آقای احمدی نژاد: اینست فریاد مهمان تو!
زخم زبان !
ای خوش آنروز که از کشور ایران بروم
لب پُر خنده به خاکدان خــراسان بـروم
روزی من آمـدم اینجا تنـم داشت قـبـأ
حالـیا ! با تـن افـسـرده و عـُـریان بـروم
گر چه در «تل سیاه» دود دماغـــم بکشند
خوب دانم ، مگر شاد و خـــرامان بروم
پای من خسته شده بسکه دویـدم اینجــا
می نهـم سربه رهش راحت و آسان بروم
بال و پر سوخت مرا کــورۀ آجور زنی
همــچو هُـد هُـد ز قرنتین سلیـمان بـروم
احــمدا! صاحـب این خانه شدن ننـگم باد
مهمـان آمـدم ایـنجا و پشـیمــان بــــروم
ای که تو وعـدۀ لبـخند مـــــرا مـی دادی
بــسکه دادی تعبـم ، سخت شتابان بروم
سالـهاست زخــم زبان نغمـۀ مهمان نـواز
بازکن روزنـه یارب که غزلخوان بروم
سروده ی از: لطیف کریمی استالفی