افغان موج   

نخست یک بازخورد قیمتدار:

((تشکر افتخار عزیز والاگهر گرانمایه از مقالات عالی و روشنگری شجاعانه تان ، که مانند اسم مبارک برایم قابل افتخار است. 

خوشحالم که از کلمات منحوس عرب که جانشین کلمات زیبای فارسی مان شده ( به زعم بیخردان که زبان فارسی از زبان دری جداست و نباید  با زبان فردوسی بزرگ سخن گفت ) ، الان کمتر  استفاده میکنی. 

با درود های بی پایان 

دکتر شمس سینا ))

 

 

*****************

در مورد «اشد جنایت علیه بشریت» و قتل عام نیمه شب شرکت کنندگان یک محفل عروسی در غرب کابل چنانکه شوک دارم که حتی کلمه نمی یابم در مورد بر زبان آورم. به ویژه این روز ها همراه با دهل و دنگ صلح امریکایی؛ دهشت و خون و فاجعه و انتحار و انفجار سراسر افغانستان را لحظه ای آرام نمیگذارد و تمامی اخبار رسانه هایی که به افغانستان می پردازند؛ جز اخبار مرگ های فجیع؛ گور های دسته جمعی؛ وانواع آتش و تباهی چیز دیگر نیست.

 

************** 

بنگاه رسانه ای جهانی بی بی سی؛ اخیراً سلسله نشراتی به بهانه صدمین سالگرد «استقلال» افغانستان دارد که اغلب مبهم و سرشار از شگرد های سنتی این پایگاه معلوم الحال آژیتاسیونی و پروپاگندی است.

افغانستان

این تصویرِ مرکب که با دقت و ظرافت عجیبی منتاژ شده سر آغاز مطلبی با عنوان «اعدام و ترور؛ صد سال سرنوشت خونبار رهبران افغانستان» میباشد.

متقارن کردن تصویر تقریباً دیده نشده ملامحمد عمر «مجاهد» قندهاری رهبر نخست طالبان و "امیر المومنین" اخیر قرن 20 افغانستان با حبیب الله کلکانی؛ "امیر و پادشاه" در دهه دوم قرن 20 اینکشور سخت معنی دار و هدفمندانه است.

هم ملا محمد عمر و هم حبیب الله خان؛ درین تصاویر آدم های خیلی خیلی پیش از زمامداری و به اصطلاح رهبر شدن شان میباشند. در مورد ملامحمد عمر ممکن است گفته شود که اصلاً او عکسی از دوران امارت و رهبری "اندرگروند"ش نداشته است؛ اما چنانکه معلوم است امیر حبیب الله دومین پادشاه افغانستان درین صدسال «استقلال» از دوران حکومتش عکس های رسمی و با لباس شاهی دارد؛ که خود بی بی سی منجمله به بهانه هشتادمین سالگرد پادشاهی او منتشر ساخته است!؟

امیرحبیب الله کلکانی

بی بی سی  جایی دیگر زیر همین عکس حبیب الله کلکانی که در مجموعه می بینیم؛ نگاشته است:

"روحانیون، که حامیان اصلی حبیب الله بودند، به عوض تاج شاهی، دستار سفیدی بر سر او بستند و او را نه شاه، که "امیرالمومنین" لقب دادند."

پر واضح است که چنین "روحانیون" ملا محمد عمر را نیز نه پادشاه که «امیرالمومنین» خواندند. آیا متشابه و متقارن ساختن عکس های هر دو از سالیان افراد عادی بودن شان؛ صرف به منظور القای چنین معنا و پیامی است؟

این پرسش را متخصص نخبه روانشناسی و «جنگ روانی» میتواند پاسخ دهد!!

گذشته از اینها؛ روایت نویسنده برخلاف عنوان مقاله اش؛ نه از مرگ سالها اعلام نشده و تا هنوز ناروشن امیرالمومنین طالبان؛ گویا و رساست و نه از اعدام کم نظیر و به لحاظی بی نظیر امیر حبیب الله و بزرگان دولت او به دستور سلفش نادر شاه.

ولی جالب ترین بخش سلسله نشرات بی بی سی؛ شاید «فرمان‌های جنجالی حاکمان افغانستان در صد سال اخیر» باشد.

درین سلسله موارد توجه بر انگیز دو فرمان بیشتر نیست که جنساً انتشار یافته است.

نخست به سخن خود بی بی سی « .. جنجالی‌ترین فرمان امان الله در سال ١٣٠٢ به نام 'نظامنامه ناقلین به طرف قطغن ' صادر شده است. این اصطلاح؟ تا امروز نیز بین مردم محلی معروف است و باعث تنش و درگیری در برخی مناطق شمال افغانستان شده است."

دوم؛ این فرمان منسوب به امیر المومنین ملامحمد عمر مجاهد است:

حتی به نظر میرسد که شاید بی بی سی؛ اصلاً به خاطر تداعی کارا و برجسته ساختن همین فرمان و مماثل آن؛ سلسله نشرات متذکره را راه اندازی نموده است.

نه تنها در دنیای امروز حتی در زمان صدر اسلام و بنی امیه و بنی عباس هم تصور اینکه ریش و بروت مردمان و "رعایا" اعم از آزاد و برده مضمون فرمان های حکومتی قرار گرفته باشد؛ غیر قابل تصور است.

اینکه فرمان حکومتی منسوب به ملا محمد عمر در 14 قرن بعدِ اسلام ها و شبه اسلام ها و در هزاره سوم تقویم جهانی؛ چنین مسخره و سخیف میشود؛ همراه با حقایق اینکه رهبران افغانستان چگونه پیدا و فنا میشوند و دیگر فرمان ها و نابخردی های مادون کودنانه شان؛ حتی افغانستان را یک جزیره پرت افتاده از فرهنگ و تمدن عالم بشری نمایش میدهد که نه تنها در گذشته مانند بشر اولیه زیسته اند و هممدیگر را دریده و خورده اند بلکه بانظر داشت اینکه فرهنگ و مدنیت بسیار بطی رشد میکند؛ لابد آینده متفاوتی هم برایشان تصور پذیر نیست!

اینکه میگویم: فرمان منسوب به ملامحمد عمر؛ به این دلیل است که شخصاً نسبت به آن مشکوکم.

تازه پس از اینکه منافع و محاسبات استخباراتی ایجاب کرد؛ به ناگهان اعلام شد که ملامحمد عمر؛ دو سال پیش مرده است. ولی درین دوسالِ اعلام شده که هی از نام ملا عمر قومانده ها و فرمان ها اصدار می یافت و بخش اعظم هم به قیمت خون مردمان و خرابی افغانستان تعمیل و اجرا میگردید؟؟!

آیا این دوسال که غیر ملاعمر به نام او قومانده میکرد و حکم میراند؛ نمیتواند در واقع 20 سال هم باشد؟!

مگر ملا عمر حتی در ایام امارتش؛ "مخفی" نبود؟ البته ضرور نیست که همان 20 سال قبل نیز؛ مرده باشد؛ مهم این است که با جسم و عقل خودش قومانده و فرمان میداد؛ یا «ناخوانده امضا» میکرد؟؟؟

به هرحال؛ بنده نمیتوانم قانع شوم که شخصیت واقعی افغانستانی به نام ملاعمر رهبر و امیر؛ همین بوده که فرمان بالا آنرا بیان میدارد؛ این سیاست ذلیل سازی و ذلیل نمایی مردم افغانستان با ریش و پشم و به ویژه چادر و نماز اجباری و امتحان گیری سرکوچه و بازار از کلمه و فلان و به همان مردم؛ از مدت ها پیش از ملا عمر؛ معلوم شده بود که از کجا می آید.

بدبختانه افغانستان در زندان جغرافیایی و جیوپولیتیک خودش؛ چنان گیر آمده است که از شش جهت ناگزیر از رعایت چین ابروی بیگانگان باصطلاح همسایه و غیر همسایه است. سپاسگذار از وزیر دولت در امور پارلمانی پاکستان؛ که تازه ترین و معتبر ترین ثبوت جدید این حقیقت را از استقات کشور خود به دست داد:

"۲۶ اسد ۱۳۹۸

وزیر امور پارلمانی پاکستان گفت: پیروزی طالبان بر دولت کابل در روند صلح افغانستان، به معنای پیروزی پاکستان است.

علی محمد خان وزیر دولت پاکستان در امور پارلمانی در یک نشست تلویزیونی در این کشور ابراز امیدواری کرد که گروه طالبان در روند صلح افغانستان پیروز خواهد شد.

این وزیر پاکستانی در پاسخ به سؤالی که آیا تنش در کشمیر به حل مسأله افغانستان ارتباط دارد یا خیر؟ گفت: کشمیر به زودی به دولت پاکستان ملحق خواهد شد و پرچم دو رنگ پاکستان بر فراز این منطقه به اهتزاز در خواهد آمد.

وی گفت: حملات طالبان در افغانستان نیز پیروزی پاکستان را در پی‌خواهد داشت.

همزمان با این، افراسیاب ختک یک سیاست‌مدار برجستۀ پاکستانی در واکنش به این اظهارات علی محمد خان اعلام کرده است که پیش از این باور داشت که پاکستان به عنوان «عمق استراتژیک» خود به افغانستان نگاه می‌کند؛ اما هم اکنون یک وزیر دست نشانده نیز بر این مسأله مهر تایید گذاشت.

پیش از این، شهباز شریف برادر نوازشریف نخست وزیر پیشین پاکستان نیز مسأله افغانستان را مربوط به کشمیر دانسته بود.

وی تاکید کرده بود که نباید به گونه‌ای باشد که در کابل جشن (صلح) برگزار شود، ولی در کشمیر خون جاری باشد."

چنین اسناد گویا و رسا قبلا نیز به وفرت انتشار یافته است؛ از جمله:

"مقارن با سفر نواز شریف صدراعظم پاکستان به امریکا و صدور اعلامیه مشترک از طرف  زعمای دولتین؛ پرویز مشرف رئیس اسبق ارتش پاکستان و دیکتاتور نظامی متقاعد این کشور  طی مصاحبه هایی با روزنامه گاردین انگلیس، تلویزیون امریکایی سی اِن اِن ، شبکه خبری دنیا نیوز پاکستان، آژانس فرانسپریس و پایگاه های رسانه ای دیگری حرف و حدیث های مشابه و حدوداً غیر منتظره ای بر زبان آورد.

او همان طالبان را که رهبر ابرقدرت دنیا ـ بارک اوباما ـ و نواز شریف در عالیترین سطح سیاست و طئ مهمترین سند دیپلوماتیک مشترک از ایشان تقاضا کردند که با دولت افغانستان مذاکره و مصالحه نمایند؛ با توصیف به عنوان «قهرمانان پاکستان» ضربۀ محکمی زد و بطلان داعیۀ آن‌ها را به مثابه «مجاهدان آزادی افغانستان» مسجل تر نمود.

مشرف عامدانه طالبان را؛ آنهم نه به تنهایی که در ردیف دارو دسته های اسامه بن لادن و الظواهری و لشکر طیبه و حافظ سعید و ذکی الرحمن لکهی...«قهرمانان پاکستان» خواند که علی الظاهر مشتی هم به دهن بارک اوباما و نواز شریف می نوازد.

این دیکتاتور سابق پاکستان که یکی از طراحان پروژه انهدام افغانستان به شمار می آید؛ اعتراف نمود که ما از بسیار وقت بدینسو از طالبان که عمدتاً پشتون هستند حمایت می کنیم .

طبق گزارش های متعدد پرویز مشرف در ویلای شخصی اش که در منطقه ساحلی کراچی واقع است با Jonathan Boone نماینده  روزنامه معروف انگلیسی زبان Guardian. گاردین چاپ لندن در اسلام آباد گفته است:

"ما طالبان را از دهه 1990 آموزش دادیم و به جنگ فرستادیم. طالبان، حقانی، اسامه بن لادن و ایمن الظواهری آن زمان قهرمانان ما بودند."

مشرف همچنین گفت که لشکر طیبه” را نیز پاکستان در دهه ۱۹۹۰ آموزش داد و حمایت کرد تا فعالیت های شورشگرانه خود را در منطقه کشمیر راه اندازی کند.

وی افزود “در دهه ۱۹۹۰ لشکر طیبه و ۱۱ و یا ۱۲ گروه دیگر تشکیل شد. ما تمامی آنها را حمایت کردیم زیرا آنها در کشمیر تا سرحد مرگ خود می جنگیدند.”

در یک مصاحبه تلویزیونی مشرف می گوید: چهره هایی چون حافظ سعید و ذکی الرحمن لکهوی از لشکر طیبه نیز زمانی قهرمانان پاکستان بودند...

در این اعترافات صریح؛ منهای تته پته هایی؛ لُب و لُباب سخن همین است که طالبان؛ همراه با القاعده اسامه بن لادن و گروه های اکستریمیست سیاسی ـ مذهبی دیگر چون لشکر طیبه برای رژیم ملیتاریستی و تروریست پرور اسلام آباد؛ همان سرمایه استراتیژیک و «قهرمانان پاکستان» بوده اند و بس.

آقای مشرف به نماینده گاردین گفته است که حامد کرزی (رئیس حمهور سابق افغانستان) تحت سیطره نیروهایی قرار داشت که با پاکستان دشمنی عنعنوی را در سر می پرورانیدند . سازمان اطلاعات ارتش پاکستان نیز برای تضعیف حکومت کرزی از تقویت طالبان دریغ نه نمود؛ چونکه ما نه میخواستیم که هند در افغانستان برنده شود .

جنرال  مشرف می‌گوید: “مسلماً ما در جستجوی گروه‌هایی بودیم که بتوانند با هر اقدام هند علیه پاکستان برخورد کنند. اینجاست که وظیفه استخبارات مطرح می‌شود. استخبارات (پاکستان) با طالبان در تماس بود و قطعا هم باید در تماس باشد.”

پرویز مشرف، طی مصاحبه‌ با شبکه خبری «دنیا‌نیوز» پاکستان نیز  به همه این موارد اذعان و تصریح کرده: در دهه 1990، درگیری‌ها برای آزادسازی در کشمیر آغاز شد. در آن زمان لشکر طیبه و 11 یا 12 گروه دیگر تشکیل شدند. ما از آنها حمایت کردیم و آنها را برای مبارزه در کشمیر آموزش دادیم.

در بازی‌های بزرگ استخبارتی و جنگ منفعت‌های بزرگ که در افغانستان ادامه دارد، یقیناً ‌پاکستان نقش مهمی داشته و از سال‌ها به این‌سو یکی از بازیگران میدان بوده است. 

بنابراین، از دید ناظران؛ اظهارات اخیر پرویز مشرف راجع به طالبان و جنگ در افغانستان را بی‌هدف نمی‌توان دانست. 

روشن است که با این افشا‌گری‌های خود، رییس‌جمهور اسبق پاکستان، ضربۀ محکمی را بر نام طالبان و داعیۀ آن‌ها در افغانستان وارد کرده است؛ اگر‌چه از قبل معلوم بود که طالبان اختیار خود را ندارند. مگر به نظر میرسد که بازی سیاسی و استخباراتی که تحت نام طالبان در افغانستان در طول بیش از یک دهه ادامه داشته است، اکنون در حالت تغییر است و وارد یک مرحلۀ جدید می‌شود.

 در زمان اقتدار رسمی؛ یکی از سیاست‌های پرویز مشرف در قبال افغانستان، همین بود که اسلام‌آباد را مدافع حقوق پشتون‌های افغانستان جلوه داده، آن‌ها را علیه حکومت مرکزی تحریک کند. مشرف همواره این را تبلیغ می‌کرد که حکومت حامد کرزی، یک حکومت غیر‌پشتون‌هاست که به زعم او گویا کمتر از 15 فیصد نفوس افغانستان میباشند و روی همین دلیل طالبان برای حقوق اکثریت 85 فیصدی!!، علیه حکومت می‌جنگند. مشرف با شعار حمایت از پشتون‌های افغانستان، هم‌چنان می‌خواست ‌نفاق را میان اقوام افغانستان دامن بزند.

البته به طور قطع این یک توهین بسیار بزرگ به مردم افغانستان خواهد بود اگر بگوییم که پاکستان از پشتون‌های افغانستان حمایت کرده ‌یا می‌کند. منجمله حامد کرزی؛ حین نشر اظهارات مشابه پرویز مشرف طئ سخنرانی در یک مرکز تحقیقاتی دهلی جدید؛ سخنان او را با عصبانیت رد کرد

پرویز مشرف؛ آنزمان در یک مصاحبه با خبرگزاری فرانس پرس گفته بود که اگر هندوستان برای ایجاد یک «افغانستان ضد پاکستان» تلاش کند، پاکستان از گروه قومی پشتون‌ها برای مقابله با هندوستان استفاده خواهد کرد.
حال حامد کرزی که در زمان حکومتش برای مدت‌های طولانی اسلام آباد را به تلاش برای بی‌ثبات ساختن حکومت افغانستان متهم می‌کرد، گفت که هرگونه اظهاراتی مبنی بر این که پشتون‌ها به خواست پاکستان عمل خواهند کرد، توهینی به بزرگ ‌ترین گروه قومی افغانستان است.
کرزی گفت: «این اظهارات بسیار مایه تأسف بود. افغانستان تاریخ پنج هزار ساله دارد. گفتن این که پشتون‌ها به عنوان ابزار مورد استفاده (پاکستان نو تولد) قرار خواهند گرفت، توهینی به پشتون‌ها و به همه مردم افغانستان است».

تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل!