افغان موج   
طالبان با مذهب حنفی قطعا سازگاری ندارد بلکه اقتباس از مدارس دیوبندی پاکستان و شکم حقانی و‌ ملا هیبت الله غیابی استدر کنار انصراف و اخراج کادر علمی و نیروی متخصص اداری از دانشگاه‌ها، این گروه در اواسط ماه حوت سال ۱۴۰۰ اعلام کرد که آمریت نصاب تحصیلی این نهاد را به ریاست ارتقا داده که وظیفه‌ی فوری آن تغییر نصاب آموزشی خواهد بود.

حاصل کار این ریاست، حذف برخی مضامین علمی اصلی رشته‌های دانشگاه و افزایش مضامین آموزشی دینی، تغییر محتوای برخی مضامین، از جمله تاریخ و نهایتا تغییر بنیادی نصاب آموزشی بوده است؛ نتیجه‌ای که به‌باور بسیاری از استادان پیشین در دانشگاه‌های دولتی، خالی‌کردن دانشگاه از دانش و ایدئولوژیک‌سازی نصاب آموزشی است. رامین کمانگر، پژوهشگر مطالعات اسلامی به این باور است که «طالبان در پی تدریس نسخه‌ی اسلام سیاسی مورد نظر شان در تمامی رشته‌ها می‌باشند.»

بر اساس تغییرات تازه و مورد نظر طالبان، برای دانشجویان سمستر اول دانشگاه‌ها دو مضمون دینی «نظام اعتقادی اسلام» و «تجوید و تلاوت قرآن»، برای دانشجویان سمستر دوم دو مضمون «نظام عبادتی اسلام» و «سیره نبوی»، برای دانشجویان سمستر سوم دو مضمون «نظام اخلاقی اسلام» و «نظام اجتماعی اسلام»، برای دانشجویان سمستر چهارم دو مضمون «تربیه فکری» و «ادیان و مذاهب»، برای دانشجویان سمستر پنجم مضامین «نظام سیاسی اسلام» و «نظام اداری اسلام»، برای دانشجویان سمستر ششم مضمون «نظام اعتقاد اسلامی»، برای سمستر هفتم مضمون «قرآن و علوم معاصر» و برای دانشجویان سمستر هشتم (پایانی) مضمون «تمدن اسلام» تدریس می‌شود. تمامی این مضامین شاخه‌های فرعی‌ای است که ذیل مضمون «ثقافت اسلامی» و برای ۲۴ واحد درسی تدریس می‌شود. در نصاب درسی تدوین‌شده توسط طالبان از اهداف آموزشی این موضوعات، پندگرفتن از تاریخ و دوری‌گزیدن از وضعیتی که «باعث بدبختی» می‌شود، خوانده شده است. گرچند هنوز جزوه‌ها، مطابق این نصاب درسی عیار نشده، اما این آموزه‌ها به‌صورت درس‌گفتار در دانشگاه‌ها عملا تدریس می‌شوند.
نمونه‌ای از متن درس «جنگ فکری» طالبان با فرهنگ غربی
طالبان روند بازنگری نصاب آموزشی دو رشته‌ی فقه و قانون و تعلیمات اسلامی را در ماه دلو ۱۴۰۱ تکمیل کردند. در نسخه‌ی نهایی آن، تاریخ معاصر افغانستان به‌عنوان مضمون همه‌شمول با دو کریدت مدنظر گرفته شده است. جلسات سیزدهم تا شانزدهم این برنامه‌ی درسی به پیدایش و به‌ قدرت‌رسیدن گروه طالبان، جنگ خونین دودهه‌ی گذشته و به ‌قدرت‌رسیدن دوباره‌ی این گروه اختصاص یافته است. برای این درس‌ها از عناوین «ظهور امارت اسلامی»، «تأسیس امارت و شخصیت‌های بارز [آن]»، «مرور کوتاه دور اول امارت اسلامی»، «تجاوز امریکا و ناتو»، «مبارزه و جهاد علیه تجاوز در زیر چتر امارت اسلامی»، «مرور کوتاه در مورد اداره‌ی کابل در هنگام اشغال»، «شکست امریکا و ناتو و فتح و کامیابی امارت اسلامی» و «عوامل شکست امریکا و ناتو و کامیابی امارت اسلامی» استفاده شده است.
مضمون تربیت فکری در سمستر چهارم برای دانشجویان تدریس می‌شود. تأکید اصلی محتوای این مضمون و مضامین دیگر ثقافت اسلامی که در پی تسلط طالبان، در نصاب درسی افزوده شده‌اند، تشویق به جهاد و تقویت دشمنی با مردم و کشورهای غیراسلامی است. در این درس‌نوشتارها، وضعیت «سرزمین مسلمانان» ذلت‌بار توصیف و عامل مهم آن هم «ضعف مسلمانان در زمینه‌ی توجه به جهاد و حاضرنشدن در میدان جنگ» خوانده شده است. «این امر هیبت مسلمان [را] از دل‌های دشمنان‌شان بیرون کرده و هراس و بزدلی را… [در دل مسلمانان] قوت بخشیده است.»[۳] جهاد «صرف تمام توان و نهایت کوشش» جهت اجرای «شریعت اسلامی، اعلای کلمه‌ی الله و اجرای حکم خدا» تعریف شده است. در ادامه، والاترین نوع جهاد «قتال» و هدف آن، باقی‌نگذاشتن یکی از «دو دشمن مساوی و رقیب» عنوان شده است. در مورد جهاد در اسلام هم گفته شده: «مسلمان همواره باید آهن را با آهن یا چیزی قوی‌تر از آن بکوبند و بادهای مخالف را با طوفان‌ها پاسخ دهند و جهان کفر را با تمام قدرت و تمام امکانات موجود و با تمام یافته‌ها و اکتشافاتی که انسان و علم در عصر حاضر به آن دست یافته است؛ اعم از سلاح و تجهیزات و آمادگی‌های رزمی.»۳
در این درس‌نوشتارها، از جهاد مسلمان به‌صورت ضمنی از ماین‌گذاری، حملات انتحاری و جنگ طالبان در ۲۰ سال گذشته، نمونه آورده شده است. «اگر یک طرف تانک داشت، طرف دیگر ماین دارد. اگر یک طرف هواپیما داشت، طرف دیگر راکت (آر‌پی‌جی) دارد. اگر یک طرف حمله کرد، طرف دیگر کمین می‌زند… مردم عام هیچ چیزی در اختیار نداشته و چاره‌ی جز تسلیم خود و اولاد خود ندارند.»۳ طالبان در دودهه‌ی گذشته مسئولیت ماین‌گذاری‌ها و حملات انتحاری مرگ‌بار را در افغانستان به‌عهده گرفتند. با این حال، در جزوه‌های درسی طالبان در دانشگاه، احیای روحیه‌ی «جهاد و شهادت‌طلبی» و برانگیختن «غیرت و شجاعت در مسلمانان» از واجبات اساسی و بخش مهم تربیت اسلامی خوانده شده است. همچنین تأکید شده که سایر ابعاد تربیت اسلامی، بدون توجه به این موارد، ناقص است.۳
در ادامه آمده است که اکنون جهاد وارد مرحله‌ی تازه شده و نوبت به آموزش فنون عصری جنگی و به‌ویژه چگونگی استفاده از تسلیحات پیشرفته و مدرن امروزی رسیده است؛ تجهیزات جنگی‌ای که مطابق تعبیر آموزه‌های درسی دانشگاه تحت کنترل طالبان، «دشمنان اسلام» به آن‌ها دست یافته‌اند. در این برنامه‌ی درسی، به دانشجویان و استادان همچنین آموزش داده می‌شود که چگونگی تحولات در بخش ابزار و تجهیزات جنگی را فرا گیرند، در هنگام ضرورت وارد بخش «جهاد مسلح» شوند و «سنگر جهاد و نبرد اسلامی» را گرم نگهدارند.۳ این مورد اشاره به رسیدن طالبان به قدرت دارند. نوعیت نظام سیاسی این گروه «امارت اسلامی» است و رهبر خود را امیرالمؤمنین می‌خواند. در جزوه‌های درسی دانشگاه، امیرالمؤمنین به «زعیم سیاسی اسلام» تعبیر شده است.۱ در یک مورد، هم از پاکستان، تنها کشور مسلمان صاحب بمب اتم انتقاد شده و آمده که با وجود داشتن اتم، توان مقابله با «دشمنان اسلام» را از دست داده است.۳ همچنین تأکید شده که باید روحیه‌ی جهاد در میان مسلمانان زنده نگه داشته شود و ترس و هراس از مسلمانان ملت‌های دیگر را به «خضوع و تسلیمی» وادارد.۳
جنگ فکری موضوعی دیگری است که در این مضمون درسی گنجانده شده است. در درس‌نوشتارها، جنگ فکری روش‌های غیرنظامی غربی‌ها، برای نابودکردن ارزش‌ها و اندیشه‌های اسلامی، الغای خلافت اسلامی، منصرف‌کردن مسلمانان از تمسک به اسلام و ایدئولوژی اسلامی و سلب هویت دینی مسلمانان تعریف شده است.۳ جلوگیری از گسترش اسلام به ملت‌ها و به‌ویژه در غرب، کم‌اهمیت‌جلوه‌دادن نقش دین و مساجد در زندگی مسلمانان، حذف دین از زندگی مسلمانان، وارونه‌جلوه‌دادن چهره‌های مطرح جهان اسلام، تشکیک در تاریخ و وضعیت کنونی و آینده‌ی امت اسلامی، ایجاد عناصر فرهنگی غرب و تخریب حرکت‌های اسلامی نیز به‌عنوان اهداف دیگر آن، آمده است.۳ اشغال عقل، فکر و فرهنگ و از بین‌بردن ایمان، عقیده و اراده از خصوصیات جنگ فکری ذکر شده و آمده است که این جنگ، پنهانی عملی می‌شود، مردم را مخاطب قرار می‌دهد و اعمار آن قرن‌ها زمان می‌برد.۳ از مراحل جنگ فکری هم، جنگ‌های صلیبی، استعمار، خاورشناسی و ترویج مسحیت نام برده شده است.
حذف رشته موسیقی از دانشگاه کابل؛ ده‌ها دانشجو بی‌سرنوشت شدند
چرا رشته طب نظامی از آزمون کانکور وزارت تحصیلات عالی حذف شد؟
«شهر ملودی»؛ هدیه بهاری در بازار موسیقی کابل
همچنین تهاجم فکری، خطرناک‌تر و زننده‌تر از تهاجم نظامی مطرح شده است. در درس‌نوشتار دانشگاه تأکید شده که در این تهاجم، «دین، فکر، رسوم و اعتراف اجتماعی، اخلاق شخصی و اجتماعی و کیفیت روانی مسلمانان»، به‌عنوان عوامل ایستادگی آنان در مقابل غیرمسلمانان هدف قرار داده می‌شود.۳ در جزوه‌های درسی دانشگاه، از پنج نوع سلاح جنگ فکری نام برده شده است؛ کودتاهای نظامی و ترورهای سیاسی شامل سلاح نظامی، برنامه‌های درسی در دانشگاه و مکاتب، داستان‌ها، روایت‌ها و شرق‌شناسی شامل سلاح علمی، اندیشه‌های مارکسیسم، سکولاریسم، اگزیستانسیالیسم و…، ایجاد احزاب و گروه‌ها در برابر اندیشه‌ی اسلامی، صهیونیسم جهانی و دادگاه‌های مختلط شامل سلاح سیاسی جنگ فکری اند. ایجاد شبهات برای مسلمانان نسبت به دین اسلام، الحاد، علم تطبیق ادیان سلاح دینی، سینما، تئاتر، رسانه‌های تصویری، فلم‌های پورنوگرافی، سایت‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی، کارتون و داستان کودکان سلاح رسانه‌ای و بانک‌های غیراسلامی، کمک‌های مالی و قروض بین‌المللی سلاح اقتصادی جنگ فکری خوانده شده‌اند.۳ گسترش شهرنشینی و زندگی مدرن، تمدن، اصلاح‌طلبی، آزادی بیان، آزادی فکر و اندیشه و به‌صورت ضمنی حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق شهروندی و… نیز ابزار جنگ فکری معرفی و در یک مورد حتا ترجمه‌ی «آثار اسلامی»، به «زبان اروپایی‌ها» جنگ فکری توسط غربی‌ها دانسته شده است.۳ دانشگاه‌ها، مکاتب، آموزگاران، دانش‌آموختگان و روشنفکران، به‌شمول روشنفکران دینی در کنار امکانات مالی از داشته‌های غربی‌ها برای جنگ فکری علیه مسلمانان نام برده شده‌اند. «این قبیل جوانان چنان فریب دشمنان دین را خورده‌اند که اصالت اسلام، پایه‌های فکری، عقل و منطق را فراموش کرده‌اند و مانند رباتی در اختیار این دشمنان قرار گرفته‌اند.» در جزوه‌ها، برنده‌ی جنگ فکری غربی‌ها و سبب پیروزی آنان، ضعف ایمان مسلمانان و عدم تمایز دوست از دشمن توسط مسلمانان خوانده شده است. به ‌نظر می‌رسد تدریس آموزه‌های تندروانه‌ی اسلامی به استادان، استخدام مبلغان و امام جماعت در دانشگاه و نظارت آنان توسط محتسبان طالبان از همین دید نشأت می‌گیرد. با گنجاندن این آموزه‌ها در برنامه‌ی درسی دانشگاه، طالبان در کنار ترویچ ایدئولوژی خود، در تلاش تربیت دانشجویان و عیارکردن استادان با این ایدئولوژی اند.
خشونت علیه مذاهب شیعی
در درس‌نوشتار ادیان و مذاهب ثقافت اسلامی که در دانشگاه کابل و در سمستر چهارم تدریس می‌شود، مطالبی در مخالفت با سه شاخه‌ از شاخه‌های متعدد کیش اسماعیلیه (قرامطه، نصیریه و دروزیان) گنجانده شده است. در درس‌نوشتار این مضمون در دانشگاه فاریاب، این کیش‌ها، فرقه‌های «باطل» و «شبه‌ادیان» خوانده شده است. در این جزوه تأکید شده که اسماعیلیان از «اسلام خارج» و منکر صفات خداوند هستند. همچنین در مورد عقاید آنان آمده که این باورها از قرآن نشأت نمی‌گیرند. در این برنامه‌های درسی، زیربنای اعتقادی اسماعیلیان، ایجاد جامعه‌ای خوانده شده که بر «شرکت در مال و زنان» استوار باشد. در جزوه‌ی ادیان و مذاهب دانشگاه کابل هم آمده است: «[اسماعیلیان] شبی دارند که در آن شب زنان با مردان خلط می‌شوند.» این مورد درباره‌ی فرقه‌ی قرامطه، در این درس‌نوشتار، عریان‌تر بیان شده است.
حقیقت قرامطه هم «الحاد، اشتراکیت، اباحیت و نابودکردن اخلاق و دولت اسلامی» خوانده شده است.[۴] در ادامه آمده که پیروان آن «مردم را در زنان[شان] شریک» می‌دانند و برای‌شان جائز نیست تا همسران‌شان را از برادران خود «بپوشانند». لغو احکام اساسی اسلام، به‌کارگیری خشونت در راه برآوردن اهداف، قایل‌بودن به عصمت، رجعت و وجود دو خدا از معتقدات دیگر آنان نام برده شده است. جامعه‌ی قرامطه در این جزوه، یک جامعه‌ی ملحد و خون‌ریز معرفی شده است.۴ در مورد نصیریه هم آمده که هدف آنان، انهدام اسلام و شکستن اساسات آن است. «با هر دشمنی که بر سرزمین مسلمانان تجاوز کند، آنان (پیروان نصیریه) همکار هستند.» در مورد پیروان آن نیز گفته شده که قایل به وجود جزئی از ذات خدا در علی، امام اول شیعیان اند و او را پروردگار خود می‌دانند. آنان نسبت به ابوبکر، عمر و عثمان، از خلفای راشدین بدبین معرفی شده‌اند
همچنین آمده است که بن نصیر، بنیان‌گذار این فرقه‌ی مذهبی به حلال‌بودن محارم و لواطت میان مردان قایل بود. در ادامه آمده است: «علمای اسلام بر این جماعت دارند که مناکحه [زن‌دادن و زن‌گرفتن] با نصیری‌ها، جائز نیست. خوردن گوشت حیوانی که آنان ذبح کرده‌اند، حلال نمی‌باشد. بالای جنازه‌ی‌شان نماز خوانده نشود و در قبرستان مسلمانان دفن نشوند.»۴ در مورد فرقه‌ی دروزی در جزوه‌ی درسی ادیان و مذاهب آمده که عقاید آنان مختلط از چند دین است. پیروان آن منکر پیامبران و قرآن و قائل به تناسخ ارواح خوانده و گفته شده که ابوبکر و عمر را فاحشان و منکران می‌دانند و نسبت به مسلمانان هم بدبین هستند.۴ در این آموزه‌ها، هیچ اشاره‌ای به حضور اسماعیلیان در افغانستان نشده است. گنجاندن این آموزه‌ها در برنامه‌ی درسی دانشگاه به معنای حذف وجود فرهنگی و مذهبی آنان است. ماه گذشته ویدیویی از مراسم گرویدن یک فرد پیرو شیعه‌ی اسماعیلیه در ولسوالی اشکاشم بدخشان به مذهب اهل سنت منتشر شد. در این مراسم، یک فرمانده محلی طالبان در حضور شماری از اعضای این گروه کلمه‌ی «شهادت» را بر زبان او جاری می‌کند. چنین مراسم برای گرویدن غیرمسلمان به اسلام برگزار می‌شود و برای تغییر مذاهب اسلام به یک‌دیگر، بی‌پیشینه است.
علاوه بر این، گروه طالبان از تدریس فقه جعفری که قرار بود برای دانشجویان شیعه‌مذهب در دانشگاه‌های دولتی مانند بامیان که دانشجویان آن عمدتا از مناطق شیعه‌نشین هستند، جلوگیری کرده است. یک منبع معتبر که در کلستر نصاب درسی فقه و قانون شرعیات شرکت داشته، حذف عمدی منابع فقه جعفری از جمع منابع اساسی این برنامه‌ی درسی را تأیید می‌کند. این منبع که نخواست هویتش فاش شود، گفت هم‌اکنون منابع اساسی در این بخش مربوط به فقه حنفی و اکثرا به زبان عربی اند. همچنین در نصاب درسی‌ای که در دلو ۱۴۰۱ نهایی شده است، یکی از اهداف درسی، پرورش دانشجویان مطابق فقه اهل سنت و الجماعت خوانده شده است. در جمع منابع کمکی این درس‌ها، کتاب‌های اعضای طالبان، از جمله کتاب «السیاسة والادارة فی الاسلام»، تألیف عبدالباقی حقانی، رییس کمیته‌ی امتحانات طالبان هم شامل است.
 
نویسنده: فتح سمیع