۰ تأکید دارند. این تشدد افکار و وجود مراجع تصمیم گیری مختلف طالبان، آنها را در موقعیت ضعیفی قرار داده‌اند که نمی‌توانند واقعیت‌های عینی جامعه افغانستان و نوع رابطه و مراوده با کشورها را درک کنند.
چالش عدم رسمیت
در طول یک سال گذشته رفتار سیاسی و اجتماعی طالبان نشان داد که هنوز جامعه جهانی اعتماد لازم برای به رسمیت شناخته شدن شانرا ندارد. اجماع در غرب در عدم حمایت از گروه‌های مسلح و عملیات نظامی ‌در افغانستان است. نمایندگان بریتانیا و آمریکا به صورت علنی عدم حمایت خود را از گروه‌های مسلح مخالف علیه طالبان اعلام کردند. اما در عین حال بر اعمال فشارها بر گروه طالبان اصرار می‌ورزند. هر چند عدم به رسمیت شناختن طالبان در اجندای بسیاری از کشورها است، اما عدم حمایت کشورهای منطقه و جهان از عملیات نظامی‌ علیه طالبان دو نکته مهم و اساسی را برای طالبان باید داشته باشد:
فرصت، برای طالبان که در جهت کسب مشروعیت از مردم افغانستان گامهای جدی را بردارند و سعی کنند تا با آوردن تعادل سیاسی یک حکومت فراگیر ملی را شکل دهند.
زمان، طالبان بتوانند با ایجاد اصلاحات، سطح رهبری خود را منسجم نماید و مانیفست حکومت همه شمول را اعلام و آزادی‌های مدنی و سیاسی شهروندی مردم افغانستان را تضمین نماید. آنها باید از استحاله فکری بیرون بر آیند و بپذیرند که سیاست خارجی مستلزم شناخت و به رسمیت شناختن است و این بدون اوردن تغییر و اصلاحات قناعت کشورها برای رابطه را در پی نخواهد داشت.
هر چند ملا برادر، معاون رئیس الوزرای دولت طالبان در دومین سالگرد توافقتنامه دوحه، تسلط طالبان را در افغانستان به عنوان یک پیروزی بر جمهوریت، آمریکا، و متحدین آمریکا خواند. اما وابستگی شدید طالبان به کمک‌های مالی کشورها از مواردی است که طالبان را مجبور خواهد کرد تا به خواست جامعه جهانی تن دهد. آمریکا هنوز به عنوان بزرگترین کشور کمک کننده به افغانستان شناخته می‌شود و بنابر گزارش رسمی «‌سیگار »، ایالات متحده آمریکا از زمان به قدرت رسیدن طالبان در حدود ۱.۱ میلیارد دلار به افغانستان کمک نموده است. در کنار ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی از مجرای ملل متحد و سازمان‌های غیردولتی در طی دوره به افغانستان کمک نموده که به صورت غیر مستقیم به نفع طالبان است و از فروپاشی کامل اقتصادی افغانستان جلوگیری خواهد کرد.
طالبان از حمایت سیاسی کشورهایی مانند پاکستان، ایران، روسیه و چین برخوردار است، اما حمایت سیاسی این کشورها معطوف به تحولات منطقه و جهان است، در عین حال خطر اینکه برخی کشورها رویکرد خود را نسبت به طالبان تغییر بدهند زیاد است. نشست فرمت روسیه در ماه نوامبر امسال در حالی برگزار شد که برخلاف سال گذشته، طالبان و ایالات متحده امریکا در این اجلاس دعوت نشده بودند. اعلامیه پایانی نشست فرمت امسال هم همچون سال گذشته بر تغییر رویکرد طالبان و ایجاد یک حکومت همه شمول تأکید دارد. همچنان در اعلامیه فوق از طالبان خواسته شده تا رویکرد واضح و مشخص در مبارزه بر علیه تروریزم داشته باشد.
طالبان با «چالش انزوا و سقوط دوباره» روبروست
جناح میانه‌رو در میان طالبان به شدت نگران سقوط دوباره گروه خود از قدرت هستند. حالت کنونی اقتصاد افغانستان، فقر گسترده و عدم اعتماد مردم، بیکاری، استفاده از زور و عدم به رسمت شناختن آنها تا اکنون نتیجه‌ همان عملگرایی است که به مرور زمان پایه‌های این گروه را سست می‌کند.
حتی پاکستان به عنوان حامی‌ شماره اول طالبان تاکنون از به رسمیت شناختن طالبان سر باز زده است و مرتبا تأکید بر تغییر راهبردی در عملکرد طالبان برای حفظ قدرت در افغانستان دارد.
بنابراین ادامه وضعیت کنونی طالبان را منزوی ‌تر کرده و راه را برای کسب مشروعیت بین المللی شان دشوارتر می‌سازد. استمرار وضع موجود و تلاش‌های ناکام جهان برای تغییر سیاست‌های طالبان ممکن است تا ملل متحد و برخی کشورها را وادار سازد تا مکانیزم‌های سخت گیرانه جدیدی مانند تحریم‌های جدید را برای تحت فشار قرار دادن طالبان روی دست گیرند که طالبان فرصت و زمانی برای جبران آن نداشته باشند.
 
نویسنده, میثم واحدی، پژوهشگر روابط بین‌المللی