افغان موج   

از مدتی به اینسو کرزی سر و صدا های زیادی را در مورد امریکا به راه انداخته است. تقریبا در هر مصاحبه و گفتگویی امریکا را به باد انتقاد میگیرد و از آنان میطلبد که چنین کنند و یا چرا چنین هستند.

در آخرین مصاحبه اش کرزی گفت:...افغانستان منافع کلان آمریکا را در منطقه درک می‌کند، ولی آمریکا هم باید به منافع حیاتی افغانستان احترام بگذارد...این منافع امریکا در افغانستان چیست. بر علاه منافع افغانستان با بودن امریکا چه چیزی میتواند باشد. و چرا بعد از یازده سال یک دستنشانده ای امریکا به منافع امریکا در افغانستان انگشت میگذارد؟

مسلم است که امریکا برای دستیابی به منابع بزرگ طبیعی افغانستان و آسیای میانه از یک قرن به اینطرف چشم دوخته است و وسایلی را آماده میسازد تا به این آرزویش هرچه زودتر برسد.یکی از دسیسه هایش بوجود آوردن قدرت های فرعونی مجاهد، طالب و به قدرت رساندن تیم کامپلکس سیاسی کرزی است.

گفتیم تیم کامپلکس  کرزی که یکی از رابطه های میان یونوکال بزرگترین شرکت نفتی امریکا در سالهای 1997 تا سال 2000 بود در سال 2001 و بعد از دسیسه ای برج های دو قوی نیویارک توسط هلیکوپتر های امریکایی در ولایت ارزگان افغانستان پیاده شد. در نخستین انتخابات فرمایشی زیر نظر امریکایی ها به مقام ریاست جمهوری رسید و در طول پنج سال حکومتش  در افغانستان غلام حلقه بگوش امریکا و یاران غربی اش بود و تا توانست به یاری جهادی ها زمینه را برای اشغال دایمی امریکا مهیا کرد. از برادر تا برادر زاده و اقوام پاپلزایی اش در چور و چپاول دارایی های عامه دست زدند و همچنان تیم فایششست های ان چون فاروق وردک، کریم خرم، انورالحق احدی، زلمی خلیلزاد، اشرف عنی احمد زایی  در تولید نفاق میان ملیت های افغانستان نقش خود را بازی کردند.

تقریبا بعد از اشغال افغانستان توسط نیرو های ناتو هزاران ملیارد دالر برای ساختدار های نظامی و اقتصادی افغانستان سرازیر شد. نتیجه آن فاسد گسترده ای اداری و انتقال این سرمایه ها به بانک های امارات،ترکیه، سویس، لاانجلس و چور و چپاول دارایی های ملی گردید. ناقضین حقوق بشر و قاتلین مردم بیگناه افغانستان بعد از شکست شوروی هنوز در چوکی های برزگ و کلیدی دولت کرزی نشسته اند و این درامه به نام مبارزه علیه تروریسم و القاعده ادامه دارد.

تروریسم ایکه امریکا و شرکایی غربی اش از آن سخن میزنند و علیه آن دست به اشغال سرزمین های دیگر میزنند از افغانستان و عراق در اقصی ممالک اسلامی توسعه یافته و از شمال افریقا گرفته تا شرق میانه و اسیای میانه دستخوش این مصیب است.  غیر از عربستان سعودی که از دونیم قرن به اینسو محل توطعه علیه سرزمین های اسلامی است در هیچ نقطه ای از جغرافیای اسلامی نمیتوان آرامشی سراغ کرد. وهابیت که بر خاسته از همین سرزمین نحس به نام اسلام سر بلند نموده است با سرمایه های باد آورده ای مراسم حج، فروش بلاوقفه نفت و کمک های مافیای مواد مخدره از غرب، دریای از خون را جاری ساخته است.

بدون تردید سرتمداران کاخ سفید و بوکنگهم از بیعقلی و جهالت این مردم به سیاستهای پست مدرن قرن بیست یک بیشتر از پیش جنگها را در جغرافیای جهان اسلام به نام تروریزم و بنیادگرایی اسلامی ادامه میدهند. در آخرین آمار های جهانی امریکا، روسیه و المان از بزرگترین تولیدکنندگان سلاح جنگی اند و نود در صد محل استعمال این سلاح ها شمال افریقا، شرق میانه و جنوب آسیاست.

اقتصاد بازار آزاد در جهان سرمایه داری از یکطرف و سودجویی های بزرگ کمپنی های تولید سلاح، مافیای مواد مخدره و انحصار فراورده های نفتی در جهان هر روز عرصۀ زندگی را برای نیرو های تولید متشکل از کارگران، دهقانان و اهل کسبه تنگ و تنگتر میسازد.

کرزی در دوران یازده سال ریاست جهوری اش که لزومن باید بخاطر برگزیدن او به مقام رهبری افغانستان نه تنها از امریکا و شرکای عربی اش سپاسگذار باشد. بعد از این مدت دراز در کرسی قدرت دولتی  یکباره و آن هم در ختم دوره ریاست جمهوریش بد و رد میگوید و طالبان را برادران همخون و هم ریشه اش خطاب میکند.

این ترفند کرزی نشاندهنده آنست که  بعد از گذشت یک دهه حکمروایی اش فورمولهای تازه ای برای دوام جنگ، فساد، ویرانی و عقب گرایی برایش دیکته میشود. امریکا و شرکای غربی اش همان های اند که یازده سال قبل با صد وپنجاه هزار سرباز مسلح و سرمایه های پولی و مالی او را توسط چرخبال های شان در خاک افغانستان پیاده کردند. چیزی تغییر نخورده همان خرک و همان درک است. روزانه صد ها بیگناه در خیابانها و در شاهراه ها فدای حملات انتحاری و بم گذاری کنار جاده میگردند. سالیانه اضافه از چهار ملیارد دالر به حساب مفسدین به بانکهای امارات، سویس و اقصی نقاط خارج از افغانستان سرازیر میگردد. در سکتور انکشافی  صنعت و کشاورزی اصلن دالری به مصرف نمیرسد. بند های آب گردان و تولید آبیاری و نیروی برق در هرات، هلمند، کندهار، ننگرهار و شمال کشور قدمی برداشته نشده است. ارگ ریاست جمهوری به خاطر به تعویق انداخت اعمار بند سلما، کجکی از دولت ایران ماهیانه ملیون ها دالر رشوت میگیرند.

آوردن کارخانه جات تولیدی از ایران و پاکستان واردات بلاوقفه ای امتعه، چون کالا های یکبار مصرف و ماشین آلات کهنه و تجملات باعث فروپاشی تولیدات محلی گردیده است. پاکستان و ایران برای ترانزیت مواد و امتعه های تجار هر روز قوانین و مقرارات تازه ای وضع نموده و هر از گاهی تا فاسد شدن اموال ترانزیتی از عبور آنها از طریق خاک خود جلوگیری میکنند. درین رابطه دولت دستنشانده نمیتواند و قدرت آنرا ندارد که احتجاج رسمی نماید. زیرا قبلن با این دولتها پیمان های مودت و سری امضا نموده است.

سال 2014 ظاهرا انتقال سیاسی و امنیتی به نیرو های افغان شمرده میشود. گمانه زنی های مردم فریبانه ای در جریان است. فایشست های افغان ملتی برای کرزی تهنیت میفرستند. شوونیست های تاجیک تبار با دشمنان دیرینه ای شان مصاحبه های دور و درازی تشکیل داده و اخطار های جدی برای کرزی میفرستند. امریکا با نیرنگ  های سیاسی چنان وانمود میکند که تا قیامت همکار و پشتسبان افغان هاست. سیاست دو رنگ اوباما اینست که سپاه پاسدران انقلاب خمینی را قدرت منطقه و لشکر جنگوی و طیبه پاکستان را قدرت و قوت اسلام وانمود کند. هر قدر موعد خروج نیرو های ایساف از افغانستان نزدیک میشود قوت و قدرت این مردم در حملات انتخاری بم های کنار جاده و هجوم به دفاتر دولتی افزوده میگردد. افغانستان با ریکورد مفسدترین دولت جهان، نا امن ترین جغرافیای جهان و فقیرترین مملکت دنیا یکباره به سمت آرامش، صلح، استقرار و دولتی مشروع گام میگذارد.

وقتی به سیاست های امپریالستی غرب توجه کنی در میابی که چنین زد و بند های نه در افغانستان بلکه در اکثر ممالک اسلامی به نوعی ادامه دارد. بعد ازمرگ صدام حسین در عراق مردم این سرزمین به نامش قسم میخورند. بعد از رفتن معمر القظافی در لیبیا تازه اختلافات قبیلوی روزانه جان صد ها انسان را فدای به اصطلاح انقلاب میسازد. بعد از رفتن حسنی مبارک هر روز بیشتر از پیش تنش میان جناح های گوناگون اسلامی و دیموکرات جریان دارد و همچنان در سوریه بدون شک بعد از رفتن بشار اسد مردم به خاکپایش را سجده خواهند کرد... خلاصه اینگونه زد و بند های امپریالستی هدفی غیر استفاده ای نامشروع از حیثیت و هویت مسلمان بازی دیگری نیست. در مورد تونیزیا و سومالیا تازه ترین اخبار همان تداوم جنگ و ستیزه در صدر اخبار قرار دارد.

پس از آنچه گفته ایم یک نتیجه گیری خیلی ساده قابل درک است و آن اینکه حرکت دیگری به خاطر منافغ امریکا ـ انگلیس در منطقه طی دهه دوم قرن بیست و یک دوام جنگهای تباه کن، قاچاق مواد مخدره، رونق بازار سلاح، چور و چپاول منابع طبیعی و کشتار نسل های از جغرافیای اسلام منظور است. اینها بر علاوه سیاست های مافیایی سازمانهای فایشستی است که در پاکستان، برمه و فلیپن علیه اقلیت های نژادی و مذهبی ادامه مییابد. در پاکستان عده ای به نام لشکر جنگوی به کشتاره مردم هزاره میپردازند. در برمه اقلیت مسلمان به حملات مکرر بودایی ها کشته و بیخانمان میگردند و در ایران مهاجرین افغان به نام قاچاقبر مواد مخدره به دار آویخته شده و خانه های شان آتش زده میشود و کلمات رکیک و دور از کرامت انسانی علیه آنان استفاده میشود...

سناریوی جنگ، کشتار، تخریب زیر بناهای اقتصادی افغانستان از منابع مختلف خارجی چون پاکستان، ایران، روسیه، امریکا، انگلیس، عربستان و چین مهندسی گردیده و توسط نمایندگان آنان که در دستگاه دولت که به نحوی شریک اند پیاده میشود. اما درینمیان امریکا نقش عمده و علنی دارد.

اصلن کسی نیست از این جنابان بپرسد وضیعت مردم طی سه و نیم دهه جنگ و خونریزی چه تفاوتی کرده است. وقتی در زمان کمونیست ها برژنسکی  و مارگریت تاچر شما را در پاکستان به آغوش گرفتند و ملیارد ها دالر را به نام پروژه جهاد فی سبیل الله به حساب های بانکی تان واریز نمودند شما در فکر آزادی افغانستان بودید و به فکر کشتار مردم بیگناه و تخریب وطن خود. وقتی زوس ها از افغانستان خارج شدند وسیله ای که برای صلح، آرامش، ترقی و انکشاف بکار بردید غیر از بمب، راکت، تفنگ و توپ چه بود؟ مگر زمانیکه آقای کرزی با چرخبال امریکای به ( پای تخت ارزگان) ترینکوت پیاده شد و کوماندو های امریکایی برایش چتر محافظتی ساختند و او را به ارگ کابل آوردند غیر اشغال افغانستان پلان دیگری داشتند و اگر داشتند این پلان چرا تا حالا افشاء نمیشود. مگر این سپاه جهادی که مثل خوره به پوست سازمانهای امریکا ـ انگلیس چسپیده اند و در امارات و لاانجلس  بلند مزل میسازند و حسابات باکی خود پر میکنند آیا فکر کرده اند که تفاوت میان اشغال شوروی ها و امریکایی ها در چیست؟ چرا نمیخواهند اعتراف کنند که آنان از بزرگترین خیانتکاران تاریخ افغانستان خیانتکارتر اند.

نتیجه ای همه ظلم و ستم بر ملت بیچاره ما اینست که همه پلان های امپریالستی به نحوی توسط خائینین و سرسپردگانی چون کرزی، فهیم، عطامحمد نور، تورن اسماعیل، سیاف وهابی، شیخ مفسد صبغت الله مجددی و تیم جواسیس بدنام  احدی،خلیلی،محقق و اکثریت اعضای پارلمان و سنای دولت کرزی رهبری میشود...

فریدون ــ فرانگفورت المان