افغان موج   

عباس رحمتی

وضعيت كنوني انگليس بهتر از وضعيت فوتبالش نيست بعد از شكست از ايسلند بازيكنان تيم به جان هم افتادند و مربي فوتبال فوری استعفاء داد ،مسلمن وضعيت بدتر از اين هم خواهد شد، زلزله اي كه پس لرزه هايش در راه است و گريبان خود انگليس را خواهدگرفت .كاهش ارزش پوند، گراني زود رس و بدتر شدن وضعيت اقتصادي مردم در كوتاه مدت و و شايد دراز مدت ايذن ! أفرايش سريع مالياتها از پس لرزه هاي خروج انگليس از اتحاديه اروپاست. جرج اوزبورن وزير خزانه داري در گفتگو با رادیو چهار انگلیس گفت: گفته بودم اگر اتحادیه اروپا را ترک کنیم بر بودجه اثر می گذارد حالا یا باید مالیات ها را افزایش بدهیم یا ریاضت اقتصادی را تشدید کنیم.لندنيها كه اكثريتشان مخالف خروج از اتحاديه اروپا هستند صداي پاي آپارتايد و تبعيض نژادي را زودتر شنيده اند دراين روزها به خيابانها ريخته اند و از نمايندگان مجلس اروپايي خواسته اند جلوي خروج انگليس را بگيرند و رأي ٥٢ درصدي را بلوكه كنند " ايسنا گزارش نوشت: هزاران تن از ساکنان خشمگين لندن با در دست داشتن پرچم اتحادیه اروپا فریاد "نه به بریگزیت" سر داده و علیه خروج کشورشان از این اتحادیه دست به راهپیمایی اعتراضی زدند. در روزهاي آينده اين اعتراضات بيشتر هم خواهد شد.

کارشناسان معتقدند با شرایط پیش رو، جامعه انگلیس باید خود را برای تحمل دوره ای از شدیدترین ریاضت اقتصادی پس از جنگ جهانی آماده کند.

خلاصه ، خروج بریتانیای کبیر، این جزیره‌ی کوچک و پنجمین قدرت اقتصادی اروپا، اعلام شد: ۴۸.۱ درصد برای ماندن و ۵۱.۹ درصد برای خروج از اروپا رأی دادند. این ارقام نزدیک به هم ، به خودی خود نشانگر جامعه‌ایست که از نظر سیاسی و اجتماعی بر خلاف عنوان «پادشاهی متحد» به شدت دچار انشقاق است. البته شركت نكردن اكثريت جوانان دليل ديگري به راي نياوردن انگليس براى ماندن در اتحاديه اروپا بود و بعد از انتخابات اين جوانان بودن كه زودتر از هرقشري به اشتباه بزرگ خود پي بردند از آن روز لندن يك روز هم روز آرامي به خود نديده و هميشه نا آرام و بي قرار است، لندني كه مردمش خواهان اتنخابات ديگري هستند كه به آن اشاره خواهيم كرد. پس لرزه بعدي جدائي اسكاتلند از انگليس است و به احتمال زياد پايان پادشاهي در اين كشور است.

در این میان بسیاری از اسکاتلندی‌ها با این ایده و هدف به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا رأی دادند که پس از خروج، رفراندوم استقلال خود را که دو سال پیش ناکام ماند، دوباره برگزار کنند و آنگاه به عنوان یک کشور مستقل به اتحادیه اروپا بپیوندند. آنها نیز امروز مانند مخالفان اتحادیه اروپا شادی می‌کنند.

همانطور كه اشاره كردم ، گزارش‌ها در این روزها نشان می‌دهد که جوانان خواستار ماندن در اتحادیه اروپا هستند، آنها ابتداء رفراندوم را جدی نمی‌گرفتند و در آن شرکت نکردند. در عوض، لایه‌های سنتی جامعه و نسل‌ سالمندي که خواهان خروج از اتحادیه اروپا هستند، مشارکت بیشتری در رفراندوم داشتند. نرخ مشارکت بیش از ۷۰ درصد اعلام شد. از آنها گذشته نگراني آلمان كه باعث شكل گيري اين اتحاديه شده است را نبايد فراموش كرد خانم مركل گفته است راي خروج انگليس آلمان را بهت زده كرد بايد از فروپاشي اتحاديه اروپا حتمن جلوگيري كرد! وی افزود: اینکه امروز اين خروج چه معنا و پیامدهایی برای آینده خواهد داشت، تا حد زیادی بستگی به 27 عضو باقی مانده اتحادیه اروپا دارد. تصمیم های عجولانه بر اساس تصمیم انگلیس برای خروج از اتحادیه اروپا، باعث تشدید اختلافات در اروپا خواهد شد. [١]

این در حالیست که رئیس شورای اروپا پیش تر گفته بود: خروج انگلیس آغاز فروپاشی اتحادیه اروپاست!

معاون صدر اعظم آلمان نیز رای انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا را روزی شوم برای اروپا توصیف کرد.

چهل سال پیش، در سال ۱۹۷۵، مارگارت تاچر نخست‌وزیر وقت، توانست در رفراندومی که به همین منظور برگزار شده بود، بریتانیای کبیر را با هم و با اروپا نگاه دارد. دیوید کامرون نخست‌وزیر کنونی اما شکست خورد. شکستی که ممکن است به استعفای وی و تغییر دولت منجر شود.

با وقوع زلزله سياسي در اروپا و خروج انگليس از اتحادیه اروپا ، بزرگترين اتحاديه ، قطعا یکی از قویترین اعضای خود را از دست داد و آسیب هم خواهد دید اما نه آنگونه که بریتانیای کبیر از جدایی اش از اتحاديه اروپا بايد گفت سالي كه نكوست از بهارش پيداست. همانطوريكه اشاره شد نخستین پیامد اقتصادي انگليسي ها سقوط ارزش پوند بود که پیش از اعلام نتیجه‌ی رفراندوم اتفاق افتاد و نخستین پیامي كه بعد از رفراندوم دريافت كرد و آن ، جدايي و استقلال اسكاتلندي ها از بريتانياست ، از یک سو انتظار جامعه برای تحقق «دستاوردهای جدایی» و از سوی دیگر، تلاش اسکاتلندی‌ها و همچنین اتحاد ایرلندی‌ها برای استقلال خواهد بود. گرچه همگان ميدانند انگليسي ها سياستهاي پشت پرده اشان پيچيده تَر از سياستهاي روي پرده است با اين حال آمريكا اعلام كرده است ما تا آخر پشت اين سياست ايستاده ايم و همكاري با دولت فخيمه را در دستور كار داريم ! در اين ميان موضع راسيستي و ضد مهاجرت "دونالد ترامپ" كانديد جمهوري خواه قبل از ورود به كأخ سفيد واشنگتن ، شنيدني بود،چون يكي از خواسته هاي جناح افراطي انگلستان جلو گيري از مهاجراني است كه به بريتانيا ميآيند و اتحاديه اروپا رامقصر اصلي ميدانند، در اين ميان"ترامپ" همبستگي خود را با اين جناح برنده پيشاپيش اعلام كرده است.

اتحاديه اروپا از نگاه پيران سياست !

گرچه بعضي ، گسترش اتحاديه اروپا به كشورهاي بلوك شرقي سابق حتا كشورهاي بالكان را اشتباه بزرگي ميدانند ، رهبران اروپايي مانند " وينستون چرچيل و ژان مونه درك درست و دراز مدتي از اتحاد و وحدت اروپاي غربي داشتند، آنان در درجه اول به وحدت سياسي اروپايي انديشيدند و در گام نخست وحدت اروپايي را در نظر داشتند . رهبران اروپايي درست زماني به ادغام كشورهاي سابق بلوك شرق در اروپا رفتند كه ناسيوناليسم بيداد ميكرد ، روماني و چكسلواكي و يونان به اين هويت پي برده و ميكوشيدن پاسخ به آن دهند و در گذشته اين موقعيت را با بهاي كشتارها و خونريزي ها و غل و زنجير بدست آورده اند ولي اين بار با يك سياست نرم و مطرح كردن مسائل انتقادي اين مشكل در حال حل شدن بود كه باز مسئله جدايي انگليس از اين اتحاديه پيش آمد. اين بار انگليسي ها با وجود اينكه ديويد كامرون نخست وزير انگليس و اكثر لندني ها خواهان ماندن در اتحاديه اروپا هستند رهبر جناح راست افراطي"نایجل فاراژ " رئیس حزب استقلال بریتانیا «یوکیپ» (رهبر طرفداران خروج)كه هميشه خواهان جدايي بريتانيا از اروپابود چوب لاي چرخ ميگذاشت اوبعد از انتخابات گفته بود : 23 ژوئن هوا هم امروز طور ديگري است (روز برگزاری همه پرسی درباره خروج انگلیس از اتحادیه اروپا) امروز به عنوان «روز استقلال ما» در کتاب‌های تاریخ ثبت خواهد شد. نایجل فاراژ، رهبر حزب استقلال بریتانیا (یوکیپ) و یکی از چهره‌های محوری طرفدار خروج از اتحادیه اروپا در جلسه امروز٢٩ جون) هو شد و او را "دروغگو" خطاب کردند. فاراژ حتی متهم شد که از "تبلیغات نازی" در کارزار انتخاباتی خود استفاده کرده است.

از سوی دیگر "نیکلا استرجن "وزیر اول اسکاتلند اعلام کرد همه پرسی خروج از اتحادیه اروپا نشان می دهد مردم اسکاتلند آینده خود را در چارچوب اتحادیه اروپا می بینند.

وی پیش تر گفته بود: حزب ملی اسکاتلند قصد دارد موضوع استقلال خود از انگلیس را در تابستان سال جاری مجدد پیگیری کند.

حزب "شین فن "که شاخه سیاسی ارتش جمهوریخواه ایرلند محسوب می شود نیز در پی رای مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا خواستار برگزاری همه پرسی وحدت ایرلند شمالی و جنوبی شد. با اين حال بايد انگيزه اروپا متحد را ريشه يابي كرد و چگونگي نزديكي اين قاره مهم را بررسي كرد.

روند شكل گيرى اتحاديه اروپا:

بعد از جنگ جهانی دوم و اتفاقات پیش آمده در جنگو تجاربی که در آن زمان توسط کشورهای اروپایی کسب شد چندین کشور اروپائی تمایل زیادی داشتند که با هم همکاری کنند تا از بروز جنگ‌های جدید پیشگیری کنند. از اینرو شش کشور در سال ۱۹۵۲ "بازار مشترک اروپائی زغال سنگ وفولاد" را بنیان نهادند. آنان بر آن بودند تا در کار تولید زغال سنگ و فولاد که مواد خام مهمی برای صنایع نظامی بود، با همدیگر همکاری کنند. آن کشورها بر آن بودند که از این راه مانع شوند تا یک کشور دوباره به تنهائی زرادخانه خود را تجهیز کند. این نخستین گام در پیدائی اتحادیه اروپا بود. این همکاری در سال ۱۹۵۸ گسترده تر شد و کالاهای دیگر، خدمات و سرمایه را نیز در بر گرفت. سپس همه این همکاری بازار مشترک نام گرفت و به اختصار "ا. گ" نامیده شد. همکاری بازار مشترک با گذشت زمان از جمله محیط زیست، کشاورزی و ترابری را نیز دربر گرفت. در سال ۱۹۹۳ بازار مشترک تبدیل به اتحادیه اروپا (ا. او) شد. آنگاه این امکان برای کشورهای عضو پدید آمد تا بتوانند مشترکاً در مسائل سیاست خارجی اقدام کنند. از آن زمان تاکنون ۱۵ کشور دیگر نیز عضو اتحادیه اروپا شده‌اند و این موضوع بر چگونگی همکاری کشورهای عضو نیز اثر نهاده‌است.[٢]

روند ١٩٩٠ ورشد سريع اروپا:

در دهه ۹۰ شاهد تحولات بسیار گسترده‌های در قاره اروپا و روابطی که این قاره در سطح بین الملل ایفا می‌کرد بودیم، پس از پایان جنگ سرد و و فروپاشی بلوک کمونیست، تغییرات بسیاری در سطح این قاره کهن به وجود آمد. ابتدای دهه ۹۰ بود که دیوار برلین برداشته شد، مرزبندی و تقسیم اروپا از شرقی و غربی از میان برداشته شده و ما شاهد یک اروپای واحد شدیم. کشورهای اروپایی با فروپاشی شوروی شرایطی را فراهم کردند که همگرایی را در راس اولویت‌های سیاست خارجی خود قرار دادند. در این دهه بود که هویت اروپایی شکل گرفت. در دسامبر۱۹۹۱ با امضای پیمان ماستریخت، اتحادیه اروپا تشکیل شد و جانشین جامعه اروپا شد. اتحادیه اروپا با تأسیس خود برای اولین بار مفهوم شهروند اروپایی را به وجود آورد و هدف از آن، افزایش همکاریهای بین دولتی در امور مالی و اقتصادی، همچنین ایجاد سیاست خارجی و امنیتــی مشترک و همــکاری در امــور قــضایی و داخلی کشورهای عضو بود. با امضای پیمان ماستــریخت، اتحــادیه اروپایی تحت نظارت شورای اروپایی متشکل از سران کشورها و دولتها درآمد. پیمان ماستریخت یا معاهده اتحادیه اروپایی، معاهده مؤسس اتحادیه اروپایی محسوب می‌شد که از سوی سران دولتهای عضو جامعه اروپا در دسامبر ۱۹۹۱ تصویب و در ۷ فوریه ۱۹۹۲ به امضا رسید و از سال ۱۹۹۵ لازم‌الاجرا شد. بر اساس این معاهده به شهروندان هر یک از دولت‌های عضو، عنوان «شهروندی اروپا» اعطا گردید. در ژانویه ۱۹۹۵ کشورهای اتریش،فنلاندو سوئد با پذیرش پیمان ماستریخت به اتحادیه اروپا ملحق شدند و بدین ترتیب تعداد اعضــای اتحادیه به ۱۵ کشور (آلمان، فرانسه، ایتالیا،اسپانیا، انگلیس،بلژیک، هلند، یونان، لوکزامبورگ، ایرلند،دانمارک، پرتغال، اتریش، فنلاند وسوئد) افزایش یافت. در سال ۱۹۹۷ پیمان آمستردام به امضای ۱۵ عضو اتحادیه رسید و براساس آن اقدامات تازه‌ای به منظور همگرایی بیشتر به عمل آمد. همانطور كه ملاحظه ميكنيم كشورهاي كوچك به اروپا پيوستند و كشورهاي ديگر و كوچكتر هم يكي پس ديگري براى پيوستن به اتحاديه در نوبت قرار دارند

اتحاديه اروپادر قرن بيستم:

برنـامه گسترش اتحادیه به سوی شرق و جنوب اروپا بعد از مذاکرات صورت‌گرفته در سال ۲۰۰۴ با عضویت ۱۰ عضو جدید و با در نظرگیری انجام تمام شرایط تعیین‌شده برای الحاق، به وجود آمد. لهستان، مجارستــان،جمــهوری چک، اسلوونی، قبرس، اسلواکی، استونی، لتونی، لیتوانی و مالت از اول ماه مه ۲۰۰۴ رسماً به اتحادیه اروپا پیوستند و اتحادیه ۲۵ کشوری را به وجود آوردند. پیوستن ۱۰ کشور اروپای مرکزی، شرقی و جنوبی بزرگترین و بی‌سابقه‌ترین روند وحدت اروپاست. بلغارستان، رومانی از ابتدای سال ۲۰۰۷ پیوستند و کرواسی، مقدونیه، آلبانیو ترکیه در مرحله بعدی قرار دارند.در حال حاضر تعداد كشورها به ٢٧ كشور رسيده است و در مجموع ايراد و اشكالاتي هم وجود دارد و اكثر كشورها راضي بنظر ميرسند در اين ميان تركيه كه تيمسار كشور در آسياست، خود را اروپايي ميداند ، تركيه خود را به آب و آتش زده است كه به اين اتحاديه بزرگ بپيوندد ولي موفق نشد تا در تاريخ مقرر خود را به سطح اروپا برساند ، تركيه بخاطر نداشتن استاندارهاي كشاورزي در حد اروپا و عدم رعايت حقوق بشر و ديكتاتوري مدرن اسلامي و عقبگردي كه اخيرن دچارش شده تاكنون نتوانسته است اروپائيان ، خصوصا آلمان را راضي و يا قانع كند تا به اتحاديه اروپا بپيوندد[٣]

چرا جدائي از اتحاد اروپا ؟ اتحاديه اروپا با قوانين مشترك براي تمامي ٢٧ عضو ، گام بزرگي در اين راه برداشته است ولي در استدلال حامیان خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بر چندین محور اصلی متمرکز شده است ولي مهمترينش در این جمله خلاصه ميشود آنها معتقدند" ٤١ سال پیش که بریتانیا به جامعه اقتصادی اروپا پیوست، گردش آزاد نیروی کار مایه هیچگونه نگرانی نبود. اما با پیوستن "کشورهای فقیرتر" و کشورهای بلوک شرق سابق به اتحادیه سیاسی ـ اقتصادی اروپای امروز، این موضوع از اهمیت حیاتی برخوردار گشته است." يعني ترس اين قشر فقط اقتصادي است و نه چيز ديگر ، در حاليكه پيوند كشورهاي اروپايي دهها سود ديگر دارد كه از آنها چشم پوشي ميكنند. رفتن به سوي برداشتن مرزهايي است كه زماني در روياهاي خيلي ها چرخ ميزد تا جايي كه شعر هاي شاعران را هم بي نصيب نگذاشت و امروز مي بينيم اين رؤياي ديرينه عملي ميشود جامعه اي يك رنگ و تقريبا متعادل و برابري و برادري براي تمامي خلقهاي اروپايي، برابري در مقابل قانون از صدر تا ذيل و پيروي قانون از يك مجلسي كه نمايندگان ٢٧ كشور را درخود جاي داده است. اروپايي كه دو جنگ جهاني را از سر گذرانده است و نازييسم و فاشيستم را تجربه كرده و امروز اتحاديه اروپا شونيسم قومي و نژاد پرستي را كنار نهاده ولي هنوز هستند افراد و گروه هايي كه مشتاق باز گشت به آن دوران سياه هستند ! جناح راست و افراطي انگليس با تبليغاتي سوء توانسته است قشر كهنسال را براي" نه "به اتحاديه اروپا پاي صندوقهاي رأي بياورد آنها با مطرح كردن قوانين سخت و پيچيده اروپايي مي خواهند مردم را بفريبند همان طور كه در گذشته (جنگهاي صليبي ، دوران انگيزاسيون) عمل ميشده است وَيَا طوري به دوران طلائي پادشاهي بر گردانند و تا آنجا پيش رفتن كه در بين سالمندان "ديويد كامرون" را به خاطر كار با اتحاديه اروپا، يك ديوانه ناميدند حزب افراطي "يوكيب "وضعيت بد اقتصادي در انگليس را به حساب اتحاديه اروپا مي گذارد در انگليس در حاليكه بريتانيا پنجمين كشور بعد از آلمان بزرگترين اقتصاد در اروپاست و فقط ١٥ در صد توليد ناخالص داخلي اتحاديه اروپا را در اختيار دارد ، رشد اقتصادي آن از اروپا هيچوقت بيشتر نبوده است ،موافقان خروج مي گويند انگليس در صورت خروج از اتحاديه اروپا مختار خواهد بود و ميتواند بإتمام كشورها (٥٨كشور) مشترك المنافع رابطه هاي اقتصادي امضاء كند در حاليكه در اتحاديه تغيير دادن قوانين سخت است و اين رابطه تنگاتنگِ با اروپا  به نفع انگليس نيست ، در اينجاست كه خود محوري انگليس بيرون ميزند در حاليكه طرفداران خروج ميدانند كه فقط ٦ درصد از شرکت های بریتانیایی محصولات خود را به اروپا صادر می کنند ولي ميگويند چرا باید از قوانین و مقررات و دستورالعمل های اتحادیه اروپا پیروی کنند. اما واقعیت این است که آن ٩٤ درصد بقیه نیز که هیچ ربطی به اروپا ندارند، باید همه آن قوانین (٨٥ هزار صفحه ای) دست و پاگیر را مو به مو اجرا کنند. [٤] آنها ميگويند چرا بطور سيستماتيك بايد كشاورزان و كارگران با قوانين اروپا كار كنند درحاليكه اينها همه در چارچوب اتحاديه با حضور نمايندگان تمامي كشورها براي هر قانون و تبصره اي ساعتها بحث و رأي گيري شده است . مخالفان ،كميسيونهاي اجرايي پارلمان اروپا را غير دموكرات ميدانند و ناراحت از اينكه چرا ٢٨ كشور براي كل اروپا تصميم مي گيرند كه انگليس هم جز اين كشورهاست و نمايندگان از طريق انتخابات مستقيم و يا غير مستقيم مردم كشورهاي اروپايي بر گزيده شده اند و همه كشورها بايد از قوانين تصويب شده پيروي كنند و برتيانيا تافته جدا بافته اي نيست .[٥] طرفداران خروج ميگويند چرا محدويت ها و قوانين دست و پاگير نمي گذارد انگليس آزادانه با ٥٨ كشور مشترك المنافع رابطه بدون كنترل داشته باشند ؟ در حاليكه آلمان كه رتبه بالاتري از نظر صنعت و رشد اقتصاد نسبت به انگليس دارد به اين قوانين احترام گذاشته و آنها را اجرا ميكند . طرفداران خروج ، عامل كسري بودجه (Trade deficit) بريتانيا كه پيش از ٦٨ ميليارد است را به گردن اتحاديه ميگذارند و ميگويند اين به نفع آلمان و اروپاست و نابساماني و عدم برنامه ريزي درست بريتانيا را به كل اروپا ربط ميدهند در حاليكه ميدانند كه اگر انگليس هم از اين اتحاديه خارج شود باز هم بيشتر تجارت خود را با اروپا انجام خواهندداد، ميگويند تجارت بریتانیا با بقیه دنیا مازاد تراز تجاری (trade surplus) ٣١ میلیارد پوندی به نفع بریتانیا دارد. حق عضویت خالص بریتانیا در اتحادیه اروپا در سال جاری ١١ میلیارد و دویست میلیون پوند می باشد که بعد از آلمان بالاترین مبلغ است. اما بر خلاف بریتانیا، آلمان همواره سود خالص هنگفتی از مناسبات اقتصادی درونی اتحادیه اروپا نصیبش شده است. یعنی بریتانیا بیش از ١١ میلیارد پوند سالانه برای بودن در اتحادیه اروپا حق عضویت می دهد تا کسری تجاری ٦٨ میلیارد پوندی به نفع اتحادیه اروپا و به ضرر "تجاری" و اقتصادی" بریتانیا داشته باشد. اگر صادرات ٢٧ میلیارد پوندی بریتانیا به کشور همسایه ایرلند را از محاسبات بیرون کنیم، کسری تجاری بریتانیا با اتحادیه اروپا رقمی بسیار بالاتر از ٦٨ میلیارد پوند خواهد بود.[٦] در واقع اينها ميخواهند كسري تجاري و تراز تجاري و شايد تراز بودجه بريتانيا را به گردن اتحاديه اروپا بيندازند و طوري حق عضويت را مطرح ميكنند تا از پرداخت آن معاف شوند در حاليكه حق عضويت براي تمامي كشورها معين شده و با توجه به معاملات و صادرات و واردات تعيين ميشود.

امنيت يكي ديگر از مواردي است كه طرفداران خروج از اتحاديه مطرح ميكنند، پناهندگان است ،آنها ناراحت از اين هستند كه سيل مهاجران به انگليس سرازير شده است و اين كار رشد و گسترش تروريست را در بر خواهد داشت در حاليكه آلمان يك ميليون پناهنده را در همين يكسال اخير پذيرا شده است تعداد پناهندگان بريتانيا به سيصد هزار نفر هم نمي رسد مسئله ديگر اشتراك گذاري هاي اطلاعاتي است كه ميگويند انگليس در گذشته اين كار را با انترپل و اروپا انجام ميداده و نيازي به همكاري بيشتر با اروپا نيست ، آنها عضويت انگليس در ناتو را براي امنيت اين منطقه كافي ميدانند در حاليكه عضويت بريتانيا دستاورد مهمش همين اشتراك گذاري اطلاعات است ولي طرفداران خروج از اتحاديه آنرا خطري براي رشد تروريست ميدانند! در حاليكه حيطه كار " ناتو" با انترپل كاملا جداست و فرقهاى أساسي دارند.

روسای پیشین دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی بریتانیا همانند اکثر مسئولین سابق وزارتخانه ها و نهادهای دولتی مربوطه به اشتراک گذاری اطلاعات تروریست ها و مجرمان را یکی از دستاوردهای گرانبهای عضویت در اتحادیه اروپا معرفی می کنند. در مقابل طرفدران خروج از اتحادیه اروپا مرزهای باز و تردد آزاد تروریست ها از بقیه کشورهای اروپایی به بریتانیا را خطری جدی برای ثبات و امنیت این کشور می دانند. آنها معتقد هستند همانگونه که در حال حاضر بریتانیا همکاری تنگاتنگ امنیتی و اطلاعاتی با آمریکا، استرالیا، کانادا، و نیوزیلند دارد، همین نوع همکاری فراملی را نیز با اروپا می تواند داشته باشد و عضویت نباید پیش شرطی برای حفاظت از جان شهروندان باشد. از نظر دفاعی بریتانیا در سازمان ناتو حضور دارد و عضویت در آن یا دیگر نهادهای پلیسی و بین المللی نظیر انترپول با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا خدشه دار نخواهد شد.[٧] با اين تفاسير افراطي هاي بريتانيا ميخواهند تمام امنيت را به تنهايي با كمك ناتو انجام دهند و خروج خود از اتحاديه را با به كوچه علي چپ زدن توجيه ميكنند.

در مجموع از طرفداران خروج ، بايد پرسيد راى يك نفر دموكراتيك است ويا آراي نمايندگان ٢٧ كشور براي تمامي اروپا كه مرتب پارلمان و كميسيونهاي مربوط به آنر به غير دموكرات بودن محكوم ميكنند؟ از نظر اقتصادي هم افراطي هاي جدايي طلب اروپا ميدانند كه در كوتاه مدت و حتا دراز مدت اين بريتانيا كبير است كه مراحل پر چالش و پر تلاطمي را بايد طي كند و ضرر اصلي را متحمل خواهد شد و اسقلال طلبي كشور ها از بريتانيا است كه بر نگراني اقتصادي خواهد افزود . اين مسئله مثل روز روشن است و در نوشته زير مي بينيم كه خود بر اين اشتباه واقفند ،تنها اميدواري انها اين است كه پس از جدائي در دراز مدت همه چيز بر وفق مراد بچرخد آنها ميگويند: " بریتانیا نیز در صورت رای به خروج، عواقب ناگوار کوتاه مدت و مراحل پر تلاطم و پرچالش اولیه را سپری خواهد نمود و سپس در طی یک فرایند چندساله قرارداد اقتصادی جدیدی برای همکاری و داد و ستد با اروپا امضا خواهد کرد. چون صادرات اروپا به بریتانیا بیشتر از صادرات بریتانیا به اروپا است. در نتیجه نظر اقتصادی به نفع اروپا خواهد بود تا به بازار پنجمین اقتصاد جهان دسترسی داشته باشد و کماکان ٢٩١ میلیارد پوندی محصول بفروشد و مازاد تراز تجاری (trade surplus) ٦٨ میلیارد پوندی با بریتانیا داشته باشد" [٨] در مجموع اگر بخواهيم مزاياي اتحاديه اروپا را در چند محور اصلي نشان دهيم خواهيم ديد كه از هر نظر به نفع  كشورهاي عضو خصوصا كشورهاي كوچكتر و ضعيف است  در این کشورها  جوانان به آموزش و تبادل افکار  بیشتری دستیابی دارند و رشد صنعت را نباید فراموش کرد.

افزايش همكاريهاي دولتي در صنعت و رشد در امور اقتصادي / هماهنگي وهمكاري مشترك در امور سياستهاي امنيتي ، قضائي كشورها / پيشگيري از جنگهاي خودسر در اروپا و دفاع بيشتر از حقوق بشر / جلوگيري از تجهيز كردن زرادخانه هاي نظامي و حتا اتمي و... / بازار مشترك در اروپا يك اقتصاد قوي تري را بوجود ميآورد ودر رقابت با اقتصاد چين كه در گسترش دادن جاده ابريشم نقش اول را بازي ميكند نقش اروپاي متحد را در دوسوي اقيانوس آرام و پاسيفيك پر رنگ كرده تا زماني كه لازم بود آمريكا را به چالش بكشاند [٩]/ بازار مشترك كه محيط زيست و كشاورزي را برميگيرد در سالم سازي اكوسيستم با اتحاديه اروپا پيشرفت زيادي پيدا كرده است/ تصويب ريزترين قوانين براي سالم سازي زيست محيطي ،دارويي و آلودگي هوا و... / قوانين رانندگي و سخت تَر كردن آن براي جلوگيري از تصادفات و تلفات جاني يكي از كارهايي است كه آثارش روزبروز روشنتر ميشود/ سياست خارجي مشترك كه بعنوان كشوري واحد در موارد زيادي سياستهاي همه جانبه اتخاذ كند/ همكاري كشورهاي اروپايي در زمينه ها پزشكي ، گازهاي گلخانه اي ، صنعت ماشين سازي و هواپيما سازي و... در سالهاي اخير بسيار چشگير بوده است/ اتحاديه اروپا در صورت ضرورت مي تواند در مقابل كشورهاي بزرگي مثل چين ، روسيه و حتا آمريكا چالش إيجاد كند .

در پايان بايد گفت گذر زمان همه چيز را مشخص خواهد كرد ، در همين مدت كوتاه اين انگليس بوده است كه در پيچ و خم بحرانها گرفتار شده است و همانطوريكه طرفداران خروج ، ميدانند هر روز بر اين بحرانها افزوده خواهد شد و اين در حالي است كه پايتخت نشيها خواهآن برگزاري رفراندم مجدد هستند ، زلرله اي كه افراط گراهاي بريتانيا براه انداخته اند مركزش در انگليس است و پس لرزه هايش هم گريبان خودش را خواهد گرفت.

_______________________________________________________________________

[١] تلويزيون بي بي سي

[٢] ويكيپديا

[٣] افشاگری صدر اعظم آلمانی علیه اردوغان*!!
>
> «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان که هفته گذشته برای مذاکره در مورد
> آوارگان جنگ داخلی سوریه به ترکیه رفته بود در بازگشت از آنکارا
> مطالب جالبی از اغتشاش فکری و روانی «رجب طیب اردوغان» رئیس
> جمهور ترکیه را افشا کرد.
> خانم مرکل که آشکارا میکوشید در پرده و با احتیاط صحبت کند اظهار
> داشت: ترکیه کشوری بود که طی دهه گذشته با سرعت به دنیای مدرن و
> پیشرفته پرتاب شد اما اکنون در حال بازگشت به روزگاران سیاه
> گذشته است!
> همچنین «هانس شیللر» مترجم وزارت خارجه آلمان که در این سفر
> همراه صدراعظم آلمان بوده است در مصاحبه با خبرنگاران آلمانی از
> وجود اشیا تاریخی و باستانی سوریه و عراق در کاخ عظیم تازه ساخت
> ریاست جمهوری ترکیه ابراز شگفتی کرد و گفت سرکرده داعش آثار
> منحصر به فرد موزه های عراق و سوریه را به ترکیه اهدا کرده است!»
> مترجم آلمانی صدراعظم آلمان که در ملاقات های خانم مرکل با
> اردوغان حضور داشته است با ابراز شگفتی از انتقال اشیا و آثار
> تاریخی موزه های عراق و سوریه به کاخ ریاست جمهوری ترکیه فاش
> ساخته است که صندلی تمام طلای باستانی منسوب به حمورابی یکی از
> پادشاهان باستانی توسط ابوبکر البغدادی به شخص اردوغان هدیه شده است!
> در این سفر اردوغان، رئیس جمهور ترکیه از صدراعظم آلمان دعوت
> کرده تا روی این صندلی بنشیند اما خانم مرکل این دعوت را رد کرده
> است!
> مترجم آلمانی خانم مرکل که قبلا در سفارت آلمان در ترکیه خدمت
> کرده است به خبرنگاران گفته است:» اردوغان در ملاقات با صدراعظم
> آلمان بیشتر شبیه یک بیمار روانی خود شیفته به نظر میرسید تا
> رئیس یک کشور! و در اظهارات خود رعایت عرف دیپلماتیک و پروتکل ها
> را نمی کرد! وی در حین مذاکرات از سابقه کار خانم مرکل در آلمان
> شرقی سابق سئوال کرد و پرسید آیا حقیقت دارد پدر شما (پدر
> صدراعظم آلمان ) برای سازمان جاسوسی و امنیت آلمان شرقی سابق
> (اشتازی) کار میکرده است؟»
> هانس یوهان شیللر (مترجم ترکی استانبولی وزارت خارجه آلمان)
> همچنین گفته است علت اصلی جنگ در سوریه منابع عظیم گاز قطر است!
> داعش را کمپانی های نفت و گاز اروپا و آمریکا با حمایت مالی
> گسترده و سخاوتمندانه قطر و عربستان سعودی ایجاد کردند تا با
> تغییر رژیم سوریه گاز قطر و نفت عربستان را از طریق خط لوله و با
> عبور از سوریه و ترکیه به اروپا برسانند و وابستگی اروپا به نفت
> و گاز روسیه را برای همیشه قطع کنند!
[٤] از مقاله رفراندوم بريتانيا و خروج از اتحاديه اروپا عبدالستار دوشوكي

[٥] کمیسیون غیرمنتخب و غیر دمکراتیک و غیرپاسخگو ٢٨ نفره اروپا نقش قوه مجریه را در اتحادیهٔ اروپا ایفا می‌نماید. این کمیسیون مسئول پیشنهاد قوانین، اجرای تصمیم‌گیری‌ها، تنفیذ پیمان‌نامه‌ها و روی هم رفته انجام کارهای روزمره اتحادیه اروپا است. به استثنای پارلمان اروپا، نهادهای قدرتمند و ارکان غیردمکراتیک و غیر شفاف در اتحادیه اروپا وجود دارند که اکثریت مردم از آنها بیخبر هستند؛ و این با روح دمکراسی و حق حاکمیت مردم در یک دمکراسی رشد یافته همخوانی ندارد. از مقاله ياد شده

[٦] همان جا

[٧]همان جا

[٨] همان جا

[٩]آنکه طرح «یک کمربند، یک جاده» مهم است چرا که ایالات متحده آمریکا و نگاه آن به تجارت جهانی را به چالش می کشد. در دیدگاه آمریکا، دو بلوک اصلی تجاری وجود دارند، یکی ترانس آتلانتیک (میان کشورهای دو سوی اقیانوس اطلس) و دیگری ترانس پاسیفیک (میان کشورهای دو سوی اقیانوس آرام) که اروپا در اولی قرار دارد، آسیا در دومی و آمریکا نیز به عنوان کانون این هر دو. اما طرح جاه طلبانه چین آسیا و اروپا را به عنوان فضاهایی مستقل در نظر می گیرد و دیگر نه ایالات متحده آمریکا که چین در جایگاه کانونی قرار گرفته است. از اكونوميست

 

 

منبع: سايت ديدگاه