افغان موج   

مرتب: ملیحه ترکانی

 در سالیکه گشت زیادتر از همه سالهای دیگر زنان افغانستان در فقر و تنگدستی ، تجاوز، خود سوزی، سوگواری بخاطر ازدست دادن imag6عزیزان خود، مهاجرت به دیار بیگانگان و در زادگاه خود در زیر خیمه ها، ازدواجهای اجباری و بیسوادی دست به گریبان بودند.

آمار رسیده از سال 2013 نشان میدهد که اضافه از سه هزار زن به خود سوزی و خود کشی و اضافه تراز هزاران زن دیگر مورد تجاوز زورمندان و جنگسالاران قرار گرفته اند و اين نشان ميدهد كه هنوز زنانی زیادی مجبور به خودکشی، خودسوزی، فرار از منزل و تحمل رنج‏ها و درد های طاقت فرسای می‏باشند و این بر علاوه 150000 زن و کودک است که به خاطر دوام جنگهای داخلی، بمباردمان های بیرویۀ نیروهای ایساف خانه های شان ویران گردیده روستا و و منطقه بودباش خود را گذاشته و در اطراف شهر های بزرگ با شرایط ناگواری زندگی میکنند.

طاعون بنیادگرایی مذهبی با قرار گرفتن مجرمین جنگی طالب و مجاهد در سکو های دولت امریکایی به بهانه های گوناگون روی همه بدبختی های زنان سایه انداخته است. اخباری که طی سال 2013 رسیده است در تمام ولایات افغانستان از تجاوز به زنان، قتل، فروش و سلب آزادی های آنان توسط همین سرتمداران قدرت دولتی یا پشتیبانی و یا هم به عدم پیگیری مواجه شده است.

آمار های سازمان های معتبر بین المللی گویای این حقیقت است که هفتاد وپنج در صد دختران زیر سن قانونی خلاف میل خود شان به شوهر داده میشوند و یا مورد معامله قرار میگیرند. و قوانین ناقص حذف خشونت و احوال شخصیه زنان که از طرف دولت به تصویب رسیده است هم به فراموشی سپرده شده است.

 

با گذشت تقریبا ده سال از حاکمیت دولت کرزی هنوز هم نتوانسته ایم شاهد وضعیتی باشیم که زنان از جایگاه و موقعیت برابر با مردان جامعه برخوردار بوده و بدون اعتراض بتوانند به موقعیت‏های دست یابند که فرصت دسترسی بسیار آسان در آن زمینه برای مردان وجود دارد. دست آوردهای هم كه در رابطه به وضعیت حقوق بشری زنان در کشور وجود داشته؛ کارهای که در عرصه قانون گذاری انجام یافته و یا در حال تکمیل شدن است بدون تردید یکی از مهم‏ترین و اساسی‏ترین گام‏های دولت افغانستان در زمینه تأمین برابری جنسی در این بخش به حساب می‏آید. ولی با توجه به توقعات و امکانات و فرصت‏های که صرف گردیده، کافی نبوده است.

در آخرین چاره ؛ غیر از همبستگی زنان کشور و مبارزه با بنیادگرایی و ستم مردساری راه دیگری نمانده است. با استفاده ازین فرصت هشتم مارچ را برای تمام زنان رنجدیده ای افغانستان عزیز مبارکباد میگویم.

زن

بدان اول خدا زن آفریده
شکوه عقل و دیدن آفریده
به وقت رنج کودک نیم شبها
توان غم کشیدن آفریده

ملیحه ترکانی

6 مارچ 2013

 

هشتم مارچ، روزآزادی ومبارزه با خشونت دربرابرزنان جهان:

شیرین نظیری

هشتم مارچ روز همبستگی بين المللی زنان، روز يادبود خاطره ی قربانيان راه انسانیت وآزادی و روزمبارزه علیه خشونت وتبعیض است.
درهشت مارچ 1857ترسایی، زنان كارگر كارخانه‌ نخ‌ريسی و پارچه بافی شهر نیویارک ایالت متحده امریکا دست به تظاهرات گسترده ی زدند. ولی تظاهرات مسالمت آمیززنان با حمله های وحشیانه پولیس مواجه شده و دراثراین برخورد قهرآمیزپولیس، ده ها زن کشته ، زخمی وبه زندان ها افگنده شدند.
ازآن زمان تا کنون تغیرات مثبتی به اساس قانون اساسی، دربسیاری ازکشورهای پیشرفته جهان بوجود آمده ووضعیت زنان تا حدودی بهبودیافته است. ولی با تاسف باید گفت که درکشورهای جهان سوم و اسلامی نظربه قوانین وشریعت اسلام ، سنت های وحشیانه ی دست وپاگیروحکومت مرد سالار، زنان این نیمی ازکمیت فعال جامعه را ازابتدائی ترین حقوق شان محروم ساخته ودرتحت سیاست های سرکوبگرانه قرارداده اند.
افغانستان نیزازجمع چنین کشورها بوده وازطریق بلند گوهای حکومتی،همیشه گفته شده که زنان در افغانستان از جایگاه و احترام خاصی برخوردارهستند؛ اما براساس گزارش‌های مختلف بین‌المللی؛ افغانستان بدترین جای زنده گی برای زنان است.
طوری که ما شاهد هستیم؛ زنان درافغانستان هر روز به اشکال مختلف مورد خشونت های فرهنگی و اجتماعی و به ویژه خانواده گی قرار گرفته و تبعیض میان زن و مرد ؛ به مراتب بیشتر می‌گردد و تا جایی‌که دیده شده خشونت ها جرم پنداشته نشده و یک امر مطلوب بیان می‌شود.
رژیم سیاه وفاسد کرزی با همدستانش دربیش ازیک دهه ستم های را به زنان روا داشتند که مردم افغاستان وجهان نظیرآنرا درتاریخ زنده گی شان هرگز تجربه ننموده بودند.
بیاد داریم! زنی را درکلینیک صحی میدان وردک که مصروف فعالیت های صحی و اجتماعی بود واین حضور برای طالبان غیر قابل تحمل گردید.
طالبان وحشی او را ربودند، مورد سخت ترین شکنجه ها قرار دادند و در اخیر او را فجیعانه کشتند.این گروه جنایت کار به این هم اکتفا نکرده و بصورت غیر انسانی جسد بی جان این زن را به درخت آویزان کردند و تازیانه های نفرت و عقده های کور خود را نثار اوکردند.
درسال که گذشت ماشاهد قربانی های زیادی بودیم. نمیدانم که ازکدامین جنایات طالبان آغازنمایم.ازاعدام نجیبه
22 ساله بوسیله طالبان،ازانیسه دخترجوان به جرم مشارکت در واکسیناسیون فلج اطفال "به ضرب گلوله طالبان "، ازناجیه صدیقی سرپرست امور زنان ولایت لغمان "به ضرب گلوله طالبان کشته شد" ،ازحنیفه صافی رییس امور زنان، ازعروسان که بادستان حنائی به گورستان هافرستاده شدند ویا هم صدها زن دیگری را که گردن بریدن، حلق آویزنمودند، سوزانیدن، زهردادن ، خفه نمودند ویا هم به ضرب گلوله کشتند.
طبق گزارش اخیرکمسیون حقوق بشر
درجریان ۸ ماه سال ۱۳۹۱ ،‌ بیش از ۴۵۰۰ مورد خشونت تنها درکمیسیون مستقل حقوق بشرافغانستان ثبت شده است. این در حالیست که کمسیون مستقل حقوق بشر در تمام سال گذشته شمسی 3 هزار قضیهء خشونت با زنان را ثبت کرده بود. خشونت های امسال درنوع خود بی سابقه ترین ،وحشیانه ترین وبه لحاظ تعداد بالاترین رقم کشتاروتجاوزات را برعلیه زنان وکودکان نشان می دهد .
دراصل رقم این جنایت ها وتجاوزات چندین مراتبه بیشترازین ارقام است. زیرا 90 فیصد مردمان ما حاضربه راپوردهی به نهاد های حقوقی نبوده ورفتن با این مقام ها را چیزی جزضیاع وقت نمی دانند. به همین ارتباط قضیه دوشیزه جوانی را که درولایت بغلان اتفاق افتاده ازنظرمیگذرانم .
درماه جدی سال روان دوشیزه جوانی بوسیله افراد مسلح ناشناس
درولسوالی نهرین ولایت بغلان ربوده ومورد تجاوزجنسی قرارگرفته بود. دخترجوان پس ازآزادی ازچنگ رباینده گان ، هویت ربایند ه گان را به پدرریش سفید خود افشا نمود. پدرپیربارها به دفترپولیس مراجعه نمود. تا رباینده گان را دستگیروبه پنجه قانون بسپارند. ولی درهربارکه پیره مرد به پولیس مراجعه نمود. نه اینکه توجه ی صورت نگرفت. بلکه دربرابربی حرمتی واستهزا پولیس قرارگرفت.
پدرپیرسلاح نداشت ،زورنداشت،قدرت نداشت،توان نداشت ، واسطه ووسیله نداشت تا حیثیت برباد رفته دخترش را اعاده نماید. او بالای پولیس ، قاضی ،سانوال ودرآخرین تحلیل بالای حکومت بی قاعده وبی قانون کرزی خشمگین نشد. اما کسی داشت که می توانست خشم وغضب خود را بالای اوفرونشاند. اوکی بود؟ دختر16 ساله ستم دیده بارنگ ازرو رفته ومانند درخت بید لرزان بود.دختری بود که براو تجاوز وخشونت شده بود.هنوزهم می لرزید ، میگرید ولکنت زبان داشت.
پدرنیزمانند همین رباینده بی رحم شد وعاطفه پدری را ازدست داد؛ درحقش خشونت روا داشت و او را قربانی خشم خود نمود و ازپا درآورد.

واقعيت امر اين است که بيشتر زنان ودختران در افغانستان همه روزه با خشونت های فراوانی روبرو می شوند، از سوی خانواده هايشان مورد ضرب و شتم قرار می گيرند، آزار و اذيت می شوند، آزادی هايشان محدود می شود و حتا در مواردی در اثر خشونت به قتل می رسند. زنانی که قربانی خشونت های خانواده گی می شوند بيشترشان به هيچ گونه امکاناتی برای دادخواهی و جلوگيری از بروز اين خشونت ها دسترسی ندارند. سيستم عدلی و قضايی افغانستان نيز با مشکلات سيستماتيک از جمله مشکلات سليقه ای و فکری مواجه است. عدم توجه در تعقيب و پيگيری شکايات، کاغذ پرانی در ادارات دولتی، نارسایی و در بسياری موارد نبود کادر فنی، نفوذ افراد مسلح و نيرومند در دستگاه عدلی و قضايی و نمونه های ديگر، سبب شده است که هيچگاه به پرونده های خشونت عليه زنان در دادگاه های ، ادارات و جامعه افغانستان به شکل جدی و قاطع برخورد صورت نگیرد واین خشونت ها را مسايل داخل خانواده ها دانسته و حل آنرا وابسته به خانواده می دانند.
با اين هم، اين تنها خانواده نيست که در آن با زنان برخورد خشونت بار می شود، خشونت با زنان در افغانستان در محيط کار نيز رايج است که بيشتر روی رشد ظرفيت های کاری آنان اثر منفی می گذارد. نوع برخورد با زنان در جامعه سنتی افغانستان عمدتا برخورد با يک انسان "درجه دو" بوده است. این همه نتیجه مرد سالاری و نظام های مستبد است که در جامعه ما از سالهای متمادی جریان دارد.
در نظارت خانه ها و زندان ها در افغانستان شماری زيادی از زنان به خاطر ارتکاب جرايم اخلاقی، فرار از منزل وغیره در حبس به سر می برند. اما شايد هيچ مردی در يک زندان در افغانستان يافت نشود که به جرم خشونت دربرابرهمسرش زندانی شده باشد.
فرهنگ معافيت برای مردانی که مرتکب اعمال خشونت بارعليه زنان می شوند سبب شده است تمامی راه های دادخواهی برای زنانی که قربانی خشونت می شوند بسته شده و در نهايت منجر به فرار آنان از منزل شود که اين راه نيز آنان را در برابر توده ای عظيمی از مشکلات قرار می دهد.

افزايش تجاوزهـــــــــای جنسی عليه زنان و كودكان درسال های اخير، چيزيست كه بيشترين نگرانی ها را در ميان مردم و اجتماع به وجود آورده است. ازهمه مهمتر اينكــــه هيــــــچ عدالتی در خصوص فرد قربانی اجرا نمی شود و يا هيچ قانونی بر فرد متجاوز كه بدون شك از نفوذ هم برخوردار می باشد، تطبيق نمی گردد. به همين علت است كه موضوع تجاوزجنسی بـــــرزنان و كودكان در افغانستان، در حال افزايش است.

بنابه گزارش مدافعان حقوق بشر:« در ولایات مثل جوزجان، بغلان، سمنگان، قندز، تخار و بدخشان گراف تجاوز های جنسی افزایش یافته نه کاهش. گراف این قضیه ها 20 درصد افزایش را نشان میدهد.» به همین گونه میزان تجاوز جنسی برکودکان درسال جاری شمسی نسبت به سال های گذشته افزایش یافته است.ولی با تاسف که هیچ یکی ازعاملین آن ؛ تاکنون مجازات نگردیده حتا برخی ازآنان آزادانه درشهروبازارگردش می نمایند.
درسالجاری مردان مسلح در روستایی در ولایت تخار درشمال شرق افغانستان به یک دختردوازده ساله تجاوزکردند. مادروپدر این کودک گفتند که شش نفر از این افراد، لباس پولیس به تن داشتند.
صدیقه پنج ساله از سوی مرد 22 ساله درولایت بلخ،
دخترک 3 ساله در تخار، یک دخترک 5 ساله در مزارشریف، یک دخترک هفت ساله درسمنگان موردتجاوزجنسی قرارگرفتند. بر این سه کودک در جریان یک هفته در شمال افغانستان تجاوز جنسی شده بود. در ولایت هرات دو نفر بر یک پسر بچه 13 ساله تجاوز کردند. این کودک در جریان تجاوز جان سپرده است، تجاوزات بسیارننگین دیگرتجاوزیک ملا بالای دانش آموزش خودش درولایت سمنگان ، تجاوزقومندان طالب درسرپل ، تجاوزگروهی جنسی بالای دختر15 ساله  در ریاست امور زنان ولایت دایکندی ، تجاوز جنسی دختر14 سالۀ دیگری ازسوی مدیر جنایی ولسوالی نهرین، کشته شدن طفلک معصوم بنام (سینا) درولایت هرات بدست رباینده گان جنایت کاروصدهای دیگر....

اينها داستان های خود ساخته ای نيستند و تنها به يک یاچند مثال ختم نمی شود. دختران و زنان در افغانستان هر روز با انواع مختلفی از خشونت در داخل خانواده، محل کار، و محيط زيست مواجه هستند. خشونت عليه زنان و برخورد سنتی با آنان در افغانستان از ديرباز مشهود بوده است و موضوعی است که به گونه ای آشکار، زمينه برای حضور يکسان زنان به حيث شهروندان همطراز با مردان را محدود کرده و مانع بهره مندی آنان از حقوق اساسی و مزايای دموکراسی شده است.
برای تامین عدالت و مبارزه با خشونت ،مشارکت زنان بکارهای اجتماعی واقتصادی ضرور پنداشته می شود تا درقدم نخست باید زمینه تحصیل برای زنان هرچه بیشتر فراهم گردد تازنان بتوانند از طریق دانش وفهم همگانی بخاطر اعاده حقوق وآزادی ها و از سویی هم قادر به شناخت حقوق خود گردیده ونیز برای کسب آن مبارزه نمایند.
زنان ومردان آگاه جامعه ما همراه با نهاد های حقوقی ،نه تنها درروزهشت مارچ ویا ماه زنان به فعالیت های شان دربرابرخشونت علیه زنان بپردازند.بلکه درجریان سال وسال های عمر کاروتلاش پیگیرو مستمررا هرگزفراموش ننمایند. " نه خشونت نه تجاوزبه زنان وکودکان "

 

سلیمان راوش

 

درسرزمین ما پنجم ماه حوت (اسفند ماه) روز زن یا مادر بوده است

 

باری در جای گفته بودم که بانوان خدایان زمینی اند. حجت من به روایت استوره و آیین این چنین است :

و خدا زن را آفرید و از دامن زن مرد را. و از آمیزش این دو تاریخ آفرینش انسان را رقم زد. آنگاه ولادت انسان و نیز همه موجودات زنده از دامن مادینه هایی هر جنس مقبول گردید.

بنا بر سنت ، اولین صفتی که به زن بخشیده می شود، صفت خدایی (آفریدگار) است. زیرا چنانکه گفته شد، آفرینش انسان از دامن زن قبول خداوند خِرد گردید و بانوان به صفت آفریدگار انسان در زمین ستایش گردید.

 

و خداوند زن را به صفت خویش (آفریدگار) موصوف ساخت

 imag1

افزون بر این ستایش، در فرهنگ خِرد آذین نیایی سرزمین ما ، بانوان به زرینه واژه های خدا بستای چون رزاق، پروردگار،آمرزگار، بخشاینده، مهربان، پاک ، منزه ، و بسیار ستایش های دیگرنیز آرایش یافته اند که درزیب و زینت آنها بر وجود زن به مثابۀ مادر وهمسرهیچگونه تردید نا زیبایی نمی توان کرد. چون جز ابلیس بد آفرین و خشونت گستر، دیگربرای همه از معنای واژه های ستاییدۀ زن آگاه اند، از تفسیر آن اینجا می گذریم . تنها گفتنی است که چون فرۀ ایزدی در وجود زن انتقال یافته ، در فلسفۀ وحدت الوجودی و اندیشۀ تصوفی و عرفانی عرفاء و صوفیان، هر چند که نام از زن به مثابۀ نخستین انسان که فرۀ ایزدی ( روح اقدس) در وجود زن حلول می یابد، برده نمی شود، اما خدا را در وجود انسان تبین و تصویر می نمایند. از همین جاست که اندیشۀ انسان خدایی نه تنها که تمامیت بینش های استوره یی سرزمین ما را شکل می بخشد، بلکه جوهر اندیشگی عرفان و تصوف خراسانی نیز در دورۀ اسلامی را تشکیل می دهد. در تکیه بدین جوهر است که روزگاری حسین بن منصور حلاج فریاد میزند که اناالحق و شیخ عطار نیشابوری خراسانی نکوهشگرانه می گوید:

ای در میان جانم و جان از تو بی خبر

و زتو جهان پُر است و جهان از تو بی خبر

وپس از آن حضرت مولانای بلخی درشعر مشهور خود می گوید:
هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد ،دل برد و نهان شد...
و تا آنجا که می فرماید:

حقا که هم او بود که می گفت انا الحق، در صوت الهی
منصور نبود آن که بر آن دار بر آمد، نادان به گمان شد .

به هر حال تفکر انسان خدایی در ادوار مختلف تاریخ تا به امروز ریشه در اندیشۀ خردگرایانۀ آفرینش انسان دارد. ابعاد این جستار چنان گسترده است که نمی توان آن را در بحث ویژه به بیان گرفت.اما در هر صورت چنانکه بسیار مختصر و کوتاه گفته آمدیم مبدأ این انسان سالاری و یا انسان خدایی زن است. زیرا بر اثر داده هایی آیینی خدا در وجود زن حلول می نماید و فرۀ ایزدی میراث است که از طریق وجود مادر به انسانها انتقال پیدا می کند.

در پرتوی این ارجگذاری به مقام و منزلت زن بوده که درابتدأ تاریخ تمدنی ما که هزار ها سال قبل از امروز بوده ، روز را به نام روز زن تجلیل می نمودند. در این روز چنانکه از اوراق تاریخ بر می آید. زنان خواسته ها و نیاز های خود را مطرح می نمودند و مردان برای آنها هدیه و بخشش ها تقدیم می کردند و فرزندان از مادران ، برادران از خواهران و شوهران از همسران شان ستایش به عمل می آوردند.

ابو سعید عبدالحی بن محمود گردیزی در تاریخ گردیزی(زین الخبار) در باره روز زن در تاریخ پیش از اسلام در کشور ما می نویسد:

« این روز پنجم اسفندارمذ باشد، و این نام فرشته است که بر زمین موکل است و بر زنان پاکیزۀ مستوره، و اندر روزگار پیشین، این عید خاصه مر زنان را بودی. و این روز را مرد گیران گفتندی، که به مراد خویش مرد گرفتندی. » 1

---------------------------

1 – ابوسعید عبدالحی بن ضحاک ابن محمود گردیزی، تاریخ گردیزی ، نرجمه و تحشیه عبدالحی حبیبی ، چاپ اول سال 1363 تهران ، ص 527

 

منظور از مردگیران همانا انتخاب شوهر از سوی دختران به دلخواه و پسند خویش بوده است. زنان در پیش از اسلام حق انتخاب شوهر خود را، خود داشتند.

ابور یحان بیرونی نیز در آثار الباقیه از این روز چنین یاد می نماید:

« اسفندارمذ ماه روز پنجم آن آن روز اسفندارمذ است و برای اتفاق دو نام آن را چنین نامیده اند و معنای آن عقل و حلم است و اسفندارمذ فرشته موکل به زمین است و نیز بر زن ها درست کار و عفیف و شوهر دوست و خیر خواه موکل است و در زمان گذشته این ماه بویژه این روز عید زنان بوده و در این عید مردان به زنان بخشش می نمودند» 1

--------------------

1 – ابوریحان بیرونی، ترجمۀ اکبر دانا سرشت چاپ چهارم 1377، انتشارات امیر کبیر تهران، ص 355

 

با تأسف که از آیین و این جشن در کشور ما کمتر آگاهی وجود دارد و این ناشی از آن است که امروز حتی آگاهان و مدافعان فرهنگ نیایی به نحو از انحا ضد فرهنگ ملی و تاریخی خویش اند. به هر روی در فرهنگ ملی و تاریخی کشور ما قبل از اسلام ، زن آزاده بود و و مانند مردان در بزم و رزم یکسان تکیه میزد . کارفرما و رزم آراء بود و شاه بود دل آراء بود. اکنون چند روایت تصویری از زنان پیش از اسلام و بعد از اسلام به نمایش می شینیم و خود قضاوت می کنیم .

imag2

بانو کتایون همسر گشتاسپ شاه بلخ= ایران

کتایون مطابق سنت آزادگی شوهر خویش را خود بر می گزیند. در شاهنامه می خوانیم که :

چنان بود قیصر بدان گه به رای

که چون دختر او رسیدی به جای
چو گشتی بلند اختر و جفت جوی

بدیدی که آمدش هنگام شوی
یکی گرد کردی به کاخ انجمن

بزرگان فرزانه و رای زن
هر انکس که بودی مر او را همال

ازان نامداران براورده یال
ز کاخ پدر دختر ماه روی

بگشتی بران انجمن جفت جوی
...
چو از دور گشتاسپ را دید گفت

که ان خواب سربرکشید از نهفت
بدان مایه ور نامدار افسرش

همانگه بیاراست خرم سرش
چو دستور آموزگار آن بدید

هم اندر زمان پیش قیصر دوید
که مردی گزین کرد از انجمن

 

و اما در کشور گشتاسپ پس از آنکه اهریمن بالهای ذغالین خویش می گستراند و بدی و خشونت می آفریند، زن حق انتخاب نفس خویش و سرنوشت خویش را از دست می دهد، در حاکمیت اهریمن زن یا باید کنیز باشد و یا خویش را خاکستر بگرداند به عکس شمار یک نگاه کنید

imag3

           عکس شمار – 1

 

در دورۀ که مردم فریب اهریمن نخورده بودند، شجاعت و نیروی زن کمتر از مرد نبود، حتا جایی که مردان می شکستند، زن چون پلنگ مادینه وارد آوردگاه رزم می گردید و می غرید.

imag4

جنگ سهراب و گرد آفرید را فردوسی بزگ چنین ترسیم میدارد

چو اگاه شد دختر گژدهم

که سالار آن انجمن گشت کم
زنی بود بر سان گردی سوار

همیشه به جنگ اندرون نامدار
چنان ننگش امد ز کار هژیر

که شد لاله رنگش به کردار قیر
بپوشید درع سواران به جنگ

نبود اندر ان کار جای درنگ
نهان کرد گیسو به زیر زره

بزد بر سر ترگ رومی گره
فرود امد از دژ به کردار شیر

کمر بر میان بادپایی به زیر
به پیش سپاه انر امد چو گرد

چو رعد خروشان یکی ویله کرد
که گردان کدامند و جنگ آوران

دلیران و کار آزموده سران

 

اما وقتی مردم تابع سلطنت اهریمن می گردند، پیروان ابلیس زن را که خداوند به اوبه مثابۀ اولین تربیت دهندۀ انسان یکی از صفات خویش، آموزگار را اعطا نموده است این چنین رفتار می نمایند. به عکس شماره 2 نگاه کنید که زنی را به جرم بیرون رفتن از خانه در بازار ( دره) می زنند. :

 imag5

 

                 شماره 2

پیروان ابلیس هرگز به زن به مثابۀ مادر و خواهر و همسر در یک کلمه ( ناموس) نگاه نمی کنند آنها زن را جز دسته های حیوا نات که فقط برای سواری و بچه آوردن باید خلق شده باشند می نگرند و در غیر آن انسان با غیرت و با ناموس هرگز حاضر نمی شود که ناموس خویش را در بازار بخوابند و در ملاء عام او را به شلاق بندد.

imag6

آرتمیس یا آرتمیز که از او در تاریخ اولین ناخدای زن نام برده می شود . آرتمیس در هزار و چند صد سال پیش از اسلام شکوه آفریده است.

عکس شماره 3 را مشاهده می کنید

 imag7

عکس شماره 3

یکی از دختران است که خواسته از بند شیاد فرار نماید. اما لشکر ابلیس پیدایش می نمایند و به دستور شیطان در کوچه به جرم فرار تعبید اهریمن شلاق زده می شود.

به هر روی ، اسناد و مدارکی زیاد وجود دارد که میتوان دو روزگار پیشین و پس از اسلام را در بارۀ زنان به نمایش گذاشت.

اما اکنون سوال اینست زمان که زن را ( ناموس) وطن را چنین توهین وتحقیر می نمایند، چرا آب از آب تکان نمی خورد. چرا آن خانمها و آقایان که مدعی دفاع از حق و حقوق شهروندان اند، علیه شیادان تاریخ بسیج نمی شوند؟ حداقل در داخل از ترس لشکر حزب الله اگر دم نمی زنند . در خارج از کشور در اروپا و امریکا و آسترلیا و کانادا چرا روی نمی نمایانند؟.

شرم آور نیست در شرایط که زنان در کشور ما در بند و زنجیر ظلم و ستم و فقر فریاد میزنند ، دراین قاره ها انجمن های فرهنگی افاغنه به جایی اینکه فریاد ناقوس های آزادی زن رادر سراسر جهان از بند ستم اهریمن کیشان آدم روی به صدا در آورند محافل رقص و پایکوبی را زیر عنوان تجلیل از 8 مارچ( از روز زن) ترتیب بدهند. آیا نمی شود حداقل در خارج از کشور برای افشایی ستمگریها دست بدست هم داد و از حقیقت تجلیل به عمل آورد .

 

هشتم مارچ، تاریخ ماندگارازمبارزات جهانی زنان

شیرین نظیری      

تاریخچه 8 مارچ روز آزادی زنان

هشتم مارچ روز بر افراشتن درفش مبارزه علیه ستم ، روز يادبود خاطره ی قربانيان راهپيمايی مسالمت آميز زنان کارگردرشهرنيويارک، روز پيکار قهرمانانه وغرور آفرين مليون ها زن آگاه و رزمنده ی جهان بخاطر رسيدن به حقوق انسانی شان است.
از156سال بدینسو ، مبارزه آگاهانه زنان دربرابر خشونت و بی عدالتی جریان دارد. درین روز پر افتخار در بسیاری از کشور های جهان ، زنان و مردانِ آزادی خواه و آگاه جامعه گرد هم جمع می شوند تا آواز اعتراض خود را نسبت به ستم و تبعیض جنسی و خشونت علیه زنان به گوش جهانیان برسانند.
در هشت مارچ سال 1857ترسایی زنان كارگر كارخانه‌ نخ‌ريسی و پارچه بافی شهر نیویارک ایالت متحده امریکا در اعتراض به شرايط نامناسب و غیر انسانی کار به جاده ‌ها ريختند و دست به مبارزه گسترده ئی زدند و درخواست 10 ساعت كار در روز، دستمزد مساوی در برابر کار مساوی "با مردان"،حق‌ رأی ،بهبود شرایط کار و افزایش دستمزد را نمودند.
در حالیکه این زنان از حقوق ،حقهً خود بشکل مسالمت آمیز دفاع می نمودند.دفعتاً با برخوردی مسلحانه پولیس مواجه شدند. پولیس به صفوف معترضين زن وارد شده و صفوف شان را در هم شکسته و بسياری از آنها را مجروح و حتا چندين نفر آنها را بیرحمانه به شهادت رسانیدند.
فریاد های بر حق این مبارزین به سرعت انتشار یافت و در کمترین زمان از مرزهای امریکا خارج و وارد اروپا و از آنجا دامنه های آن به آسیا و افریقا نیز سرایت کردو دیری نگذشت که به چهره درخشان حق طلبی و آزادی خواهی زنان در سراسر جهان مبدل گشت.
بمناسبت پنجاهمین سالگرد قربانیان مارچ، بار دیگر در
1907 زنان شجاع امریکا تظاهرات وسیع را درشهرنیویارک برگزارنمودند. و در جریان همین مبارات بود که روزی را به‌عنوان «روز زن» با شعار "حق رای برای زنان" مطرح نمودند.
دو سال بعد آن " در
23 فبروری 1909 " زنان شهر نیویارک تظاهرات وسیع را به اشتراک بیش از 2000 زن برگزار نمودند. درقطعنامه همین روز پشنهاد نمودند که هر سال در همین روز تظاهرات سراسری در امریکا به مناسبت « روز زن» برگزار شود.
حزب سوسياليست آمريكا ضمن بيانيه‌ای اعلام كرد كه در هردو سال يك روز به اعتراضات زنان براي كسب حق رأي اختصاص يابد. ولی زنان در واقعیت آرزو داشتند که همه ساله ازین روز تجلیل به عمل آورده و روحی پیشگامان وپیشتازان نهضت زن را خشنود و مشعل آزادی زن را تابنده نگه دارند.
در سال
1910، "دومین کنفرانس زنان سوسیالیست" که کلارا زتکین یک تن از رهبران آن بود، پیشنهادی را مبنی بر تعیین" روز بین المللی زن" ارائه داشت.
گرچه زنان سوسیالیست اتریشی قبلا روز "اول ماه می" را پیشنهاد کرده بودند. ولی اول ماه می، جایگاه و مفهومی داشت که می‌‌توانست اهمیت و جایگاه مبارزه مشخص بر سر مسئله زن را تحت الشعاع قرار دهد . بنا به همین دلیل دقت روی این مسله ضروری پنداشته می شد.
زنان سوسیالیست آلمان نیز؛ در روز
19 مارچ موافق بودند که ازین روزتجلیل به عمل آورند. ولی این روز به نسبت مناسبتی قبلی که با مبارزات انقلابی در سال 1848علیه رژیم پادشاهی پروس داشت . به عقب نشینی لفظی حکومت انجامید.
در سال 1910 لئويس زيئتز نماينده حزب سوسياليست آمريكادر كنفرانسی كه در كوپنهاك برگزار ‌شد و در آن یکصد زن مبارز از هفده كشور حضور داشتند پيشنهاد اينكه يك روز در سال به عنوان روز جهانی زن (حق رأی برای زنان) ناميده شود و زنان سراسر جهان در آن روز به راه پيمايی و تظاهرات دست بزنند، را مطرح ساختند.
درین هنگام " کلارا زتکین خطاب به زنان نموده میگفت( زنان آگاه ومبارز شما درابتدای کار تان با مشکلات وموانع بی شماری در راه آرمانهای تان برای آزادی صلح وهمبستگی واتحاد با زنان مواجه می شوید. ولی رسیدن به این پیروزی مبارزه خستگی نا پذیر می خواهد. پشت کار داشته باشید وموقف حساس خود را

درتشکیل جامعه ونقش فعال خود را درفامیل وخانواده فراموش نکنید. برخیزید ودر راه
زنده گی بهتر وجامعه نوین مبارزه کنید"

كلارازتكين در اين كنفرانس ،پشنهاد تعيين ٨ مارچ روز جهاني زن رامطرح و قطعنامه اي را براي تصویب به كنفرانس ارائه داد.در قطعنامه كلارازتكين چهار خواسته مهم پیشنهاد شده بود :
1 - مبارزه براي تامين حقوق مادري وحقوق كودكان
2- مبارزه بر عليه خطر جنگ
3- مبارزه براي حق راي
4- مبارزه عليه تورم وگرانی·
كنفرانس 1910 عليرغم تاكيد براهميت یک روز جهانی به عنوان سمبول مبارزه بر عليه ستم به زن ، در مورد تعيين  روز مشخص برگزاري آن، به نتيجه نرسيد و به همين خاطر تا سال 1921در تاريخ های متفاوتي در يكی ازيكشنبه ها روز رخصتی عمومی ماه مارچ "روز زن " برگزار می گردید.
این کنفرانس تاریخ برگزاری نخستین مراسم «روز زن» را
۱۹ مارچ 1911 تعیین کرد. تصمیم گیری نهایی برای تعیین «روز جهانی زن» به تعوق افتاد.پس از انتشار قطعنامه کنفرانس درمورد تعیین «روز جهانی زن»، انترناسیونال دوم از این تصمیم حمایت کرد، و نخستین تشکیلاتی بود که این روز را برسمیت شناخت.
پيشنهاد روزمشخص در سال 1911 در انترناسيونال دوم پذيرفته شد. براي اين امر روز ویژه در نظر گرفته شد.
در سال 1911 اولين روز بين‌المللی آزادی زنان در آلمان، اتريش، دانمارك و سوئيس در روز 19مارچ برگذارشد.
درمارچ
1911 خیابانهای آلمان، اتریش، سوئیس و دنمارک با مارش زنان به لرزه در آمد. شمار زنان تظاهر کننده در اتریش به 30 هزار نفر می‌‌رسید. نیروهای پولیس به تظاهرات حمله بردند و به لت و کوب زنان پرداختند و گروهی را دستگیر و راهی زندان نمودند.
سده نزدهم، شاهد ظهور جنبش های کارگری زنان در امریکا و نضج گیری آن در اروپاست. اعتصابات و مظاهرات زنان جاده ها را به لرزه می انداخت. سرود (نان و انگور) در فضای خیابانها، طنین خاصی می افگند. این سرودمشهورجنبش زنان،بوسیله جمیز اوپنهایم در سال 1912 با الهام از یک شعار روی پلاکارد دریکی ازاعتصاب ها ،در کارخانه چوب بٌری لورنس ماساچوست امریکا ساخته شده بود. در پلاکارد مذکور نوشته بود: ما نان و انگور می خواهیم. خوشه انگورسمبول زنده گی بهتربود.

زنان بریتش کلمبیا در سال 1913 اولین اتحادیه کارگری را اساس گذاری نمودند که تا سال 1951 یک چهارم تمام شاغلین کانادا در آن عضویت یافتند.جنبش دفاع از حقوق زنان پيوسته از تفاوت معاشات مردان و زنان کانادا اعتراض ميكردند.
سال 1913 "منشی عمومی بین المللی زنان" (یکی از نهادهای انترناسیونال سوسیالیستی دوم)، هشتم مارچ را با خاطره مبارزه زنان کارگر در آمریکا، به‌عنوان «روز جهانی زن» انتخاب کرد. در همان سال، زنان زحمتکش و زنان روشنفکر انقلابی در روسیه تزاری و در سراسر اروپا، مراسم «8 مارچ» را بشکل تظاهرات و میتینگ ها برگزار کردند.
در سال
1914 جنگ جهانی اول درگرفت. در اروپا که مرکز جنگ بود، زنان انقلابی تلاش کردند تظاهرات 8مارچ 1915 و 1916 را تحت شعار مرکزی "علیه جنگ امپریالیستی" برگزار کنند. در کشورهای درگیر جنگ، طبقات مختلف به موافقان و مخالفان جنگ تقسیم شده بودند و انشعاب در صفوف جنبش زنان، مانع از برگزاری سراسری و گسترده «روز جهانی زن» شد.
در سال
1917 تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد علیه گرسنگی و جنگ و تزاریسم، بانگ آغازین انقلاب روسیه بود. 8 مارچ 1917 به یک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد.
در سال  1921كلارازتكين كه اين باريكی از رهبران انترناسيونال سوسياليست و در راس اين كنفرانس بود، 8 مارچ را بعنوان روز جهاني به اين كنفرانس پيشنهاد و آن را به تثبيت رسانيد· دلايل مختلفی كه بر مبناي آن 8 مارچ در اين كنفرانس انتخاب شد،قرار آتی بود:
8 مارچ ، بايد برگزار كنندگانش را به يا د مبارزه قهرمانانه زنان نساجی نيویارك بيندازد.
8 مارچ در عين حال روز قيام زنان كارگر پترزبورگ برعليه روسيه تزاري را به یاد داشته باشد.
از آن تاريخ تاكنون، عليرغم موانع بيشماروعليرغم اينكه در تعدادي از كشورها حتا برگزاري اين روز ممنوع ميباشد. ولی زنان اين روز را به عنوان روز جهانی اعتراض به ستم به زن،برگزار ميكنند· دركشور هاي مختلف، زنان بابرگزاري تظاهرات ، كنفرانس ها، تجمعات و جشنها  اين روز را گرامی ميدارند. ولی در کشور های که از سوی حکومات جابر ممنوع قرار داده شده است. زنان این روز رابه شکل دعوت و محافل کوچک دایر نموده و خاطرات قربانیان را زنده نگه میداند.
در سال
1921 "کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی" در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز 8مارچ به‌عنوان «روز جهانی زن» بتصویب رسید. کنفرانس، زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود و برای تحقق خواسته هایشان فرا خواند. از اواسط دهه 1930، دنیا یک بار دیگر بسوی جنگ جهانی جدید روان شد. برگزاری تظاهرات «روز جهانی زن» در کشورهایی که تحت سلطه فاشیسم بودند، غیر قانونی اعلام شد. علیرغم این ممنوعیت، در هشتم مارچ 1936، زنان در برلین تظاهرات کردند. در همان روز، اسپانیای فاشیست شاهد تظاهرات هشتم مارچ در مادرید بود.30 هزار زن کمونیست و جمهوریخواه، شعار "آزادی و صلح" سر دادند. در پی جنگ جهانی دوم، انقلابات و جنبشهای رهایی‌بخش در برخی کشورها درگرفت. چین با شمار عظیم زنان و مردانش در زمانی کوتاه گامهای بزرگی در جهت رهایی زنان به پیش برداشت. در آن سال‌ها، عمدتاً دولت‌ها و تشکیلات مترقی و انقلابی در بر پایی «روز جهانی زن» می‌کوشیدند. در ده دسامبر 1948« اعلامیه جهانی حقوق بشر” به وسیله مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید. در اعلامیه مذکور بر اصل برابری افراد بشر تأکید شد. به موجب ماده یک این اعلامیه، افراد از نظر حقوق و آزادیها، بدون در نظر گرفتن جنسیت، برابر اند.

در سال 1949، پیشنویس« حقوق سیاسی زنان» توسط کمیسیون حقوق بشر ملل متحد به مجمع عمومی سازمان ملل متحد پيشكش گرديد. اين كنوانسيون در بیست دسامبر 1952 تصویب شد واز سوی مجمع عمومی برای امضای دولت ها آماده گرديد. اين کنوانسیون از هفت جنوری 1954 لازم الاجرا شد. در این کنوانسیون حق انتخاب کردن، انتخاب شدن و تصدی مشاغل برای زنان بدون تبعیض در نظرگرفته شد.

 در دهه 1960، در کشورهای آسیا و افریقا و آمریکای لاتین جنبشهای رهایی‌بخش بپا خاسته بودند وبرای رهایی انسان حماسه ها آفریدند.
در کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته نیز جنبشها و مبارزات انقلابی و ترقی خواهانه اوج گرفته بود و جنبش رهایی بخش زن نیز وسعت و دامنه چشمگیری یافت. در آمریکا و اروپا، زنان علیه سنن و قیود و قوانین مردسالارانه و احکام اسارت بار کلیسایی بپا خواستند. در جنبش زنان موضوعاتی نظیر حق طلاق، حق سقط جنین، تامین شغل، منع آزار جنسی، ضدیت با هرزه‌نگاری، کاهش ساعات کار روزانه ، رخصتی های بعد از وضع بارداری و غیره مطرح بحث قرار گرفت. این جنبش موفق شد در برخی از این زمینه‌ها پیشروی کند.
در تظاهرات هشتم مارچ
1969 زنان در دانشگاه برکلی در آمریکا گرد هم آمدند و علیه جنگ در ویتنام تظاهرات کردند. مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سال 1975 را بحیث سال بین المللی زنان اعلام کرد و هشتم مارچ را پس از بیشتر ازیک سده به حیث «روز جهانی زن» به رسمیت شناخت. اين روز در اروپای غربی وکشورهای امریکای جنوبی مثل سالهای 80 ؛ مجدداً اهمیت کسب نموده و زن ها از این روز عليه تبعیض وخشونت نيز استفاده می نمایند.

سرانجام در سال 1977 قطعنامه یی در سازمان ملل تصویب شد و از تمام کشورهای جهان دعوت بعمل آمد. تا یک روز را به مناسبت حقوق زنان و صلح جهانی جشن بگیرند. دیگر جنبش هشتم مارچ محدود به چند شعار اتحادیه های صنفی وکارگری زنان باقی نمانده، ویژه گیهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بیشترکسب نموده، مطالبات آن در کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان(مصوب 18 دسمبر سال1979 مجمع عمومی سازمان ملل متحد) همه جانبه مطرح و فورمولبندی شد، در حقيقت، راه برای کسب حقوق زنان، مداخله متشکل و متحد آنها در سطح جهانی باز گرديد. اين سند داراي 30 ماده است كه طي آن موارد تبعيض عليه زنان تعريف و دولت‌‏هاي عضو ملزم گرديده تا دستورالعملي براي رفع تبعيض عليه زنان تنظيم كنند.

تاكنون 166 دولت از طــريق تصويب در مراجع ذيصلاح قانوني خود به عضويت كنوانسيون در آمده‌اند. دولت هاي ايالات متحــده آمريكا و سائــوتامـه در پرنسيب آنـرا امضاء كــرده و هنوز تصويب نكرده ‌اند. واتيكان هنوز به كنوانسيون ملحق نشده است. از ميان 166 كشور عضو كنوانسيون حدود 80 كشور با استفاده از حق شرط به عضويت كنوانسيون درآمده‌اند. از ميان كشورهاي اسلامي عضو كنوانسيون نيز حدود 20 كشور با استفاده از حق شرط به عضويت آن درآمده‌اند.

از مجموع 56 كشور اسلامي (عضو سازمان كنفرانس اسلامي) حدود 42 كشور به اين كنوانسيون پيوسته‌اند كه عبارت اند از: عراق، عربستان سعودي، كويت، اردن، لبنان، يمن، تركيه، پاكستان، بنگلادش، ملداويا، ماليزيا، سنگال، الجزاير، تونس، مراكش، ليبيا، مصر، آذربايجان، ازبكستان، تاجيكستان، تركمنستان، قرغزستان، قزاقستان، آلبانيا، اندونزيا، يوگاندا، بنين، بوركينافاسو، تانزانيا، جيبوتي، سيرالئون، كامرون، كومور، گابن، گامبيا، گينه، گينه بيسائو، مالي، موريتانيا، موزامبيك، نيجر، نيجريه. دولت افغانستان، به تاريخ (5 مارچ 2003) كنوانسيون را تنها امضاء كرده است. كشورهاي اسلامي كه تاكنون به كنوانسيون نپيوسته‌اند، عبارتند از: سودان، سوريه، جمهوري اسلامي ايران، الجزاير، قطر، بحرين، موريتانيا، امارات متحده عربي، سوماليا، عمان، چاد، بورتني دارالسلام، توگو و فلسطين.

 

سروده های از زنان فرهیخته ای افغانستان

 

خدا بخت مرا تشبیه گیسو می کند امشب
خودش عطر لبِ لبتاب* را بو می کند امشب

صدای گریه در گوش خدا دیگر نمی پیچد
صدای خنده در گوش خدا هو می کند امشب

خدا چت می کند ما را به حال ما رها کرده
سر ما را فدای یک سرِ مو می کند امشب

شراب شعر حافظ را تلاوت می کند آنلین
به اندام زنی دل بسته «یاهو» می کند امشب

خدا مرد است می دانی! محبت می کند اما
حقایق را فدای پشت و پهلو می کند امشب

.
جواب هر که می پرسد خدا آنلین؟ می گویم
خدا وزن محبت را ترازو می کند امشب

راحله یار

 

 

بمناسبت هشتم مارچ احساس زنانی را انعکاس میدهم که بخاطر وطن، دوری همسرانشان را تحمل میکنند.

این آدرس سازمان دفاع از حقوق زنان افغانستان است. شما میتوانید با مراجعه به این آدرس از حقوق زنان محروم و ستمدیده ای افغانستان با ثیت نام خود حمایت کنید.

 

 http://www.avaaz.org/de/petition/Helft_mit_Frauen_zu_schuetzen_khwmkh_khnyd_t_znn_mHfZt_grdnd_1/?tvjwmeb

 

در گیر دو عشق

 

"با من بمان تا بیکران،تا لحظه های واپسین"            

در روی ابر آسمان، در رنج وشادی زمین

 

خواهم که غمخوارت شوم، گاهی پرستارت شوم          

گرمت زاحساسم کنم، چون شعله های آتشین

 

خواهم شفا بخشی تنم، چون دردی پیچد پیکرم

در حجره، حجره قامتم، مرهم گذاری بعد از این

 

خواهم که دانم غصه ات، هر روزه کار وسفره ات  

بینم زمان رفته ات، در رنگ مو، چین جبین

 

با آنکه میبالم به تو، بر همت والای تو

لیکن هزار وششصد و هشتادو وشش روزم غمین

 

خواهم که آیی در برم، یا در برت کن بسترم

فکرت بکن ای دلبرم، قیچی عمرست در کمین

 

این گفته نه یک خواهش است، نه گِله ونه نالِش است

پرواز روح ناخوش است، در خامه ام گشته عجین

 

خواهی بیایی پیش من، خواهی بمانی در وطــن

مهر تو است در جان وتن، مستانه در قلب حزین

 

حب وطن جانم بود، یک توته ایمانم بود

خدمت برای عزتش، سنگ محک در کفر ود ین

 

هرچند بر تو مایلم، هجرت نموده بسملم

اما صدای میهنم خواند برایم این چنین :

 

برخیز و تیمارم کنید، با کار پربارم کنید

آب رخ زرد مرا ، بالا بیا رید از زمین

 

شیما میان این دویی، در کشمکش های دلی

یارب بده ام همتی در پرتو عشق ثمین

 

هرکس به قدر خویشـُـتن، دارو کند مام وطن

این است سهم تو ومن، ماراست قسمت این چنین   

 

شیما میان این دویی، در کشمکش های دلی

یارب بده ام همتی در پرتو عشق ثمین

 

هرکس به قدر خویشـُـتن، دارو کند مام وطن

این است سهم تو ومن، ماراست قسمت این چنین

پوهندوی شیما غفوری

 

زندگانی

زندگانی به سوی پروازت
باز یک آسمان پرنده شده
بگذرد از فراز بی برگشت
تا فراسوی تو رونده شده

زندگانی به سوی پروازت
دختری گشته با دو بال پری
پَر کشد پَر ز پشت البرزی
تا که در تو مرا شود سپری

زندگانی به سوی پروازت
یک بهار است از پرستو ها
که مرا می پرد زمین و زمان
تا به پیشت رسد ز هرسو ها

از: بهار سعد
5- بهمن- 1391


گل سوری

به دورم غصه می پیچد درین شب ها خیال تو
گمانم زخمی است از عشقِ تازه زیر بال تو

مگر پر میزنی در زخم و پنهان میکنی ازمن
ز بس بیگانه میریزم به روی ماه و سالِ تو

میان برف و باران گرگ میمانی به تنهایی
غزالِ من نمی پاید به دشتِ پر شغالِ تو

کسی `گل بخیه` میدوزد دلت را لا به لا لاله
به جای زخم می بینم گل سوری به فالِ تو

عزیزم! فصلِ دستانت بهاری کن برای عشق
کبوتر خانه می سازد به گرمی های جالِ تو

"زینت نور"

 

غزل

جز در میان پرده ای غم وا نمیشویم
ما غنچه ای غمیم شــگوفا نمیشویم
تا خاطر بشکسته ای ما همزبان ماست
ای اشک غم مریز که تنها نمیشویم
مستور از نگاه و سبکبال چ.ن نسیم
چون بوی گل بدیده هویدا نمیشویم
آزاده گان سبوی تمنا بشکسته اند
ما مست از سبوی تمنا نمیشویم
دامان خود به چشمه ای خورشید شسته ایم
مست از شراب جام هوسها نمیشویم
از دست رفته ایم چنان در دیار غم
کافتاده ایم مست و زجا پا نمیشویم

فریبا صادق

 

رباعیات


فصلى ست كه روزگار را گريه كنيم
غمنامه ى انتحار را گريه كنيم
در خانه ى خود ، مهاجرِ گُمناميم
مجبور ، رهِ فرار را گريه كنيم

*** *** ***

ديروز ، قشون سرخِ روس آمد و كُشت
بيباك به مانند ( ويروس ) آمد و كُشت
اكنون بنگر كه بمبِ امريكائى
تا حجله ى عروس و داماد آمد و كُشت

*** *** ***

اى رفته ز كف ، چه بيگناه كُشته شدى
دستت به حنا ، دمِ پگاه كُشته شدى
گفتم كه چه شد ؟ چه اتفاقى افتاد ؟
گفتند : به فيرِ اشتباه كُشته شدى

*** *** ***

دستى كه بكامِ ما دوا مى ريزد
دستى ست كه خانه هاى ما مى ريزد
بنگر ، كه پرنده هاى شهرِ مغرور
نارنجك و نان ، از هوا مى ريزد

صنم عنبرین

ولې تښتي

عشق كي يې چې څومره تغافل كړم رانه وتښتي
دې كې څه راز نغښتی چي يې ښكل كړم رانه وتښتي

ويښه راكې بيا ها پخوانی ويده سندره كړي
سر چې يوه نغمه لكه بلبل كړم رانه وتښتي

خړه خړه وريځه شم تر سر پورې يي ورسم
نم یې په باران چې کوږ كاكل كړم رانه وتښتي

زما په مينه خاندي، ورته ټوكې او ټکالې وي
ټينگ چې ورته ځان لكه بابل كړم رانه وتښتي

كله ورته ګل كله ګلاب د ښايسته بڼ يمه
ځان چې ورته پاڼې پاڼې ګل كړم رانه وتښتي

داسې د زړګي پټو پردو كې مې نغاړلی وي
خلاص چې ورته شرحه شرحه دل كړم رانه وتښتي

سهیلا حسرت نظیمی
د
۲۰۱۳ کال د مارچ دمیاشتې دریمه