افغان موج   
FacebookTwitterDiggDeliciousGoogle BookmarksRedditLinkedinRSS Feed

وطن

وطن قربان نامت هر چه دارم

بیادت  لحظه  ای  ناید  قرارم

مسافـــر در دیار غیر گشتم

امید ام آنکه خواهی شد مزارم

 

آئین ما

کُشند در مسجد و میخانه یکجا
به نام گبـــر و ترسا و نصارا
عجب دینی عجب رسمی و کیشی...
نمــــیداند کسی ... آئین ما را

عشق

کجای عشق  آد م کفر  و کینه
ندانم این  کدامین  فرض دینه
که باید خون  بریزند هر کجایی
اگـــر در مکه باشه  یا  مدینه


ماه و ماهی
یارم که به خواب ماه و ماهی میدید
تعـبیر به عمر... پادشاهی میدید
آن صاحب شمشیر به مرگ ماهی
در کرده ای خویش بیگناهی میدید

نعمت الله تُرکانی