افغان موج   

رسول پویان

بخش دوم

موسیقی با رگ و پود هستی آمیزش یافته و هرگز نمی‏توان آن را از جسم و جان موجوداتعالم بویژه انسان جدا کرد. نغمۀ آبشاران، نجواهای پنهان و آشکار طبیعت، نوای دلنشین پرندگان و آواز مستانۀ ساز نوازندگان در ژرفای دل آدم نفوذ می‏کنند و به انسان شور، تپش، انرژی اسرارآمیز حیات و دل‏زندگی جاودانه می‏بخشند. کسانی‏که موسیقی را درک و احساس کرده نمی‏توانند صخره‏سنگ‏هایی را مانند که از ظرافت‏ها و نازکی‏های عاطفه و احساس‏ زندگان بی‏بهره اند. افراطیون کوردل و ظالم هرچند تلاش می‏ورزند تا موسیقی را از فرهنگ و مدنیت ما دور کنند؛ اما هرگز موفق نمی‏شوند؛ زیرا انسان به دون احساس، عاطفه و ذوق هنری جسم مرده و بری از تپندگی و تر و تازگی خواهد بود.  
در خراسان‏زمین(افغانستان کنونی) موسیقی با تاریخ، فرهنگ و تمدن ما چونان آمیزش یافته که به روح زنده، بالنده و مستانۀ زندگی تبدیل شده و در تمام عرصه‏های حیات نفوذ کرده است. در درازنای تاریخ در این قلمرو کهن آلات موسیقی بسیار متنوعی ساخته شده است که استادان فن آن‏ها را در بزم‏های شاهانه، حلقه‏های عارفانه و مجالس مردمی می‏نواختند . در سده‏های اخیر خاصه در قرن جاری به سبب فرهنگ ستیزی، تعصب و نا آگاهی حاکمان وقت بسیاری از ارزش‏های فرهنگی، تمدنی و هنری ما در لابلای گرد و غبار فراموشی دفن شده و یا همسایگان ما آن‏ها را در لیست میراث تاریخی، فرهنگی و هنری خویش ثبت کرده اند.

افغانستان کنونی به مثابۀ قلب مرکزی خراسان بزرگ در درازنای تاریخ هماره خاستگاه و پرورشگاه موسیقی و ساخت آلات موسیقی بوده است؛ اما در معرفی آن پژوهشگران و قلمبدستان ما کار لازم علمی و تحقیقاتی نکرده اند. با درک این ضعف و خاليگاه با وجود مصروفیت‏های مطالعاتی، پژوهشی‏ و فرهنگی‏ام، تلاش ورزیدم تا در معرفی آلات موسیقی اصیل این قلمرو گامی ابتدایی بردارم تا سپس اشخاص مسلکی و کارشناسان موسیقی کشور آن را به مرحلۀ کمال برسانند. پيش از همه از کم و کاستی‏های این نبشته پوزش می‏خواهم. در زیر آلات موسیقی معرفی  شده است.

 

دوتار هراتی 
دوتار آله موسیقی تاری است که از چوب توت ساخته شده، طول آن یک متروسی سانتی بوده و با ناخنک نواخته می‏شود. این آلۀ موسیقی که در ابتدا دو تار روده‏ای داشته با تغییراتی که در طول زمان در آن به وجود آمده، اکنون یک تار اصلی، سیزده تار فرعی و نوزده پرده دارد و بیشتر در قسمت‏های غرب و شمال غرب افغانستان رایج است. دوتارنوازان معروف عبارتند از: محمد کریم هروی، میرضیاالحق حسینی، غلام حیدر هروی، گدا محمد هروی، غلام سخی هروی و غیره. مشهور ترین آنان محمد کریم هروی است.

 

گدامحمد دوتارنواز هراتی

 

دوتار ازبکی 
 دوتار ازبکی که از چوب توت ساخته می‏شود از دنبوره بزرگ‏تر است و از نظر طول با تنبور برابر می‏باشد؛ اما از آن نازک‏تر و کم عرض‏تر است. برای این که این آلۀ موسیقی زیباتر و قشنگ‏تر به نظر آید، اشکال مختلف هندسی از قبیل دایره, مستطیل و مربع را از استخوان تراشیده و روی کاسه آن نصب می‏کنند. باید گفت که تزئینات و صدفکاری‏ها بر روی آلات موسیقی از قدیم در سرزمین ما راج داشته است.

 


 شهرشبرغان


تارهای دو تار ازبکی را از ابریشم خالص می‏سازند؛ زیرا بر اثر تماس پی‏هم ناخنک‏ها زود فرسوده نمی‏شوند و از تار روده‏ای مقاومت بیشتری دارند. تقریباً همه خواننده‏های پارسی زبان ما دوتار نواز و یا دنبوره نوازهای خوبی هستند و این هنر باستانی را تاکنون در دل دره‏ها، کوهپایه‏ها و شهرهای وطن زنده نگهداشته اند؛ اما  هنرمندی که به عنوان استاد این ساز در میان مردم بیشتر معروف شده است؛ استاد ضیاء خواجه منصوری نام دارد.

 

دو تار ترکمنی        
دوتار اصیل ترکمنی که آن را از چوب توت می‏سازند، از جهات مختلف با دوتار ازبکی شباهت هایی دارد. در گذشته تارهای آن مثل دوتار ازبکی از ابریشم ساخته می‏شد؛ اما حالا دوتار، تارهای فلزی داشته دارای چهارده پرده است. تقریباً همه آوازخوانان معروف ترکمن، نوازندگان دوتار ترکمنی نیز هستند که معروف‏ترین آن‏ها استاد احمد بخش است.

 


 

چهار تار      
 یکی از آلات موسیقی اصیل ولایت هرات است که تا حدود سی الی چهل سال قبل نه تنها توسط نوازندگان شوقی و حرفه‏ای هرات نواخته می‏شد؛ بلکه در نخستین ارکستر رادیو کابل وقت نیزموجود بود که مرحوم لاله رحیم آن را می‏نواخت. این آلۀ موسیقی از لحاظ صدا و سیمای خویش با سایر آلات موسیقی محلی کشور تفاوت‏های زیادی دارد. با تأسف باید گفت اکنون جای چهارتار در حلقه‏های هنری کشور خالی است. این ساز به نام‏های تار، چهارتار و شش‏تار هم یاد شده است.      
در بارۀ ساز تار که در خراسان‏زمین و ایران پیشینۀ زیادی دارد و یکی از سازهای کهن افغانستان هم محسوب شود، پژوهش‏های بیشتری شده است. می‏دانیم که افغانستان (خاصه ولایت باستانی هرات) قلب خراسان بوده است و در درازنای تاریخ با ایرانشهر غربی پیوندهای تاریخی، فرهنگی و هنری تنگاتنگی داشته است. آلات موسیقی هم در طول تاریخ در بین ایرانشهر شرقی و ایرانشهر غربی مشترک بوده و از خراسان به کشورهای پیرامون می‏رفته است. در مورد چهارتار معلومات لازم به دست آورده نتوانستم و عکسی از آن نیافتم. اگر به راستی چهارتار را در قدیم تار می‏نامیدند؛ در زیر عکس ساز تار را آورده ام و توضیحات بیشتری در مورد ساز تار ارایه شده است.    
 


تار(چهارتار و شش‏تار هم نامیده شده است)

 

تار
تار در لغت فارسی به معنی زه، سیم و از لحاظ سازشناسی از گروه سازهای زهی مضرابی است. به قولی، تار از زمان فارابی(حدود سال ۲۶۰ – سال ۳۳۹ هجری) در خراسان زمین وجود داشته و بعد از وی توسط صفی الدین ارموی و دیگران به حد کمال رسیده است.       
کاسۀ تار بیشتر از کندۀ خشک و کهنۀ چوب توت ساخته می‌شود. هرچه این چوب کهنه‌تر باشد به دلیل خشک بودن تارها بر آن چوب دارای صدای بهتری خواهند بود. پرده‌ها از جنس رودۀ گوسفند و دسته و پنجه معمولاً از چوب جوز(گردو) تهیه می‌شوند؛ چون چوب جوز سخت و محکم است. شکل کاسۀ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشسته‌ای است. قسمت بزرگ جعبۀ صدا را کاسه و حصۀ کوچک‏تر را نقاره گویند.    
تار شش سیم فلزی دارد؛ پنچ تار آن از فولاد و پایین آن از برنج می‏باشد. پرده در واقع علامتی است روی دسته سازهای زهی که جای انگشتان را هنگام نواختن ساز مشخص می‏کند. هر پرده را با پیچیدن رشته هایی از جنس رودۀ گوسفند به دور دسته از پردۀ دیگر مشخص می‏کنند. سرپنجه در انتهای دسته قرار دارد. سرپنجه جایی است که گوشی‏ها را در آن کار می گذارند. انتهای هر سیم به دور یک گوشی پیچیده می‏شود.نوازندگان به وسیلۀ گوشی‏ها صدای سیم‏ها را تنظیم می‏کنند. جنس خرک از شاخ بز کوهی است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده می‌شود.    
از لحاظی ساز تار به سه‌تار نزدیک است. از لحاظ شیوۀ نوازندگی زخمۀ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است؛ ولی در سه‌تار بالعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پرده‌ها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است؛ این پوست معمولاً پوست جنین گاو می‌باشد. ولی از پوست ماهی نیز می‌توان استفاده کرد. مثل این که همین تار را در روزگار قدیم به نام‏های چهارتار و شش‏تار هم یاد می‏کرده اند. بابا طاهر در بارۀ تار چنین سروده است که با تارنوازی دختر میناتوری شدۀ عکس فضای شاعرانه‏یی ایجاد می‏کند.

دلی دارم چو مرغ پا شکسته    چو کشـتی بر لب دریا نشسته  
         همه گـویند طاهـر تـار بنواز    صدا چون می‏دهد تار شکسته          
 


زنی در حال نواختن تار

 

سه تار       
سه‏تار سازی است که به حجم و طول و عرض دنبوره ساخته می‏شود و به دو نوع است؛ یکی سه‏تار ازبکی و دیگری سه‏تار پشه‏ای است. که اولی دارای سه تار فولادی است و دومی پنج تار فلزی دارد. سه‏تار صدای زیبا و دلنشینی داشته ولی متاسفانه در این زمانه‏ها از خاطره‏ها تا حدودی فراموش شده و گردش گردون جای آن را در حلقه‏های هنری کشور خالی نگه داشته است. یگانه نوازندۀ معروف سه تار ازبکی سعدالله آغای کندوزی بوده است.        
سه‏تار در اصل ساز کهن خراسانی است که از روزگاران قدیم در ایران غربی و خراسان مشهور بوده است. همچنان سه‏تار خراسانی اصیل در هرات نیز نواخته می‏شده است و استادان سه‏تارنواز هروی تا همین قرن جاری مشهور بوده اند؛ لیکن حالا در هرات به آن هیچ توجه نمی‏شود.


 

            ادامه دارد