تحرکات تجزیه طلبانه
عملیات پشت پرده برای تجزیۀ افغانستان آهسته آهسته برملا میشود. در داخل افغانستان از قرار معلوم هم اکنون چند ولایت جنوبی به گروهای تجزیه طلب و بنیادگرا سپرده شده و در مورد ولایات دیگری توافقات جدید و چنه زنی جریان دارد. طالبان با حزب اسلامی حکمتیار به شدت خود را برای کنترول این مناطق آماده و مواضع خود را استحکام میبخشند. دولت افغانستان رسما ازین جنگسالاران دعوت نموده تا در پروسۀ کنترول این ولایات دخیل باشند. اخیرا مسوول بخش سی آی اء افغانستان از موفقیت ایساف و نظامیان ناتوبرای بوجود آوردن امنیت در افغانستان مایوسیت اش ابراز نموده و عقیده دارد که دیر یا زود اوضاع به نفع تجزیه طلبان بنیادگراتغییر خواهد خورد.
سوالی که طرح میشود اینست که ریشه این معاملات از کجا آب میخورد و مجریان اصلی آن چه کسانی اند؟
برای اولین بار درسال ٢٠٠٦ یکی از ژورنال های نظامی امریکا ، ترسیمی نو از شرق میانه را به نمایش گذاشت که در آن مرز های جغرافیای و سرحدات ممالک به اساس نژاد، مذهب و زبان مد نظر گرفته میشود. این طرح که بنام ( طرح خاورمیانۀ بزرگ) مسمی گردیده از شبه جزیره هند شروع و تا بحیرۀ مدیترانه وقسمتی از شمال قارۀ افریقا را احتوامیکند. ناظرین امور نظامی در غرب و امریکا با تکیه به همین پروژه از دهه های ١٩٨٠ به بعد شرایطی را بوجود آوردند که زمینه سازتطبیق این پلان شوم آنان گردد. از جمله تجهیز اسراییل به سلاح اتمی، جلو گیری از رشد دیموکراسی در پاکستان، ایران، عراق، افغانستان، عربستان سعودی و ترکیه وهمچنان، ترویج تروریسم، مواد مخدره و جنگ های داخلی را میتوان نمونۀ آن دانست. قرار گفتۀ« دکتور پیر هیلارد» یکی از استراتیژیست های المانی این یک روش تفرقه بینداز و حکومت کن است که بر اساس پالیسی های جدیدی ، خواهد توانست تغییر ساختار افکار مذهبی و نژادی را در منطقه بوجود آورده واختیارات این مناطق را در دست واشنکتن و شرکای غربی آن قرار دهد. در این پلان هدف؛ شکستاندن مرز های سیاسی از شمال افریقا الی هندوستان است که مناطقی را جدیدا داخل یک قلمرو یک منطقه نموده و بخشی را از پیکر آن جدا میسازد.
در پلان های جدید دیگر نامی از افغانستان با تشکیلات سیاسی حاضر برده نشده. قسمتی از جنوب افغانستان و ایران به ایالتی بنام بلوچستان و قسمتی از شرق ایران با قسمتی از شمال و غرب بنام افغانستان عرض وجود میکند.اولین مرحلۀ تطبیق این پلان، در دهه نود نخستین بار به یاری امریکا از طریق صدام حسین با حمله به ایران و کویت شروع شد. اما در اثر مقاومت ایران و همچنان لغزش صدام به سمت ناسیونالسم افراطی بشکست مواجه شد. به تعقیب آن تهاجم امریکا و شرکای غربی اش بالای عراق و تعرضات مکرر اسراییل به لبنان و فلسطین حرکت جدیدی در همین راستا است.
در افغانستان از همان اوان کودتای ثور پیش زمینۀ خوبی بدست امریکا و غرب افتاد و به بهانه های مختلف چنگ را تا زمانی توسط جهادی ها ادامه داد که باعث شکست کودتاگران گردید. بعدا افغانستان را زیر سلطۀ جنگسالارانی گذاشت که مردم را نسبت به اسلام و اندیشه های اسلامی بد بین نمایند. بعد از متلاشی شدن زیربنا های اقتصادی، فرهنگی و نظامی کشور برای مدت چندین سال دیگر گروه متحجر و بی فرهنگ طالب را برای سرکوب هر نوع اعتراض، بر مقدرات ما حاکم ساخت. آخرین ساخت و باخت آن تهاجم نظامی و کشاندن منطقه در بحران تازۀ بود که باز هم نتیجۀ آن، حمله مذبوحانۀ و اشغال افغانستان توسط امریکا و شرکا بود. امریکا توان از بین بردن طالبان، بن لادن و مظاهری را دارد. امریکا قدرت آنرا دارد که جلو فتنه انگیزی های نظامیگران پاکستان را بگیرد. ولی این دیگر خلاف پالیسی اش میباشد.
امریکا در جبهۀ داخلی، تعدادی از روشنفکران و قلم به دستان را هم اجیر ساخته تا روی پروژه اش دست به پروپاگند زده و سر صدا براه اندازند. از جمله جریان منحط و شرم آور افغانستانی و ضد افغانستانی به رهبری تعدادی از گماشتگان از امریکا، جرمنی، فرانسه، هالند و انگلیس را میتوان نام برد که در سایت های ( افغان جرمن ـ آریانا نت ــ خاوران و تعداد دیگری ) پیشتاز نشر و اشاعۀ اندیشه های تجزیه طلبانه میباشند. و جبهه گیری آزادانه پشتون و تاجیک درین سایت ها و رادیویی انترنتی پالتک تیلویزیون آریانا مسلۀ ایست کاملا نو و خلاف منافع ملی افغانستان. آقای قوی کشان و همدستان از جبهۀ تاجیک ها و دیپلوم انجینیر خلیل معروفی، دوکتور روستار تره کی، عبدالرحیم عزیز، ولی احمد نوری و عدۀ دیگراز جبهۀ پشتون ها به این مسله دامن زده و تفرقه افکنی را میان ملیت های افغان دامن میزنند. باینوسیله به تمام میهن پرستان و سرسپردگان استقلال و تمامیت ارضی وطن محبوب مان افغانستان هشدار میدهیم که به حرکات شیطانی دشمنان تمامیت و استقلال افغانستان توجه نموده و نگذارند سرنوشت مردم مظلوم وستمدیده ما را به بدبحتی و تیره روزی سوق داده و وطن ما را پارچه کنند.