افغان موج   

(ترور احمد شاه مسعود بدستیاری و همکاری اشخاص

از داخل شورای نظار)و رسول سیاف

سه سال قبل قسمت از نویشته های نویسنده ی مستعد افغانستان محترم خلیل (حیفی) را از کتاب (سرزمین دسایس) در مجله ی زن مطبعه ی کانادا و صفحات انتر نیت به نشر رسانیده بودم، مورد استقبال گرم خوانندگان قرار گرفته و به صدها مراتب صفحه به صفحه  گذاشته شده و صدها نظر مختلف از طرف علاقمندان را در رابطه خواندم .چند نگاشته ی  که به ادرس شخصی انترنیتی من رسیده  به خوانش می گذارم.

بخاطر توضیح در آغاز بخشی از مقاله ی محترم (حیفی)را به مطالعه ی خوانندگان قرار می دهم. 

آقای (حیفی) به نقل از خانم شکریه حیدر که خاطرۀ سفر خود را از پنجشیر بصوب خواجه بهاوالدین که محل اقامت مسعود بوده بیان  داشته میگوید:

 (امکان ترور احمدشاه مسعود از داخل شورای نظار)

 (زمانیکه من با خانم  فرانسواکنس  نامه نگار فرانسوی همراه با مجاهدین محل، پنجشیر را به قصد خواجه بها والدین توسط هلیکوپتر ترک می گفتیم ، حضور دو چهره نا شناخته عرب تبار باعث شک و بد گمانی شد و همه راکبین از یکدیگر می پرسیدند که اینها کی و از کجا اند و قصد کجا دارند؟ این سؤظن و بد گمانی ها سبب شد تا سر نشینان هلیکوپتر افراد مظنون را از جمع خود برانند و آنها را از هواپیما پیاده کنند،اما معلوم کس نشد که افراد مذکور به مجرد خروج از هواپیما در آن دره تنگ پنجشیر بکجا رفتند و با که در تماس شدند که تا ورود مجدد آنها پرواز معطل و تا مدخل هوا پیما چه کسی آنها را بدرقه نمود"

این صحبت خانم شکریه نویسنده را به دو سوال متوجه ساخته است.

1- او که امر توقف هوا پیما را تا ورود مجدد افراد مشکوک و مظنون مذکور صادر کرد که بود؟

2 – مشایعت کنندگان چه کسانی بودند و به امر کدام مرجع ذیصلاح افراد مذکور را تا مدخل هوا پیما بدرقه کردند؟

طرح چنین سوالات و تاکید بیانات احمد مسعود پسر احمد شاه مسعود مبنی بر آگاهی پدرش از توطیه که علیه او در  جریان بوده این اندیشه را تقویت می بخشد که اختلافات درونی و بند و بست های بیرون مرزی به سر کسب ثروت و قدرت ابستن این فاجعه و ماجرا باشد.

نویسنده بخاطر روشنتر شدن این فاجعه کنجکاوانه به سراغ محافظ احمد شاه مسعود که فهیم (دشتی) نام دارد و از چنین حادثه مهیب جان بسلامت برده و جهت تداوی به پاریس آمده به عیادتش میرود تا از زبان او بحیث شاهد محل واقعه بشنود .نویسنده یقین داشته که او را به بستر یکی از بیمارستانها خواهد یافت که بعد از عمل جراحی بیک حالت زار از شدت درد بخود می پیچد و شاید توان گفت و شنید و حوصلۀ توضیح واقعه را نداشته باشد. اما خلاف تصور او را به دفتر سفارت کاملآ سر حال و بدون علایم کدام جراحات می یابد تنها قسمتی از دست او با بنداژسفید بسته است. برای نویسنده از مشاهده حالت صحی او سوال پیدا میشود. چه امکان خواهد داشت که در شرایط دشوار محیطی یک شخص این همه راه دور و دراز را با صرف یک مبلغ درشت محض به منظور یک پانسمان عادی بپیماید؟

آیا نظربه سؤظن  و تردید هاییکه از گفته های شکریه حیدرو احمد مسعود ایجاد شده این سفر جنبه نمایشی و تبلیغاتی نخواهد داشت؟

نویسنده فرصت می یابد تا در پای صحبت فهیم (دشتی) محافظ احمدشاه مسعود که گفته میشود خواهرزاده عبدالله عبدالله است بنیشند. توضیحات سوال بر انگیز فهیم دشتی خواهر زاده داکتر عبدالله و ورود نمایشی او بمنظور یک پانسمان ساده به پاریس این شایعه را قرین به واقعت می سازد که ترور احمد شاه مسعود بدستیاری و همکاری اشخاص از داخل شورای نظار بوقوع پیوسته باشد)

از نوشته ی آقای (حیفی ) بر می آید که اگر دوسیه ی قتل احمد شاه مسعود برابر به قتل یک  فرد عادی بررسی میشد، قاتلین احمد شاه مسعود پیدا و محکمه می گردید.

قسمیکه در بالا اشاره رفت  علاقمندان این نوشته پیامهای فیسبوکی برایم فرستادند . چند پیام آنها را می گذارم تا جریان را از دید  خود به بررسی بگیریند. که آیا امکان ترور احمد شاه مسعود از داخل شورای نظار بوده است یا خیر؟ توجه کنید به چند پیام:

1-((آقای امان معاشر سلام بر شما ،خداوند این همه صداقت شما را در برابر وظیفه مقدس ژورنالستی تان اجر  دهد. من در ایام زندگی آن دو تروریست در خواجه بهاودین بودم. چند روز قبل ازین حادثه ،آنها هر آنچه پول که برای مصرف داشتند برای مردم خیرات داده و از آنها طلب دعا نمودند.این عمل آنها مرا شکی ساخت و حیران زده جریان را به دیگران گفتم و در غیابت آن تروریست ها بکس و جیب های لباس آنها را پالیدم اما چیزی نیافتیم. روز بعد دیدم آنها بسته پول جدید  از جیب کشیده و مصرف نمودند. ندانستم آنها از کجا بسته پول نو و سرغچ را کردند؟.)

1-(امان جان سلام از نوشته های پر معلوما ت شما لذت می برم .مطلب که در رابطه بر مرگ مسعود بزرگ نوشته اید کاریست مردانه . در ایام ترور امر صاحب  احمد شاه مسعود شهید من در خواجه بهاودین همرا با آمر صاحب بودم و مسوولیت مواظب از مهمانان را داشتم. من بالای این تروریست ها گاه گاهی شکی میشدم و دو مراتب بکس کالا و کمره های آنها را چک و کنترول نمودم کامره آنها هیچ تفاوت از دیگران نداشت اگر 10 گرام در وزن آن اضافه میشد حتمآ احساس می نمودم. بعد از واقعه دلخراش همیش به دلم می گشت شاید کسی در بین ما بوده باشد که کامره ی با بم را در موقع مصاحبه که قبلآ آماده بود  عوض نموده. من نظرم را بار ها در آنجا تکرار نموده بودم).

2_(معاشر صاحب سلام و علیکم:

من برداشت که ازین حادثه ی دلخراش نموده ام این است که از این دو تروریست  یکی آن تروریست و دیگر آن فریب خورده و بی خبر بوده ممکن در مقابل پول آمده باشد. وقتیکه بم انفجار نمود آن بی خبر از محل حادثه پا به فرار نهاد .اما  توسط اطرفیان مسعود به ضرب گلوله کشته شد. به فکر من ممکن شریک قتل در بین شورای نظار بوده باشد و آن تروریست که می خواست جان به سلامت برآید از پای در آمد و نشانه ی از این پلان باقی نماند.)

عده ی علاقمندان  از جمله آقای (پروانی) ژورنالست مطرح افغانستان فیسبوکی از جناب فهیم (دشتی) ژورنالست مستعد و عضو بر جسته ی شورای نظار اند تقاضا نمود به این سوالات جواب دهد، تا این سوظن ها بر طرف گردد.اما آقای (دشتی) ابراز نظر ننمود.

ژورنالست ها نا گزیر اند حقایق را بگویند و آنرا توضیح و تشریح نمایند.

احمد شاه مسعود، قسمیکه تجارب نشان میدهد مبارز و شخصیت با احساس بوده است.سفر های که بیرون از کشور انجام داده و بر تمدن و فرهنگ جهان آشنایی یافته و این امر انکشافات را در ذهن و دماغ و اندیشه ی آن وارد نموده است و یقینآ به اصطلاح دیگر مجاهدین این استعداد را ندارند و به چنین طرز تفکر نمی اندیشند .این طرز تفکر جدا از تفکر جهادیست ، در درون سینه آنها علیه این شخصیت کین می ورزند و انتظار فرصت مساعد بودند که آنرا از صحنه به یک بارگی بیرون سازند.

شهرت و گسترش محبوبیت آن نیز خشم حسودان را برانگیخته و در صدد شهادت او برآمدند. دلیل دیگر آنهائیکه زیر چتر دستگاه جاسوسی پاکستان تربیه شده باشند و به امر و هدایت ان ،این عمل زشت را سر به راه ساخته اند و اشخاصیکه مستقیمآ درین ترور دست دارند راه رسیدن به هدف به جاسوسان دور و بر برای احمد شاه مسعود رهنمای کردند . معرفی نامه ی رسول سیاف  ،  وسیله هلیکوپتر رفتن آنها به محل ، بر دیگران پول مصرف خود را بخاطر ثواب قبل از مرگ دادن تروریست ها وچینج شدن کامره ی فلمبرداری  هدف هموار ساختند و خلاصه انگیزه قتل آنرا سبب گردیده و دست سیاه خون الود اشخاص دور بر و یاران شخص خود مسعود خون آنرا به زمین ریختند.

 

 من در رابطه به شخصیت احمد شاه مسعود که در زمان فعالیت های ان در خارج بودم و از اختلافات درونی شورای نظار هیچ نمی خواهم بگویم.  ولی همچو یک ژورنالست  برونمرزی  چنین است: احمد شاه مسعود  جوامع متمدن را بار بار هشدار میداد که این جرسومه های قلابی شریعت بلای عظیم برای آنانیکه امروز در برابر آن بی تفاوتی اختیار نموده ویا نظاره گر صحنه های خشن و غیر انسانی این گروه ی غیر متمدن می باشند، فردای تاریک و سیاه نیز در انتظار آنان خواهد بود. که مصداق این اداعای ما آخرین صحبت های مسعود در کنفرانسها، میز گرد ها و ملاقات های او با رهبران سیاسی اروپا در اولین و آخرین سفر او به کشور های اروپایی بوده که همگان از طریق رسانه های جمعی و تصویری از آن مطلع اند. او در این سفر در کاخ الیزه ی فرانسه در ملاقات با رهبران فرانسه و رییس اتحادیه اروپا خطر طالبانی شدن را به گوش این رهبران نا شنوای جهان رسانید و به عنوان یک مرد که خود را یک عضو از جامعه جهانی می پنداشت اتمام حجت نموده در پیشگاه تاریخ رفع مسؤولیت نمود. گرچه او( احمد شاه مسعود) برای دفاع از حق مردمان مظلوم ما، آزادی و استقلال مردانه رزمید و بنا بر باور ایمانی که رزم و پیکار وشهادت را مقدس می شمرد وفا نمود و بر سر این تعهد جان تسلیم نمود، اما هرگز اسارت بردگی و مزدوری اجانب را در مقابل قدرت.،ثروت،شهرت و فروش خاک نپذیرفت مردانه زیست و قهرمانانه روی در نقاب خاک کشید روحش شاد و یادش گرمی باد.

 در فرجامین سطر این تمهید یادی میکنیم از جنرال گرموف قوماندان عمومی قطعات وقت شوروی در افغانستان که در اولین سالگرد شهادت احمد شاه مسعود که در یکی از مصاحبه هایش با رادیو بی بی سی و تلویزون دولتی روسیه گفت:(مسعود گرچه دشمن اتحاد شوروی بود و ده سال علیه ما جنگید. ولی من اعتراف میکنم که او مرد آزاد، و دشمن بود که مردانه علیه ما میجنگید من امروز در برابر عکس وی که نماد از مقاومت و مبارزه است به عنوان دشمن ثابت او اکلیل گل می گذارم و سر تعظیم فرد می آورم.)

امان معاشر، خبر نگار مجلۀ زن کانادا