افغان موج   

گر عُـقدۀ بشـر بـه حسادت دوا شود

صد عُـقده و تضاد دگـر نیز وا شود

در انتـقـام و کـیـنـه نـیابی رهـایشـی

بغـض کفـیده آتـش خشم و وغا شود

از فـرط کینه قـوم بـرآرد دمار قـوم

این قصه از یهود وعرب بارها شود

رحـم و حیا نبوده مگـر در دل یـزید

آن گونه قتل وکینه که درکربلا شود

ازبهر حب قدرت و مال و منال نیز

قتل پـدر بـه دسـت پسـر برملا شود

با انتقـام و کـیـنـه و جنگ بـرادران

چـشم بـرادر از عـقب سر جدا شود

بـا کـیـنـه و تعـصـب آل سـعـود باز

بـار دیگــر مقـاتــله در نـیـنـوا شود

جشن وسرور و زمزمۀ دلنواز ساز

ازفرط جهل وعقده وکین نارواشود

بـا کـین طالـبی و ز افـراط داعـشی

رسم نشاط و خنده برافتد، عزا شود

با کـیـنـه و تعـصـب و افکار طالبی

فـرخنده زنده زنده در آتـش فنا شود

گرآتش تجاوزو افراط سوخت شرق

جسـم لطیـف غـرب بـدان مبتلا شود

ما گر فقیرو دربدر و زار گشته ایم

روزی همیـن بلا بـه سـرِ اغنیا شود

ظلم و سـتم ز حـد اگـر بگـذرد یقین

توفـان در طبیعـت و قهـر خـدا شود

درشهرِعشقِ زنده دلان با صفای دل

بیگانه چـون رفیق بـه هـم آشـنا شود

رسول پویان

28/12/2015