طی چهار سال اخیر، مواضع حامد کرزی، رئیسجمهور پیشین افغانستان، در قبال طالبان و تحولات سیاسی کشور از ثبات نسبی و حمایت طالبان برخوردار بوده است.
این ثبات، ریشه در دیدگاه استراتژیک او دارد که از تجربه طولانیاش در سیاست افغانستان سرچشمه میگیرد. با این حال، آنچه در این مدت بهصورت چشمگیری تغییر کرده، نه رویکرد کرزی، بلکه تابآوری گروه طالبان است که به دلیل ناکارآمدیهای داخلی، فشارهای بینالمللی، و سیاستهای سرکوبگرانه، کاهش یافته است. اقدامها و سخنانی که در گذشته برای طالبان چندان تهدیدآمیز نبود، امروز به دلیل شکنندگی فزاینده این گروه، پایههای سست حاکمیت آنها را به لرزه درمیآورد.
حامد کرزی در دوران ریاستجمهوری خود (2001-2014) رویکردی متمایز در قبال طالبان داشت. او این گروه را «برادران ناراضی» میخواند و در مواردی از حملات نیروهای امنیتی دولت خود علیه آنها جلوگیری میکرد. این رویکرد، که ظاهرا بر آشتی و گفتوگو و با هدف جذب طالبان به فرآیند سیاسی و کاهش خشونتها دنبال میشد اما ریشه تباری داشت. این سیاست نهتنها به ادغام طالبان در ساختار سیاسی منجر نشد، بلکه در مواردی به تقویت غیرمستقیم این گروه کمک کرد، چرا که طالبان از این فضا برای بازسازی و سازماندهی مجدد خود بهره بردند. کرزی بعدها اذعان کرد که برخی از تصمیماتش، از جمله در زمینه سیاستهای قومی و انتخاباتی، اشتباهاتی استراتژیک بودهاند که تأثیرات منفی بر آینده سیاسی افغانستان گذاشتند.
یکی از نقاط بحثبرانگیز عملکرد کرزی، نقش او در انتخابات ریاستجمهوری 2014 بود. بهجای حمایت از یک فرآیند مردمسالارانه و شفاف، کرزی به رویکردی قومی متمایل شد و از نفوذ خود برای حمایت از محمد اشرف غنی احمدزی استفاده کرد.
این اقدام، که بعدها خود کرزی آن را «بزرگترین اشتباه» خود نامید، به تقلبهای گسترده انتخاباتی و تضعیف مشروعیت نظام سیاسی منجر شد. این انتخاب نهتنها اعتماد عمومی به دموکراسی نوپای افغانستان را خدشهدار کرد، بلکه به انشقاق بیشتر در جامعه چندقومی افغانستان دامن زد و زمینه را برای بیثباتیهای بعدی فراهم کرد. این اشتباهات، به همراه سیاستهای نادرست دیگر سران حکومتهای پس از کنفرانس بن (2001)، نقش مهمی در تقویت غیرمستقیم طالبان و بازگشت این گروه به قدرت در سال 2021 ایفا کرد.
طالبان با تسلط دوباره بر کابل، خود را بهعنوان نیروی غالب معرفی کردند، در ابتدا از ضعفهای ساختاری دولتهای پیشین، از جمله فساد، ناکارآمدی، و سیاستهای قومیگرایانه، استفاده ابزاری کردند. سران حکومتهای پس از بن، با اتخاذ سیاستهایی اشتباه امیز بهجای تقویت وحدت ملی، اغلب به اختلافات قومی و سیاسی دامن زدند، بهطور غیرمستقیم به طالبان فرصت دادند تا پایگاه اجتماعی خود را بازسازی کنند. پس از بهدستگرفتن قدرت، طالبان نتوانستند این فرصت را به یک حاکمیت پایدار تبدیل کنند. ناکارآمدی در ارائه خدمات اولیه، انزوای بینالمللی، و سیاستهای سختگیرانه علیه زنان و اقلیتها، بهتدریج حمایتهای داخلی و خارجی را از آنها سلب کرد.
امروز، طالبان به دلیل این ضعفها، به جریانی کمتحمل تبدیل شدهاند که حتی انتقادهای ملایم، مانند اظهارات کرزی، میتواند اقتدار شکننده آنها را به چالش بکشد.
سیاستهای سرکوبگرانه طالبان، بهویژه در قبال زنان و دختران، که بخش مهمی از جامعه افغانستان را تشکیل میدهند، خشم و نارضایتی گستردهای را برانگیخته است. جریانی که به «خواهران و مادران» خود رحم نکرده و حقوق اولیه آنها را بهطور سیستماتیک نقض کرده است، نمیتواند انتظار داشته باشد که با وعدههای میان خالی یا خوشخدمتیهای مقطعی، حمایت پایدار جامعه را جلب کند. این سیاستها نهتنها به انزوای داخلی طالبان منجر شده، بلکه وجهه آنها را در سطح جهانی نیز مخدوش کرده است. در چنین شرایطی، اظهارات شخصیتهایی مانند کرزی، که از جایگاه سیاسی و اجتماعی مهم برخوردار است، بیش از پیش تأثیرگذار میشود. کرزی با آگاهی از این شکنندگی، تلاش کرده است تا با نقد نرم و دعوت به اصلاحات، راه را برای گفتوگوی و بقای آنها هموار کند. اما طالبان، به دلیل فقدان انعطافپذیری ایدئولوژیک و ضعف ساختاری، توانایی تحمل حتی انتقادهای ملایم را نیز از دست دادهاند.
در نهایت، ثبات در مواضع کرزی و کاهش تابآوری طالبان، نشاندهنده تحولات عمیقی در صحنه سیاسی و اجتماعی افغانستان است. اشتباهات گذشته، از جمله سیاستهای قومی و انتخاباتی کرزی و ناکارآمدیهای سران پس از بن، به بازگشت طالبان کمک کرد، اما ناتوانی این گروه در مدیریت کشور و جلب حمایت مردمی، آنها را در موقعیتی شکننده قرار داده است. آینده افغانستان به توانایی نیروهای سیاسی و مدنی برای استفاده از این فرصت و ایجاد اجماع ملی برای گذار به سوی یک نظام فراگیر، عادلانه، و مردمسالار بستگی دارد. کرزی، با وجود اشتباهات گذشته، همچنان میتواند با تکیه بر تجربه و جایگاه خود، نقشی کلیدی در این مسیر ایفا کند، مشروط بر اینکه درسهای گذشته را به کار گیرد و از تکرار خطاها پرهیز کند.
نوشته : عزیز بارز

