افغان موج   

بهرام نورمحمدی

پرده اول

 یکی از معتبرترین و کهن‌ترین متون تاریخی گفته‌ی  ابن ندیم در کتاب الفهرست آورده است. فهلوی منسوب به ، فهله ، است ، نام پنج شهر است و آن اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان است و اما دری زبان شهرهای مداین بود و درباریان به آن سخن می‌گفتند و منسوب به درگاه پادشاهی است و از میان زبان‌های مردم خراسان و خاور، زبان مردم بلخ در آن بیشتر بود و اما فارسی ، زبان موبدان و دانشمندان و مانند آنان بود و آن زبان مردم فارس است و اما خوزی زبانی است که با آن شاهان و امیران در خلوت و هنگام بازی و خوشی با پیرامونیان خود سخن می ‌گفتند و سریانی زبان اهل سواد و نوشتن و هم نوعی از زبان سریانی فارسی بود

.” (141)

اما این توصیف‌ها خالی از ابهام نیست. ،پارسی، به طور قطع نام فارس میانه ی ادبی است که ما آن را به طور سنتی، بر اثر یک خطای شگفت اما بسیار دیرسال، ،پهلوی، می‌نامیم. ،دری، همان فارسی است. با این همه، رابطه ی میان فارسی میانه ی ادبی و گونه زبانی کاربردی مردم فارس مبهم بود و اشاره به گونه‌‌های زبانی کاربردی مردم مشرق در مورد دری، از همه مبهم تر. ” (51) 

اگر تعریف مربوط به خوزی،سریانی و فارسی را به اهل فن واگذار کنیم حتی تعیین مشخصات و حدود مربوط به زبان پهلوی نیز بگذریم “ اسناد و مدارک مسلّم و خدشه ناپذیری وجود دارد که نشان می دهد در همان سده اوّل و مقارن با استیلای عرب بر ایران، زبان فارسی دری در کنار زبان پهلوی وجود داشته و مردم شهرها با آن آشنا بوده‌اند.  “(97)    در متون کهن عهد اسلامی ، زبان دری همتراز و هم ارز با پهلوی قرار داشته و اکثر نویسندگان دوران اسلامی برای تمایز از زبان پهلوی به کار برده اند..

دکتر ژاله آموزگار در کتاب ،زبان پهلوی و دستور آن، درباره نام‌گذاری اشتباه پهلوی برای هر دوی این زبان‌ها می‌نویسد: “ از نظر اشتقاق، پهلوی به ‌معنی زبان پارتی است و نه فارسی. در سده‌های نخستینِ اسلامی اصطلاح فارسی را برای فارسی نو که از فارسی میانه متحول شده بود، به‌کارمی‌بردند، درنتیجه اطلاق آن به پارسی میانه موجب ابهام می‌شد. از این رو این زبان[پارسی میانه] را در تقابل با فارسی نو پهلوی نامیدند که از میان زبان‌های ایرانی میانه پس از پارسی میانه از همه معروف‌تر بود و در آن زمان پارتی (=پهلوانیگ) دیگر زبان زنده‌ای نبود تا موجب ابهام گردد. اطلاق پهلوی (فهلوی) به پارسی میانه از قرن سوم هجری است. “(39)

امروزه دانشمندان اصطلاح پهلوی را غالبا برای آثار فارسی میانه زردشتی به خط پهلوی و فارسی میانه را برای آثار مانوی به این زبان و به خط خاص مانویان به کار می برند. “!! (22)

در خصوص اسناد دوره ی اشکانیان، بدبختانه به جایی دسترس نداریم و از این روی اطلاع زیادی از پهلوی شرقی و شمالی و تفاوت آن با پهلوی جنوبی در دست نیست. “   (41)  به همین دلیل زبانشناسان در انتساب زبان  دری به پهلوی اشکانی(پارتی) راحتتر هستند

پرده دوم ؛

در بازخوانی لغت به لغت کتیبه پهلوی ساسانی،منتسب به شاپور در حاجی آباد طبق لیست کلمات حتی یک کلمه مشابه در زبان فارسی دری امروزی ندارد. زبانشناسان چگونه کلمات آن را منتسب به زبان فارسی و هم خانواده آن و زبان پارسی امروزی شکل تحول‌یافته‌تر از زبان پهلوی ساسانی پارسی دانسته اند  !!

تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه اتفاق افتاده‌است بسیار بزرگتر از تحولی‌است که از پارسی میانه تا پارسی نو رخ داده‌است. به شکاف ششصد ساله ی عمیقی  میان دو زبان هخامنشی و ساسانی که فرض بر این است در همین فاصله سالهای تاریک این تغییر و تحول انجام یافته است . “ ميان زبان هخامنشي‌ها و پهلوی ساساني مدت بيشتر از هفت قرن بدون موجوديت توالي زماني، منطقی و طبيعی فاصله وجود داشته است. “(35)

 اطلاق فارسی ميانه به زبان پهلوی ساسانی، اصطلاح جديد و تا جایی نادرست، همين اصطلاح فارسي ميانه است كه باعث بروز دشواري‌هايي در ريشه‌يابی زبان پارسی دری گرديده است اين اصطلاح توسط زالمان مستشرق معاصر در سال‌های اخير اشتباهاً وضع شده است.  اگرچه به اشتباه بودن آن بار ها اشاره شده، تحول خطي زبان، نادرست و غيرعلمي است. ويليام جونز به اين اشتباه و غيرعلمي بودن در تحول زبان‌ها اشاره داشت. اما پژوهشگران امروزي ايراني از زبان پارسي دري، شناخت غيرعلمي و ايديولوژيك ارايه مي‌كنند. بنا به اسناد و شواهد تاريخي تثبيت شود نه به اصطلاح سازيي كه اساس تاريخي نداشته باشد.”(35).

درقرون نخستین هجری آتار متعددی به زبان های ایرانی میانه به وجود آمده و بر جای مانده است، می باید چند قرن نخستین هجری را نیز به طول دوره ی میانه ی زبان های ایرانی افزود. با توجه به این که از نظر تاریخی دوردی زبان های باستانی با انقراض هخامنشیان در سال (۳۳۰پیش از میلاد) به پایان می رسد . که در تتبعات تاریخی زبان فارسی به « سال های تاریک» معروف است».  “(40)

قدیمترین مرحله زبان فارسی ادبی، قرنهای 4و 3هجری قمری است. در عهد ساسانی، زبان رسمی و نوشتاری ایرانیان، پهلوی بود که با زبان فارسی دری تفاوتهای اساسی دارد.” (100)

حافظ شیرازی شاعر قرن هشتم هم ابیاتی به زبان اصلی و بومی شیراز سروده است که نشان دهنده حضور قوی زبان پهلوی در میان مردم شیراز تا قرن هشتم هجری می باشد.  ،به پی ماجان غرامت بسپریمن          عزت یک وی روشتی از امادی،. “(98)

وجود شعرو نثر به فارسی دری از اوایل ابتدایی قرون اسلامی دارد و وجود مکتوباتی به زبان پهلوی در قرن هفتم وهشتم نشان  هرگونه بحث درباره این که فارسی دری ادامه این زبان باشد را بی معنی میکند. “خدا میداند که زبان شناسان چگونه بعد مشاهد و مطالعه این متون همچنان  میگوییند “ فهلویات پهلوی یا پارسی میانه شکلی از زبان پارسی است که واسطهٔمستقیم میان پارسی باستان و پارسی امروزی است. “(99)

اگر فارسی دری چنان که ادعا می شود ادامه پهلوی ساسانی باشد، باید شباهتی کامل بدان داشته و دنباله طبیعی آن باشد. حال آن که بین این دوشباهتی که حاکی از نسب و خویشی باشد و همچنین مراحل تحول نیز مشخص باشد  ،که اینطور نیست.

پرده آخر؛

در شرق و جنوب شرقی کشور به عنوان منطقه استیلای قوم پارس شاهد انبوهی زبانهای کم متکلم و درحال نابودی هستیم. به عنوان نمونه استان کرمان به دلیل وسعت فراوان و نوع فرهنگ مردم منطقه دارای یکی از سنتی ترین گویشهای محلی در کشور با تنوع دو هزار و پانصد گویش محلی است .این درحالی است که استان کرمان به دلیل اینکه بیشترین مساحت کشور را در اختیار اقوام مختلف از جمله لر، بلوچ، فارس و ترک را در خود جای داده است از تنوع لهجه فراوانی نیز برخوردار است. شهرستان‌های جنوبی استان مانند جیرفت و کهنوج به علت وسعت و پراکندگی، دارای گوناگونی و تنوع گویش بیشتری هستند.

زبان فارسي تنها در شهرستان جيرفـت و بخـشهایی از فارياب كه با مناطق فارسي زبان كرمان همجوارند رواج دارد. “ (101)

باستانی پاریزی می‌نویسد: “ ضبط لهجه یعنی فرم ادای کلمات فارسی کرمان، نه تنها با اعراب معمولی ممکن نیست بلکه با الفبای فونتیک هم به زحمت می‌توان آن را تحریر کرد.به فاصله کوتاه بین دو شهر کویری کرمان و یزد اشاره می‌کند و تفاوت لهجه این دو شهر را از نکات عجیب می‌داند.وی می‌گوید: همانطور که رنگ و نژاد مردم کرمان به دراویدی‌ها و سیستانی ها و قندهاری‌ها نزدیکتر است. “(44)

گويشهـایی مربوط به طوايفي كوچك، ديده ميشود كه هرچند شـباهتهـاي زیادی بـا رودبـاري دارنـد، تفاوت هاي ساختاري و واژگاني زیادی هم با آن دارند به طوري كه درك متقابـل بـين آنهـا بـه آساني انجام نمی پذیرد. (101)!!!  .  گويش رودباري اين گونـه هـا بـا يكديگر تفاوتهاي آوايي، واژگاني، و به ندرت صرفي و نحـوي دارنـد.” (102)

اینکه بتوان این تعداد از زبان وگویش های مختلف لهجه های یک زبان ویا ادامه یی ازکتیبه فارسی باستان و پهلوی داسنتن فقط از زبان شناسی آکادمیک فعلی ساخته است.

هنوز هم با اندک فاصلهای از شهرهای بزرگ و مرکزی و فارس زبان  ایران , مردم بقیه شهرها و روستاها به زبان غیر دری (غیرفارسی) صحبت می کنند. (124)

اگر”از اصفهان و به طرف غرب و جنوب غربی آن که برویم, زبان مردم شهرکرد, سامان, چادگان و فریدن را  بختیاری و ترکی‘ و در فاصله ۵۰”۶۰  کیلومتری شمال اصفهان در مسیر جاده اصفهان “ تهران ‘ زبان مردمشهر میمه و روستاهای اطراف را هنوز  لهجه ای از پهلوی می بینیم که متفاوت از فارسی دری اصفهان است. “(42)

و یا “ با فاصله چند ده کیلومتری از تهران به شمال, شمال غرب, غرب, جنوب و شرق, مردم به زبان مازندرانی (طبری),  گیلکی, تالشی, ترکی , تاتی و سمنانی صحبت می کنند که ربطی به زبان فارسی دری که در تهران, اصفهان و شیراز تکلم میشود ندارد. “(42)

زبانشناسی ملیگرا وقتی در مرتبط کردن زبانهای پهلوی و دری به هم عاجز میماند در یک عکس العمل انتحاری همه زبانهای شرق و غرب ایران را زیر لوای زبان پهلوی و ایران بزرگ می کشاند، وبه جای بررسی علمی موضوع ،براي اينكه زبان ملي تضعيف نشود همه زبانهای دیگر را یک جا «گویش ولهجهء فارسی و منشعب از پهلوی میداند و با عناوینی چون ادامه فارسی باستان و میانه (زبانهای پهلوی در جهات مختلف جغرافیایی ) خیال خود را راحت میکنند  و اینگونه “زبان پهلوی، مادر زبانهای مردمان ایران از کردستان و بلوچستان... دیلم و مازندران، گیلان و خوزستان، خراسان و پارت، آذربایجان و ماد، اراک و پارس ... بلخ ، سغد و خوارزم و سمرقند، و کومش و لرستان و بختیاری سپاهان و کرمان و مکران و کوهستان و یزد “  (43) میشود

دارالمجانین زبانشناسی در برحه ای از تاریخ دودمان پهلوی “در کمال حیرت با گویش آذریخواندن ترکی رایج در آذربایجان، این زبان آلتائیک را هم تلویحا گویشی از فارسی!! قلمداد میکنند. “(2)

ایرانی ها خیلی دوست دارند فارسی دری ادامه پهلوی ساسانی باشد و یکی از دلایل محکمه پسند محققین ایرانی این است که به غیر از زبان دری که فارسی نو نیز نامیده میشود زبان دیگری به عنوان زبان قوم پارس و ادامه زبان هخامنشی و پهلوی ساسانی، وجود ندارد.

“  زبان شناسان و ايران شناسان به استناد دليلي كه قاطع مي پندارند، مي كوشند كه در مورد بعضي از دلايل دست به توجيه بزنند؛ مثلاً قبول دارند كه زبان مردم خراسان از حدود دو قرن پيش از اسلام فارسي دري است؛ اما مي گويند كه زبان مردم خراسان ابتدا پارتي بود، اما به علت حملات هونها و هپتاليها به ماوراءالنهر و خراسان ناچار سپاهياني از تيسفون براي مقابله آنها اعزام شدند و وجود اين سپاهيان درماوراءالنهر خراسان سبب شد كه تمام لهجه هاي مختلف پارتي خراسان از ميان برود و جاي خود را به زبان سربازاني بدهد.ولي همهٌ اين دلايل تناقض دارد با سند زبان شناسان و ايران شناسان يعني زبان كتيبه هاي اشكاني و ساساني و زبان شناسان به استناد اين مدرك مستدل به دلايل ديگر كه هر كدام به تنهايي نظر آنها را رد مي كند، بي اعتنا هستند. “ (56)

 

بهرام نورمحمدی

#فارسی_از_نو                  #فارسی از نو

1 جایگاه فارسی معیار و رسمی در زبان و ادبیات فارسی   2نیای بی پایان فارسی نو( دری)3 دری ادامه پهلوی !؟      و ....       ادامه دارد

منبع اصلی

1. سلسله کتابهای ،تاملی در بنیان تاریخ ایران،، ،ناصر پورپیرار، انتشارات کارنگ، ، 1379 تا 1394

سایر منابع

2. حاشیه ای بر زبانشناسی، اسماعیل هادی، در انتظار مجوز انتشار،1383

 22. احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، انتشارات سخن، 1376

23. تاریخ زبان فارسی، محسن ابوالقاسمی، سمت، تهران 1389

24. کتاب فارسی عمومی عباسعلی وفایی و مهدی محبتی انتشارات سخن، 1394

35. محمد حسین یمین ، تاریخچه زبان پارسی دری؛ انتشارات میوند، 1386

39. زبان پهلوی: ادبیات و دستور آن ،.  ژاله آموزگار یگانه و احمد تفضلی، تهران 1375

40 تاریخ زبان فارسی، مهری باقری، نشر قطره ، 1373

41. ترجمه چند متن پهلوی، ملک الشعرائ بهار، مرکز نشر سپهر، 1347

42. آذربایجان در سیر تاریخ ایران ج. ۲رحیم رئیس¬نیا ،انتشارات ن‍ی‍م‍ا‏، ۱۳۷۹

43. نامه پهلوانی (آموزش خط و زبان پهلوی؛ اشکانی و ساسانی) ، فریدون جنیدی، بلخ ،: 22 مهر، 1386

44. فرهنگ گویش کرمانی محمود صرافی؛ محمدابراهیم باستانی پاریزی سروش (انتشارات صدا و سیما) ، ۱۳۷۵.

51. شکل گیری زبان فارسی، ژیلبر لازار، چاپ سوم، ٢٠٠۵، تهران، هرمس

97. فارسی دری، مهدی تدین، متن شناسی ادب فارسی (مجله دانشكده ادبیات و علوم انسانی اصفهان) ، زمستان 1389

98. «زبان دری ادامه پهلوی ساسانی نیست» از دکتر وحیدیان کامیاره، روزنامه همشهری یکشنبه ۱۶آبان ۱۳۷۸

  99.  Aḥmad Tafażżolī,،FAHLAVĪYĀT.، Encyclopædia Iranica. 21 Dec. 2009

99. فهلویات، ، احمد تفضلی ؛ مترجم شکوهی، فریبا، نامه فرهنگستان، بهار 1385

 100.  بررسی تحول ساختاری قید در فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی دری، شیرین بقایی و...، فصلنامه پژوهشهای ادبی و بلاغی، ،پاییز 1394

101. بررسی زبانشناختی گویش محمدی جبالبارز كرمان، محمد مطلب سارا كردستانی، مجله زبانشناسی و گوییها ش خراسان، 1393

102. تحلیل رده شناختیِ اسم مرکّب در گونه رودباریِ قلعه گنج، سپهرصدّیقی نژاد، پاکزاد یوسفیان نشریه ادب و زبان، 1393

124 . ترکان و بررسی تاریخ، زبان و هویت آنها در ایران، حسن راشدی، اندیشه نو ، 1391

141 . الفهرست ابن ندیم

150 . بررسی‌هایی دربارهٔابوریحان بیرونی ، مجتبی مینوی نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامی،