افغان موج   

همپا با فرایند دگرگونی های جهانی در راستای شکل گیری جهان چند قطبی وافول هژمونی آمریکا در پهنای جهانی، اخیرأبه ابتکار ومیانجی گری چین توافقنامه آشتی جویانه که از ابعاد بزرگ مناسبات سیاسی، دیپلماتیک، تجاری واقتصادی برخوردار است میان ایران و عربستان سعودی انعقاد یافت.

بیگمان تبعات این موافقتنامه در جغرافیای بزرگ خاورمیانه که منابع بزرگ نفت و گاز جهان رادر دل دارد از اثرات عظیم سیاسی واقتصادی برخوردار بوده و پیامد آن برای آمریکا و اسراییل وبازی های استخباراتی انها در منطقه زیانبار خواهد بود.

 

این توافقنامه نقشه راهبردی منطقه را متحول خواهد ساخت و نقش یی را برای پایان منازعات تاریخی مذهبی میان شیعه و سنی ایفا خواهد کرد.

موافقتنامه، به تداوم جنگ های نیابتی وخونین عربستان وایران نقطه یی اختتام خواهد گذاشت واقلیم همزیستی، صلح وارامش را در کشور های مثل یمن،لبنان سوریه ...تامین نموده و به نفوذ تاریخی آمریکا-اسرایل بالای حوزه خاور میانه پایان خواهد بخشید ودر فرجام نقش خود را در مسیر تحولات جهانی ونظم نوین جهانی در قالب جهان چند قطبی ایفا خواهد کرد.

به باور آگاهان سیاسی موضوع مصالحه ایران و عربستان سعودی بزودی در دیگر کشور ها نیز سرایت نموده واتمسفر لازم  را برای حل پرابلم های منطقه ای شکل خواهد داد.

توافقنامه آشتی میان ایران و عربستان سعودی یک تحول غیر منتظره وناگهانی بود که محفال آمریکا واسراییل را یکباره تکان داد.

اخیرأ، نیویورک تایمز، گزارش دیگری درباره ورود عربستان سعودی به «توافق ابره هم » منتشر کرد.این روزنامه به نقل از مارتین ایندیک، لابی طولانی‌مدت اسرائیل، گزارشی از سفر هیئت «متخصص» موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک به ریاض برای نهایی کردن یک توافق، اندیشکده کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل گزارش داد.سپس روز جمعه اخبار انفجاری منتشر شد مبنی بر اینکه چین با موفقیت یک توافقنامه صلح محرمانه بین ایران و عربستان سعودی را منعقد کرده است.

«توافق نامه ابره هم» دوره ترامپ تلاش یی برای منزوی ساختن ایران بود و در عین حال کشورهای عربی را در برابر نفوذ بی‌رویه خارجی اسرائیل و جنگ علیه ماشین ایران مهار می کرد.بر اساس این طرح، ایالات متحده اعتبار بین المللی باقیمانده خود را باید قربانی می نمودتا دولت های عربی را مجبور به امضای توافق نامه های دیپلماتیک و تجاری با اسرائیل نماید. توافقنامه ای که که مردمان  عرب اکثرأ آن را رد می کنند.

اما بیانیه مشترک جدید ایران و عربستان سعودی نشان دهنده رد توافقنامه ابره هم و قرار دادن عربستان سعودی در برابر اسرائیل و دسیسه های سیاست خارجی لابی و مداخلات داخلی آن است.  عربستان سعودی ممکن است بخواهد به اندازه آمریکا تابع امتیازات اسرائیل نباشد و به وضوح یاد گرفته است که چگونه از آن اجتناب کند.

عربستان سعودی همیشه سخت ترین چشم انداز برای فرو بردن سر خود در یوغ توافق ابره هم بود.

 

تبعات توافقنامه ایران وعربستان بالای پاکستان چیست؟

 

 

نزدیکی ایران و عربستان با میانجیگری چین بدون شک یک تحول مثبت برای همه اعضای جامعه بین المللی به غیر از ایالات متحده و اسرائیل است، که هر دو با تداوم رقابت نامحدود این کشور ،در تقسیم و حکومت بر غرب آسیا سهم دارند.

امانزدیکی ایران و عربستان، پاکستان را با چالش‌های غیرمنتظره‌ای مواجه می‌کند.

  در عین حال پاکستان در خطر سقوط بیشتر به سمت انزوای منطقه ای باقی می ماند.

پاکستان اکنون دیگر به طور ضمنی توسط هیچ یک ازین کشور ها به عنوان هدف رقابت علیه دیگری که قبلاً در قلمرو آن با همتای خود به صورت نیابتی رقابت می کردند، تصور نمی شود. وظیفه ای دوقطبی سازی پاکستان ودر یافت هزینه های بلیون دالری ازین پروژه به پایان رسیده است.

با این حال، از سوی دیگر، گمان می‌رود که در کوتاه مدت چالش های پاکستان با جنبه یی مردمان بلوچ بیشتر گردد وانها در فقدان دریافت کمک های مالی که قبلاً از طرف عربستان سعودی تمویل میشدند، به گروه های ضد پاکستانی بپیوندند.

کریدل که یک رسانه محبوب  با منابع انحصاری شناخته شده به دلیل قابل اعتماد بودن است، به نقل از یک فرد ناشناس که بخشی از مذاکرات مستقر در پکن بود گزارش داد که یکی از بندهای امنیتی پنهانی که با آن موافقت شده این بود که ریاض «متعهد می‌شود که سازمان‌هایی را که ایران به‌عنوان تروریست معرفی می‌کند، مانند شبه‌نظامیانی که خارج از پاکستان فعالیت می‌کنند، تأمین مالی نمی‌کند

این را می توان به عنوان اشاره ای به جندالله درک کرد، یک گروه افراطی که ظاهراً با تأیید ضمنی رهبری نظامی پاکستان  در خارج از منطقه بلوچستان پاکستان فعالیت می کند و قبلاً توسط ایران متهم شده بود که گروه نیابتی مربوط به سعودی است.  بیگمان پس از قطع کمک های مالی توسط عربستان سعودی و بیکار شدن این گروه ،جنگجویان آن ممکن است به افراط گرایان دیگر مانند طالبان پاکستان یا ملی گرایان بلوچستان بنام" سازمان آزادیبخش بلوچ" بپیوندند، مگر اینکه اسلام آباد ابتدا آنها را با موفقیت بازداشت نموده و ادغام مجدد آنها را آغاز کند.

عدم رسیدگی فعالانه به افزایش ناگهانی شبه‌نظامیان بیکار ضد ایرانی می‌تواند چالش‌های امنیتی پیش‌روی پاکستان را در آینده تشدید کند و در نتیجه به بحران‌های فزاینده ان که موقعیت ژئواستراتژیک این کشور را در آستانه هرج و مرج نزدیک‌تر می‌کند شتاب داده وپهنای آنرا گسترش دهد. نه تنها این، بلکه پاکستان دیگر نمی‌تواند سناریوی کمک‌های مالی عربستان سعودی را بدیهی ودایمی تلقی کند، زیرا به نظر می‌رسد عربستان سعودی در آینده بیشتر در ایران سرمایه‌گذاری نماید تا پاکستان که به سرعت دربحر هرج ومرج وبحران بزرگ مالی و اقتصادی شنا میکند.

به باور اگاهان، نزدیکی ایران و عربستان، حداکثر پتانسیل کریدور حمل و نقل شمال-جنوب (NSTC) را با اتصال شورای همکاری خلیج فارس (GCC) به این مجموعه امیدوارکننده از کلان پروژه های اوراسیا بین روسیه و هند که از طریق جمهوری اسلامی انجام می شود، باز خواهد کرد.

پاکستان می‌تواند با استفاده از این پروژه‌ها برای تقویت همه‌جانبه ارتباط خود با ایران، آذربایجان و روسیه، استفاده کند، اما عدم ثبات اقتصادی و فقدان اراده سیاسی در پاکستان چنین فرصت ها را از کف پاکستان بیرون نموده است.

با توجه به اینکه منبعد عربستان سعودی احتمالاً بیشتر بر سرمایه‌گذاری‌های سودمند در ایران، تمرکز نماید تا سرمایه‌گذاری میلیاردها دلار در کمک‌های مالی به ظاهر پایان ناپذیر پاکستان که هرگز در ازای آن چیزی برای عربستان به ارمغان نیاورده است، اسلام‌آباد به‌طور قابل‌توجهی به صندوق بین‌المللی پول تحت کنترل ایالات متحده وابسته‌تر خواهد شد.چین در گذشته همیشه برای سرپا نگه داشتن پاکستان نقش معین ایفا نموده است اما بنظر می‌رسد که امروزه به دلایل مختلف چین حاضر نیست تا برای پاکستان مثل گذشته آغوش گشایی نماید ،بنابراین نفوذ ایالات متحده ممکن است بالای پاکستان بیشتر شود.

کودتای پست مدرن سال گذشته، حاکمیت آمریکا بر پاکستان را تا حد زیادی بازگرداند،اکنون با توجه به دور شدن منطقه از آن هژمون تک قطبی رو به زوال، پاکستان را به یک ناهنجاری منطقه‌ای در مفهوم ژئوپلیتیک تبدیل می‌کند. پاکستان اکنون  به عنوان تنها دست نشانده آمریکا در منطقه است.در نهایت پاکستان به دلیل گرسنگی شدید وتلاش برای دریافت کمک های مالی توسط آمریکا هدایت خواهد شد.قابل یادهانیست که پاکستان از قبل خط دیپلماسی خویش را در منازعات بین المللی وفرایند شکل گیری نظام  چند قطبی روشن ساخته است،چنانچه این کشور اخیرابه تعداد  ۱۷۰ کانتینر سلاح و مهمات نظامی را به دولت اوکراین صادر نمود.اطاعت رهبران نظامی پاکستان از دستور کاخ سفید مبنی بر براندازی حکومت عمران خان از قبل دست نشاندگی رهبران پاکستان را به اثبات رسانید ومسیر آینده پاکستان را در چشم انداز منطقوی مشخص ساخت.

 

اثرات مصالحه ایران-سعودی بالای افغانستان

 

 

افغانستان در درازنای سالهای متمادی یکی از قربانیان اصلی میدان رقابت ها ومخاصمات عربستان سعودی وایران به شمار می‌رود.

وجود افراطیت سلفی گری و وهابیت در افغانستان برای تشدید جنگ های مذهبی وتحقق برنامه های آزمندانه سیاسی که توسط عربستان سعودی در زیر سایه یی جنگ های نیابتی صادر شده بود،صدمات شدید برای زیر بناهای سیاسی ،اجتماعی واقتصادی افغانستان وارد نمود و هزاران نفر را به کام نیستی سوق داد.

عربستان سعودی به مثابه یک سهامدار بزرگ در ایجاد و گسترش پروژه طالبان وداعش نقش برجسته داشت ونقش قابل ملاحظه را در حمایت های سیاسی ومالی این گروپ ها ایفا نمود.

پروژه القاعده که ظاهراً پسانها سرناسازگاری خود را در برابر عربستان سعودی به نمایش گذاشت اما خود از دست پخت های آمریکا و عربستان سعودی به شمار می‌رود ‌.

نقش ایران و عربستان سعودی ورقابت های سیاسی این دو کشور باعث شد تا این کشور ها برای حمایت مجاهدین مربوط به اهل تشیع و تسنن هزینه های هنگفتی را در افغانستان سرمایه گذاری نموده ولاجرم کشور مارا به ویرانه مبدل نمایند.

نقش عربستان سعودی در تأسیس ده ها هزار مدارس گویا دینی که اکثرأ به مثابه پرورشگاه هاو اردوگاه های تروریستی،وکانون افراطیت عمل نمودند و مینمایند نهایت برجسته بوده و مجموعه این رویکرد های مرگبار وارتجاعی به فاکتور های رقابتی میان عربستان سعودی وایران در خصوص افغانستان به مثابه میدان جنگ رقابتی دوکشور گره خورده وتاحال خثارات بزرگ وجبران ناپذیر را در تمامی شئون زندگی سیاسی،اجتماعی ،اقتصادی ونظامی افغانستان در برداشته است.

در پرتو معاهدات جدید دوکشور مجموعه ای فاکتور های رقابتی در افغانستان تغییر جدی یافته وبی گمان زمان آن فرا رسیده است تا افغانستان از زیر سایه جنگ های نیابتی دوکشور بیرون آمده ونفس راحت بکشد.

حال زمان آن فرا رسیده است تا عربستان سعودی در پرتو جو جدید سیاسی به کمک های مالی ونظامی خود به پروژه نیابتی طالبان واردوگاه داعش پایان دهد و دولت ایران نیز به سیاست های پیشین خود بازنگری نموده و به حمایت رژیم طالبان وباج دهی به این گروه نقطه ای پایان بگذارد. ‌

به باور ما پسمنظر  این تحول جدید میان عربستان سعودی وایران خط راهبردی جدید منطقوی را در مورد افغانستان شکل خواهد داد و در نهایت تنها پاکستان وامریکا در خط دفاعی خود با طالبان باقی خواهد ماند.

طوری که دیده میشود اکنون زور آزمایی جهانی در محور قلمرو اوکراین در چرخش بوده که باختم این پروژه تمامی بازیگران بزرگ جهانی ومنطقه ای دوباره به سوی افغانستان  رجعت نموده  وبا تغییر بلانس های جدید به نبرد ادامه خواهند داد.بدون شک تعادل پیشین در ترکیب بازیگران متفاوت خواهد بود ویک جبهه بزرگ منطقه ای در برابر آمریکا،پاکستان ونیروی نیابتی آنها یعنی طالبان شکل خواهد گرفت ودر نهایت چهره یی افغانستان دگرگون خواهد شد و با ایجاد رستاخیز ملی فضای برای استقلال ،ازادی ودموکراسی پدید خواهد آمد.

 

با حرمت

عارف عرفان

لندن، مارچ ۲۰۲۳

 ارسالی: سلیمان کبیر نوری