شعر امروز افغانستان
خیس عرق
به درمانگاه عشقت بی جهت بستر شدم بانو
شکار شــــعله های اشعه لیـــزر شدم بانو
مکرر در مکرر داده ام سر- شعر شوقت را
نوار هـرزه گویی را پیـاپی سر شدم بانو
بروی نعـــش فکـــرم تیـــربار آرزو ها را
مسلسل در مسلسل پشت هم جرجر شدم بانو
برای دیدن یک غنچه از لبهـای احساست
سر راهت نشستم مثل گل پرپر شدم بانو
به من ثابت شد از سیاره چشمان پر شورت
که جا بنــد جدال جلوه محـشر شدم بانو
مرا خیس عرق کردی ز دیدارگل افروزت
تمـاشا کن که ازسر تا به ناخن تر شدم بانو
نورالله وثوق
6/1/1388