افغان موج   

پیروزی ایده و آرمان بر زر و زور و تزویر

رستم پیمان ـ دانشجوی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل

هر تمدن که در هر بُرهه از زمان در هر محدوده جغرافیایی جهان پا به عرصه وجود گذاشته ، ارزش های جدید و متعالی که قبلا موجود نبوده به جامعه بشریت عرضه داشته و اما هیچ تمدنی به هیچ وجه قادر نبوده تا بر تمام وجوهات زندگی به صورت یکسان و مساویانه تاثیر بگذارد. بلکه هر تمدن بر علاویکه تمام ابعاد زندگی از آن متاثر شده، بر یک و یا چند وجه محدود از زندگی نسبت به سایر ابعاد آن تاثیر بیشترداشته است. و یا گفته میتوانیم که از میان تمام خدمات که یک تمدن به جامعه تقدیم مینماید، یک و یا چند خدمت آن نسبت به سایر خدمات بزرگتر و با ارزش تر بوده است. این خدمت و یا خدمات ، عموما صفت ممیزه هر تمدن بوده و در حقیقت این خدمان است که هر تمدن را تمدن ساخته است و آنرا از سایر تمدن ها تمیز میدهد. مثلا : تمدن بین النهرین به عنوان اولین تمدن بشریت و یا اولین پله مدنیت انسان،خدمات شایسته را عرضه داشته و بین النهرینی ها اولین مردمی بودند، که چادر نشینی را ترک و شهر نشین شدند. شهر های بزرگ چون " اوروک " و " اریدو"  با برج های بلند  آباد کردند؛ به کشت زراعت به شکل مدرن با استفاده از سیستم ها آبیاری پیشرفته پرداختند؛ نظام سیاسی جدید را تاسیس کردند. سارگون امپراتور بین النهرین در حدود قرون ( 21 و 22 ق م )، اولین امپراتوری را پایه گذار نمود  که اولین امپراتور جامعه بشری شناخته شده است .و علوم متداوله چون طب و نجوم با پایه گذاری  صنایع مختلفه، که قبل از این تمدن تاریخ بشری شاهد آن نبود، اختراع شد.  یونانی های باستان علوم مختلفه و صنایع پیشرفته را از این مردم به ارث برده اند .  اما از میان این همه خدمات بزرگ و سایر خدمات که از قید قلم باقی مانده اند، شهری شدن و شهر سازی، کشاورزی به شکل مدرنتر و یک سیتم حقوق پیشرفته که روابط اجتماعی را تغییر داده بود، بزرگترین خدمات تمدن بین النهرین به شمار میرود. در حقیقت نام بین النهرین باستان با این خدمات که برای بشریت انجام داده است، مزین میباشد. اینها بین النهرین را به  تمدن بین النهرین عوض نمودند.  یا زمانی که بخواهیم از تمدن چین باستان یاد نمایم، توپ، باروت و کاغذ که اولین بار توسط مردم چین در عصر چین باستان ساخته شده است. کانفسیوس بزرگ که یکی از بزرگ مرد ها در عرصه فلسفه (به معنی کلاسیک فلسفه ) محسوب میشود در این عصر زندگی میکرد و از جانب چینی های باستان به جهان تقدیم شده  است. او نسبت به سایر خدمات چین باستان جلب کننده بوده،  در حالیکه چین باستان خدمات بزرگ انجام داده، اما به دلیل اینکه : چینی ها اولین مردمی بودند که توپ، باروت و کاغذ را ساخته و چینین فیلسوف بزرگ چون کانفسیوس راکه تا امروز صد ها میلیون پیرو مرشد دارد،  به جامعه تقدیم نموده اند، بیشتر تحسین شده و تمدن چین باستان بدون در نظرداشت این خدمات بزرگ، نخواهد توانست ، بزرگی که با داشتن این ها دارد، داشت. و یا هرگاه سری به اوراق تاریخ هند گذشته بزنیم با مذاهب، ادیان و فرهنگ های بزرگ، متنوع و متعدد مقابل خواهیم شد که امثال آنرا نمیتوان در سایر تمدن ها دید . این همه داشته های هند باستان، ارزش های را به جامعه هند تزریق نمود که تا امروز این جامعه را از سایر جوامع تمیز میدهد . یا هرگاه نظر گذرا به تمدن یونان باستان اندازیم که سنگ بنای تمدن معاصر پنداشته میشود،در هر ورق با فلسفه و فلاسفه بزرگ چون سقراط، افلاطون، ارسطو ، فیثاغورث و ...که ارزش های  منحصر به فرد یونان باستان میباشد، آشنا خواهیم شد.  به این پیمانه فلسفه بزرگ و فلاسفه بزرگ در سایر تمدن ها نبوده و نمیتوان دید.  یا تمدن روم با امپراتوری روم مترادف بوده چون رومی ها اولین مردمانی بودند که تا آن برهه به تشکیل یک امپراتوری بزرگ از غرب آسیا الی غرب اروپا و شمال آفریقا دست زده بودند. به نظام و نظام داری ارزش بیشتر قایل بودند که تمدن های گذشته نتوانستند چنین امپراتوری بزرگ را ایجاد و خدماتی شایسته  به نظام و نظام داری به پیمانه که رومی های باستان انجام داده اند، بدهند.

اما گذشت گذرایی بر اوصاف ممیزه تمدن های گذشته داشتیم  که به صورت نامکمل و ناقص بیان گردید تا رسیدیم  به تمدن معاصر که به عنوان بزرگترین، مغلق ترین، و بهترین تمدن تاریخ بشریت یاد میشود.  همان طور که واژه های چون بزرگترین، مغلق ترین وبهترین به پس و پیش تمدن معاصر قطار شده اند، تعیین صفات ممیزه این تمدن هم بسیار بزرگتر ،مغلق تر و در صورت تعیین آن بهتر میباشد. تعیین چند صفاتی به عنوان صفت ممیزه آن در قدم اول بسیار مشکل بوده و در قدم دوم ناقص و نامکمل خواهد بود. و در قدم سوم توافق جمعی آگاهان امور را با خود نخواهد داشت. اما هر کسی مطابق به زاویه دید خویش به قضاوت خواهد پرداخت و چیزی هم خواهد گفت. چند صفت را همه به عنوان صفات ممیزه این تمدن برای تمیز آن از سایر تمدن ها عرضه  خواهد نمود و اگر بخواهیم که صفات ممیزه این تمدن بزرگ را به صورت مفصل یاد نمایم، از حوصله هزاران ورق خارج خواهد بود.  اما از دید بنده، صحت و ثقم آنرا نمیتوان به دلیل کمی سن و سواد کم تضمین کرد. تمدن  معاصر نسبت به تمام تمدن های که در اوراق تاریخ غرق اند، گرایش بیشتر و حتی پیوستن کامل به مادیگری و بریدن از معنویت داشته و در حقیقت مادیات در بازار امروز نسبت به هر زمان عرضه کننده و خریدار بیشترداشته و بر عکس معنویات نه عرضه کننده چشم گیری و نه خریداری حسابی دارد. سر مایه مانند بوت کل در جامع پرستش میشود. هرکه معبود سرمایه است با تمدن خواهد بود.  هرکسی از کنار این بت کنار رود، با دنیا کنار خواهد رفت.  این همه دلایل باعث شده تا نزاکت های اخلاقی که بشر عمرا به آن معتقد بوده و رعایت نموده و بسا اوقات با تمام قوت و قدرت از آن حراست نموده، ازهم فروریزد.   اساس و بنیاد جامعه را دگرگون نماید که و امروز واژه های چون طفل حرامزاده در غرب معنی نداشته و اکثریت پدران و مادران قبل از ازدواج رسمی پدر و مادر میوشند.  دختری که تا شب زفاف بکرات خویش را حفظ نماید، استثنا دانسته شده و آنانیکه شراب کم بنوشد و یا ننوشد، متقی و پرهیزکار وصف میشوند. خوابیدن درکنار کسی در شب و برخواستن از کنار کسی دیگر فردا صبح، مانند نوشیدن آب عادی بوده و فریبنده،حیله گر و نیرنگ باز صفات هر متدمن امروز میباشد.

اما برای بنده به عنوان یک مسلمان شرقی آنچه مهم است این است که ما آش را ناخورده از دود آش کور شده هستیم . یعنی خسارات جانبی این تمدن برای ما نسبت به فواید آن بیشتر بوده و است.  این بها را تا امروز هم میپردازم که باید این روند را قطع و نقطه پایان گذاشت.

مالکان تمدن معاصر و یا متمدن های امروز با شعار های فریبنده و میان تهی در طول حدودا 6 الی 7 سده داخل پست ما شده و خون ما را از قلب ما مانند شراب شامپولین نوش نموده و عیش مینمایند. تا این خون است اینها هم خواهند بود.  با ختم این  خون، موجودیت اینها هم ختم خواهد شد. مالکان تمدن معاصر در آغاز آمدند، که ما شما را متمدن ساخته و استعمار( معنی حقیقی استعمار یعنی اعمار کردن) مینمایم . اما ما را به عوض تمدن، وحشت آموختند. وحشی معرفی نمودند که چسپ تروریزیم به پیشانی امت اسلامی توسط متمدن های امروز ، ثبوت محکم برای صحت این ادعا میباشد. به عوض استعمار( در معنی حقیقی آن) ما را استعمار (معنی که امروز استعمار به خود گرفته که مانند آفتاب آفتابی بوده و ضرورت به بیان آن احساس نمیشود) نمودند. بعدا آمدند و گفتند که ما استعمار گران شما را از بند استعمار خویش رها ساخته و استقلال میدهیم .  در حقیقت پالان قبلی استعمار را از پشت ما گرفته و پالان استعمار جدید را انداختند.   ما هم همان الاغ اما با پالان جدید ماندی.  و حالا میگوید که ما خواهان بشر شدن شما و تطبیق دموکراسی بر شما هستیم یعنی شما باید حقوق بشر را رعایت نموده و از دموکراسی پیروی نمایید. در حقیقت  سر ما بشر نما ها را با حقوق بشر و سر دموکراسی ما را به خود دموکراسی از تن جدا مینمایند. که تاریخ 6 دهه اخیر فلسطین مثال آفتابی برای صحت این ادعا میباشد. در طول و عرض بیش از 6  دهه اخیر که از تاسیس اسرایل میگذرد، هزارن فلسطینی شهید، ده ها هزار فلسطینی زخمی، میلیون ها فلسطینی بیخانه و کاشانه و در ملک های بیگانه مهاجر؛ ده ها هزار فلسطینی دیگر ده ها سال را به جرم مقاومت علیه اشغال و استعمار و استقلال خواهی به زندان های اسرایل زندانی و شکنجه شده اند.  ده ها میلیار دالر آمریکایی هم خسارات مادی به مردم فلسطین توسط دولت اسرایل با پیشتیبانی مدعیان حقوق بشر  وارد نموده است.  ده ها سال هم مناطق فلسطینی محصور در حصاره های جنگی اسرایل بوده که حتی بسا اوقات فرصت دست یافتن به دارو  و غذا را هم نداشته اند. میتوان این جنایت را بد تر از همه جنایات تاریخ بشر دانست.  حکومت دموکراتیک حماس را که با رای مردم فلسطین و مطابق به قواعد ساخته شده و قبول شده مدعیان دموکراسی به حکومت فلسطین گماشته شده بود، با زور و حیله های مختلف توسط مدعیان دموکراسی از قدرت خلع و حکومت خود باخته حزب فتح محمود عباس را که سخت در مقابل حماس شکست خورده بود، به اریکه قدرت فلسطین تحمیل نمودند . در حالیکه حکومت حماس برای مردم فلسطین، امت اسلامی و آنعده اشخاص که واقعا به دموکراسی متعهد اند ، نماینده رسمی مردم فلسطین بوده و تا روز موعود معین که در قانون اساسی فلسطین برای حکومت حماس تعین شده خواهد بود.  مدعیان حقوق بشر و دموکراسی بر علاوه که هیچ دفاع از حقوق بشری فلسطین و حکومت دموکراتیک مردم فلسطین در مقابل ناقضین حقوق بشر و دموکراسی  نه نمودند از این نقض ها مکررا حمایت نمود اند. نقض حقوق بشر و دموکراسی را  به معنی تامین امنیت اسرایل و دفاع از تمدن امروز در مقابل تروریزیم  اسلامی تفسیر نموده اند. اما با این همه حیله و نیرنگ که علیه ایده و آرمان فلسطین استفاده شده است، نتیجه عکس داده و  ایده و آرمان مردم فلسطین قدرتمندتر برای مردم فلسطین و محبوبتر و مقبولتر برای آنعده اشخاصی گردیده است که اگر هیچ چیزی ندارد اما وجدان زنده دارند.  ایده  و آرمان برحق مردم فلسطین مبنی به استقلال خواهی؛ اشغال شکنی و استعمار کشی با پیروزی های پی در پی، ثابت نمودند که حق پیروز بر باطل است.   ایده و آرمان بر حق پیروز بر زر و زور و تزویر باطل است. این ایده و آرمان که استوار بر ایمان بوده و است یعنی ایمان به وحدانیت الله علیه شرک دینی و دنیویی، ایمان به استقلال علیه استعمار، ایمان به آزادی علیه اشغال، ایمان به حقانیت خویش علیه بطلانیت جانب مقابل، ایمان به شجاعت و شهامت خویش علیه قدرت و قوت مادی دشمن، ایمان به پشت پداران و رانی مادرانی که قهرمان میپرورانند و به مقاومت  تقدیم میکنندو ایمان به امید پیروزی خویش و شکست دشمن. و  علیه زر ، علیه زور و علیه تزویر. علیه زر: یعنی قدرت ، ثروت ، مال و منال ، پول و یک و خلص علیه قدرت اقتصادی ، قدرت 90 % اقتصادجهان، قدرتی اقتصادی که با یک نگاه، شا هان عصر را غلامان تاریخ میسازند.علیه زوری: یعنی زور سیاسی، حقوقی، اقتصادی، فرهنگی ، نظامی و یکی خلص هر نوع زوری که موجودیتش ممکن میباشد و علیه تزویر: یعنی هر نوع حیله ، نیرگ، فریب حرامزادگی که تأمین کننده منافع سرمایه داران باشد، یعنی آن تزویر های که معتقد اند: اهداف توجیه کننده وسایل میباشد. اما، اما و اما، همه هیچ در مقابل ایده و آرمان مبتنی به ایمان.