افغان موج   

هر چند در سطح مناسبات پنهان، مدتهاست شاهد شکل گیری روابط امنیتی و اقتصادی رژیم اشغالگر قدس با کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و عمان هستیم اما آشکارسازی این روابط در برهه زمانی فعلی، با هدفی خاص صورت گرفته است. هدفی که بتواند به صورت همزمان منافع دونالد ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان را تامین می کند.

وضعیت سخت برای نتانیاهو و ترامپ 

این معامله، درست در زمانی صورت گرفته است که تضمینی در خصوص بقای ترامپ و نتانیاهو در راس معادلات اجرایی واشنگتن و تل آویو وجود ندارد. ترامپ در نظرسنجی های عمومی و ایالتی به شدت از بایدن عقب افتاده و نارضایتی شهروندان آمریکایی نسبت به نحوه مدیریت ترامپ در قبال شیوع ویروس کرونا و تبعات اقتصادی ناشی از آن مشهود است. نتانیاهو نیز با اعتراضات گسترده در سرزمینهای اشغالی رو به روست. نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس در صورتی که از سمت خود کنار برود، مصونیت قضایی وی نیز برداشته می شود و باید به زودی راهی دادگاه و سپس زندان شود! ضلع سوم بازی، یعنی "بن زاید" نیز به خوبی می داند امارات به سبب شکست در جنگ یمن و نارضایتی امیرنشینان دبی، راس الخیمه، عجمان و دبی از یکدیگر، در وضعیت با ثباتی به سر نمی برد. در چنین شرایطی تل آویو، واشنگتن و ابوظبی به دنبال ایجاد شوکی بودند که بتوانند از آن برای تغییر تنگنای سیاسی که در آن قرار گرفته اند استفاده کنند.

 

در نهایت، آنها به گزینه ای به نام اعلام عادی سازی روابط امارات و رژیم صهیونیستی رسیدند. این معامله، باید قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اعلام می شد تا ترامپ بتواند بهره برداری انتخاباتی لازم را از آن صورت داده و معادلات سیاسی جاری در این کشور را به سود جمهوریخواهان و به ضرر دموکراتها تغییر دهد. نتانیاهو نیز قصد دارد از این مسئله به مثابه فاکتوری برای بقای خود در قدرت و حتی کنار زدن شرکای ائتلافی خود (از جمله بنی گانتز رهبر ائتلاف آبی-سفید) استفاده کند. اگرچه برخی صهیونیستها تمایل داشتند تا عربستان سعودی نخستین کشوری باشد که روابط پشت پرده خود و رژیم صهیونیستی را علنی نماید، اما در نهایت نتانیاهو و ترامپ ترجیح دادند برای جلوگیری از حساسیتهای منطقه ای، عادی سازی روابط با را ابوظبی کلید بزنند.

مدیر پروژه بن سلمان است

شاید طرح نام "امارات متحده عربی" و "بن زاید" سبب شود تا برخی تحلیلگران از نام "بن سلمان " و رژیم سعودی در پروسه عادی سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی غافل شوند اما این گونه نیست! مقامات سعودی و در راس آنها محمد بن سلمان ولیعهد عربستان، پروژه آشکارسازی روابط برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی را مدیریت می کنند و در این پروسه، ابوظبی، متغیری وابسته به ریاض محسوب می شود. چندی پیش ، عبدا... بن زاید، وزیر خارجه امارات متحده عربی، ضمن بازنشر مقاله پایگاه اسپکتیتور در خصوص لزوم عادی سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی در صفحه توییتر خود، رسما از طرح کشورهای عربی برای ایجاد رابطه مستقیم و آشکار با تل آویو پرده برداشت. همان گونه که اشاره شد، مقامات سیاسی و امنیتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس چنین ارتباطی را با رژیم اشغالگر قدس برقرار کرده اند، اما هم اکنون سران کشورهای عربی قصد دارند این روابط را از فاز پنهان خارج و به فاز آشکار هدایت کنند. ترامپ و نتانیاهو سعی دارند به افکار عمومی در آمریکا و سرزمینهای اشغالی این گونه القا کنند که ایجاد صلح پایدار در منطقه غرب آسیا و حل مناقشه اسرائیل- فلسطین (به سود منافع رژیم اشغالگر قدس)، تنها در صورت بقای آنها در راس معادلات سیاسی و اجرایی واشنگتن و تل آویو امکانپذیر خواهد بود.

رابطه ای که نیم قرن ادامه داشته است

سران رژیم سعودی همواره به دنبال فرصتی برای آَشکارسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی بوده اند. دیگر بازیگران عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز در این معادله، تابعی از ریاض بوده و هستند.با این حال، استیصال همزمان نتانیاهو، ترامپ و بن زاید، آنها را بر آن ساخت تا هر چه سریع تر، این پروسه را به مثابه یک برگ برنده سیاسی و انتخاباتی برای خود کلید بزنند. با این حال مشخص نیست که نتیجه این ریسک و قمار سیاسی چه خواهد بود!
واقعیت امر این است که تلاش سعودی ها (و متعاقبا دیگر کشورهای همپیمان واشنگتن در منطقه) برای عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس، معطوف به ماه ها و سال های اخیرنمی شود. این تلاش وقیحانه ، پس از پایان جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی پس از سال های 1967 و 1973 میلادی آغاز شده است.محصول این اقدامات ننگین سعودی ها، ارتباطات پشت پرده ای بود که از آن زمان تا کنون همواره میان دستگاه های امنیتی کشورهای عربی و موساد برقرار شده است. وجه اشتراک ملک فهد، ملک عبدا... و ملک سلمان دقیقا همان میل و رغبت آنها مبنی بر پذیرش و شناسایی رژیم صهیونیستی و آشکارسازی روابط آنها و تل آویو بوده است. به عبارت بهتر، مدت هاست پروژه عادی سازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی آغاز شده و هم اکنون ریاض و دیگر بازیگران عربی حوزه خلیج فارس قصد آشکارسازی این روند را دارند. به عنوان مثال،تماس های سری و محرمانه بین سلمان بن عبد العزیز، پادشاه کنونی عربستان با رژیم صهیونیستی، از زمانی که وی امیر ریاض بود با افرادی همچون اسحاق رابین ، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی آغاز شده بود. حتی پس از ترور اسحاق رابین نیز ارتباط سعودیها و صهیونیستها در سطوح دیگر ادامه داشت .ملک سلمان پس از رسیدن به مسند پادشاهی، رویکرد آشکارتری در این خصوص اتخاذ کرد. وی محمد بن سلمان فرزندش را نیز از سال ها قبل وارد این روابط ویژه با رژیم صهیونیستی کرده است. بنابراین، بسیار اشتباه است که تصور کنیم نقش آفرینی خاص ولیعهد سعودی ها در پروسه آشکارسازی روابط اعراب و رژیم اشغالگر قدس، به تازگی و متعاقب روابط خاص وی و مقامات کاخ سفید صورت پذیرفته است. این نقش آفرینی محصول پروسه طولانی مدتی است که البته درنهایت، نتیجه و فرجامی به جز شکست و تباهی برای بن سلمان و دیگر طرفداران عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس نخواهد داشت.

 

ارسالی: شمس الدین مرتضوی