افغان موج   

انسانها معمولاً  خدا را به گونه ی  برداشت ذهنی خود تعریف میکنند، لذا هر انسان همان تصویری را از خدا نقل میکند که کامره ای ذهنی او فیلمش را گرفته. در این میان بسیاری، تصویری های خشک و خشنی از خدا دارند و اندکی هم تصویر زیبا و نقش دلکشی‌ از خدا تحویل مردم میدهند.

"مولانا" از جمله کسانی است، تصویری دوست داشتنی از خدا دارد، در حالیکه "ابن تیمیه" از کسانی است که صورت بی مزه‌ای برای خدا تعریف می کند. البته باید تاکید کرد که چنین چیزی نقش اصلی خدا نیست، بلکه این همه برداشت انسانها از خداست.

 

برای اینکه انسانها خدا را ندیده اند، صفات او را شنیده اند، به برداشت خود او را تعریف می‌کنند. زیادی از انسانها فکر می کنند، خدا خیلی قهر است، مثل ملا است که کفش هایش را دزدی کرده اند، چوب بدست دارد، آماده است هر کسی کمی کجی کرد، به فرقش بکوبد. یا مثل پادشاهی ستم کاری است، منتظر است تا چه زمانی زیردستانش به کج بروند تا آنها را به زنجیر بند کند. اما گروه دوم از خدا تصویری دیگری به سر دارند، ایشان فکر میکنند خدا عاشق بندگان خود است، مثل مادری است که بی قرار بغل گرفتن فرزندش است، سال ها منتظر و آماده است، تا فرزندش برسد و او را به قفس سینه خود بمالد.

 

در این میان  "مولانا" کسی است، نقش خدا را زیبا به تصویر کشیده، در خدای "مولانا" عشق دیده می‌شود، محبت جلوه دارد، عطوفت به چشم میخورد، خدای "مولوی" ظاهر بین نیست، متوجه قلب است، عجله به عذاب ندارد، کوشش بخشیدن دارد، با بنده گان  به لبخند حرف میزند، نرم است، سوته خوده به زمین مانده، گویا از گرفتن چوب به دستش خسته شده، خیلی دوست دارد ببخشد، خیلی هم کوشش میکند مردم را خوش و زنده نگه دارد، مردم شوق کنند، شور و هیجان داشته باشند، با خدای خود مانند عاشق و معشوق قصه کنند، در وقت قصه کردن از یکدیگر نترسند، به سخن همدیگر خوب گوش کنند، در وقت تعریف کردن داستان، داستان های همدیگر را به جان و دل گوش دهند. خدای مولوی  بیشتر جنبه ای انسانی دارد. یعنی در قلب انسانها پیدا می شود. "مولویخدا را در دل بندگان او جستجو می کند، به دنبال کعبه زیاد نمی گردد. او وظیفه خود را خدمت به خلق خدا می داند.

اما ابن تیمیه از خدا برداشت دیگری دارد، خدای ابن تیمیه به ظاهر بیشتر توجه دارد تا باطن، در خدای او از عشق خبری نیست، همیشه قهر است، غضب است، چوب در دست راستش است، هر کسی کمی خم شد او را میزند، دایم غضب است، پیشانی اش ترش و تاریک است، رگ گردنش بابت عصبانیت پندیده، منتظر انتقام گرفتن از انسانها است. ابن تیمیه بیشتر چهره ای غضب خدا را دیده و فکر می کند خدا تنها در مسجد و کعبه پیدا می شود. خدای "ابن تیمیهبر خلاف خدا "مولانادر قبول کردن عبادات و دادن پاداش خیلی خیلی سختگیر است. اصلن به کس پاداش نمی دهد. هر کس باید خودش پاداش بگیرد.

حالا تصمیم به دست شما به کدام خدا روی می‌آورید.

 



نوشته‌ی حاکی خاور

فرستنده: محمدعثمان نجیب