افغان موج   

یاوه گویی های سیاف

 

عبدالرب رسول سیاف در یازدهمین سالروز شهادت احمدشاه مسعود تا توانست حدیث مبتذل تحویل داد. او با چهره ای بر افروخته و خیلی احساساتی چنان درفشانی کرد که گویی در عمر خود بار اول است که حرف حقیقت را شنیده است.

وقتی سیاف وهابی و یکی از ترویج دهندگان انتحاری میگوید:«.. پنج نفره د پنج دروازه کابل برای یک هفته آویزان کنید اگر بعد از او انتحاری شما د کابل دیدید بیاید مرا عوض شان اویزان کنید...»

 

خنده آور است. در مذهب سلفی ها زیادتر از همه مذاهب جهان اسلام انتحار مورد ستایش است. گذشته از این فرد انتحاری قبل از اینکه در باره مرگ فکر کند؛ حالا اگر ریسمان دار او را بکشد یا واسکت انتحاری، مرگ را افتخار خود میداند. پس حلق آویر آن در پنج دروازه کابل برای او چه تاثیری خواهد داشت. فکاهی گفتن را در مسایل دینی بهتر ازین نمیشود توسعه داد:

سیاف وهابی شاید بیاد ندارد که سال های 1992 و 1993 کاردی نبود که او شکایت کند « هر روز کاردت را در من کش کرده میری»...

 

 این کاردی که اکنون برادران سلفی اش بر گردن مردم بیچاره کش میکنند را از دستهای نکبت بار او گرفته اند که با آن سینه های زنان افشار، کارته سخی و دشت برچی را میبریدند و آن چکش را که بر سر شان میخ میکوبیدند... چون آن گنجشگ ها معصوم  وهرگزلایق پر زدن نبودند. سه سال گنجشک گشتی لانه های شانرا خراب کردی و مهاجر و دربدر شان ساختی. و بازمیگویی «...  برای مخالفین یک صدا میکنم از همی جه..حق شان است که سر شان صدا کنم.بری شان میکم برای دلسوزی بالای خود یا از ما او بیچاره را میارند که برو  ای کلید جنت است. او خبر نیست که د روز قیامت ابدلاابد واسکت د جان خود میکنه خوده منفجر ساخته میره واسکته... از بالای جهنم د پاین میره از پاین به بالا میره ای واسکت ها منتظر شان است اوجه هم ای بیچاره ره بازی میته یک دلیل دهقانی حرمت ای خود کشی ره بری تان بگویم.د شریعت ثابت است هیچ شک نیست کل علمای امت چلن میتم بیایند یک دلیل ضعیف در مورد جواز عمل انتحاری بگویند یک دلیل ضعیف!..»

 

 سیاف خوب میداند که حرف تهی دل گفتن در حضور منافقانی چون خودش کار ساده ای نیست. او به عمل انتحار از ملا عمر و مولوی حقانی بیشتر عقیده مند است. زیرا در مذهب سلفی ها جای انتحاری برای کشتار به اصطلاح دشمنان؛ جنت است. فتوی همه شهادت در راه اشاعه ای مذهب سلفی است. این وجیبه برای هر مسلمان بعد از آنکه انگلیس در اوایل قرن هژده به افریقا و شرق میانه عربستان و هند پای گذاشت بوجود آمد. این رهبر معظم جهاد فی سبیل الله بعد میگوید:«... همی واسکت پوشیدن و انتحاراگر جایز میبود  یک مفتی هم که یک واسکت میپوشید بچه کدام مفتی که یک واسکت میپوشید نواسه اش  میپوشید بیادر زاده اش  میپوشید...»

 

خوب معلوم است که چنین چیزی هرگز اتفاق نمی افتد. شیخ های ما اکنون هرکدام شان فرعون زمان خود اند. از آنیکه در زندگی نان گندم از خزانه های غیب برایش میامد. حرف از ملیارد دالر، قصر های دوبی و لندن را میزند.  خود و فرزندان و حتی نواسه های شان در چوکی های قدرت فرعونی نشسته اند و خرچ یک ساعته شان مصرف یک ماهه مردم غریب این وطن است. درپوهنتون های بزرگ جهان تعلیمات دیپلوماسی و اداره ای دولتی را فرا میگیرند. پس برای آنان انتحاری شدن چه سودی دارد؟

بعد از این همه چتیات گویی ته دلش را بدون سنجس به اعتراف مینشیند... من میگویم:«.. شکنجه کنید... بکشید و خوب بکشید. دستش را قطع کنید...»

 

شاید اگر در مطبوعات چنین اعمال سیاف؛ از میخ کوبیدن های قوماندان شیر علم در جنگهای ویرانگر تنظیمی 1993 نوشته نمیشد میگفت: بر سرش میخ بکوبید... سینه زنان شانرا در پیشروی شان ببرید و به آنان تجاوز کنید. ولی حالا با موجودیت امریکا که دیگر میخ کوبیدن بر سر مرد هزاره و سینه بریدن زنان آنان جایش  را به جبهه ای متحد برای گرفتن قدرت دولتی داده است بهتر میداند که با چنین زد و بند ها خلیلی، محقق و سران ملیت هزاره را بازی دهد.

به هر صورت بهتر است از اضافه ده سال همنوای سیاف، برهان الدین، برادران مسعود، دوستم ، شیخ محسنی ، معلم اعطا، اسماعیل خان و دیگران را با امریکایی ها از نظر گذراند.

 اینکه سیاف میگوید: ما بیگناه ایم و تروریست ها از آنطرف خط دیورند صادر میشوند باید آنان را کشت و بدار آویخت غیر از یک ترفند مضحک چیز دیگری نیست. بلی خاک افشاندن به چشم مردم بهتر ازین نمیشود که آنانرا ترغیب کرد باید علیه شوروی ها جنگید و علیه امریکایی ها سر تسلیم فرو آورد. امریکایی ها و یاران آنان با تولید کارتون ها از پیامبر اسلام، فیلم های مستهجن و سوزاندن قران کار برزگی را به خاطر انداختن تفرقه، کشتار و بغاوت به راه میاندازند. ازین چه بهتر در سایه اینگونه تشنجات میشود به قصر های دوبی ، لندن، لا انجلس و سود اوری بانک های سویس راه یافت.

اگر هر روز صد ها زن، مرد، کودک و جوان  در بمباردنمانهای ناتو در شمال، جنوب، شرق و یا غرب افغانستان کشته میشوند به بلای این مجاهدین راه بوش و اوباما... مهم اینست که از موقف خود به حیث مجاهد راه اسلام؟؟؟ دفاع کرد.

کی مخالفت میکند. نه سیاف بلکه از سرک تا پچک صدا میکنند«...  برای مخالفین یک صدا میکنم از همی جه..حق شان است که سر شان صدا کنم.بری شان میگم برای دلسوزی بالای خود یا از ما...»

 

باید صدای خود را نکشید که ما به نام جهاد و مجاهد وطن را به کی قواله دادیم و به چه کسی فروختیم... و به چه کسی خواهیم فروخت.

برای این مجاهدین باید نفرین فرستاد که اضافه از یک ملیون انسان افغانستان را بخاطر منافع کمپنی های نفتی و مافیای مواد مخدره نابود کردند و حالا زیر بیرق امریکا ایستاده و بیشرمانه نام جهاد و اسلام را به زبان میاورند

 

وحید  مستمندی

کابل ــ افغانستان