افغان موج   
FacebookTwitterDiggDeliciousGoogle BookmarksRedditLinkedinRSS Feed

اگر استقبال خوست سیاسی نه بود، چرا هم‌دردی با زلزله ز‌ده‌گان شمال نشد؟

   ممدانی را به ما چی‌کار، اگر شیعی است یا سنی 

میراث نوستالژی ناتمام و ماندگارِ کرزی و غنی، دو مداری:

محمدعثمان نجیب

 

در گذشته‌ها اگر نابرابری ‌و تک‌رفتاری قومی بود، مگر جامعه بهسی‌میلیون پارچه تقسیم نه شد. همه مردم حقوق شان را تا حدودی کهمی‌توانستند، به شمول گرفتن قدرت سیاسی، مطالبه کرده و حصول می‌نمودند. درآن‌صورت بود که کسی زیاد از محله‌گرایی بحث نه می‌کرد و هرچیز به نوعی ملیپنداشته می‌شد، ولو به مصلحت

مگر آن‌چه را کرزی و غنی بذر کردند، تخم مرگ‌‌آفرین و بدون درمان نفاق و از هم‌گسیخته‌گی سراسری است

چند مثال:

در گذشته اگر گروه کریکت‌بازان هر سویی فعالیت کرده یا درمسابقه‌یی اشتراک می‌کردند همه مردم بدون استثنا در چارسوی کشور استقبالشان می‌کردند. مگر کرزی آغاز و غنی تمامش کَرده و با دادن امتیازهایفراقانونی و چندصدمیلیون‌دلاری و امتیازات ویژه برای کریکت، قومی‌بازی عملیرا شروع و همه بخش‌های دگر ورزشی را ضعیف و نابود کردند. در حالی گروهفوتبال‌بازان ما هم افتخارات عظیمی کسب کردند و تکواندوکاران ما هم‌چنان،مثل داوی و نیک‌پا. مگر کرزی و غنی این‌ها را نادیده انگاشتند. استقبالی همکه شدند مردمی بود، نه دولتی.

دو بینه‌گی در ورزش، از سوی کرزی و غنی، سبب شد تا مردمغیر افغاناز کریکتدل‌سرد شوند و مردم افغان از بازی‌های غیر کریکت نفرتکنند. این زخمی‌ست که به سود‌جویی سیاسی طالبانی از ورزش، التیام نهمی‌یابد. اگر در شهرهای کابل و هرات و بلخ و جاهای دگر روز نخست، استقبالخود‌جوش مردم رقم خورد، استقبال تیم پیروز شده، در خوست، برنامه‌ی سیاسیبود و از همان‌جا شعار تفرقه میان هزاره و تاجیک یا دگر اقوام توسط فرزندانهزاره بلند شد. نگاره‌هایی با لنگی‌های سنگین‌تر از وزن ورزش‌کاران وبزرگ‌تر از سر ورزش‌کاران. مگر زبان ورزش‌کار هزاره را تغییر داد و گفت منیک پشتونم. نگاهی که مهدوی‌ها به آن خرسند شدند.

شکی نی‌ست که جمعی از هم‌‌وطنان خوستی‌ما هم خود‌جوش در محفل استقبالبزرگ اشتراک کرده بوده باشند، مگر نفس استقبال و فراخوانی تیم به ولایتخوست، خودش یک شگرد سیاسی‌‌ست ‌و گذرا که دگر تکرار نه خواهد شد، مگر بهسیاست.

بحث دوم میراث نوستالژی کرزی و غنی خایناین‌ست.

حالا برخی برادران و خواهران هزاره‌ی ما، حتا یک مرغی کهدر شاخ آفریقا، تخم کلان بدهد را به هزاره نسبت داده و فضای مجازی رامی‌ترکانند که مرغ هزاره تخم کلان داده. بدتر از آن که پیوسته، طعنهمی‌دهند، اگر هزاره نه‌بود، افغان‌ستانی نه بود. همین‌گونه شده که دگراقوام در حیرت فرو می‌روند و می‌سنجند تا چی کنند و چی‌بگویند؟ ترکیب تیمبرنده‌ی فوت‌سال، چه‌گونه است؟ تا کنون همه‌گانی درست نه شده. سوگ‌مندانه،هیچ‌کسی نه گفت که اگر ملی اندیشی دارید، بگویید تیم ملی بود نه تیم یک قومو‌ استقبال یک ولایت قومی به خاطر سیاست از آن‌ها.

مصداق سخن من این‌ست که هم‌‌زمان با خوشی پیروزی تیمفوت‌سال، اندوه‌مندانه، زلزله‌ی ویران‌گر شمال کشور را در نوردید و خسارات وتلفاتی بار آورد، حالا بگویید که چی کسی از همان هزاران هزار نفر در خوست،از امدادرسانی و غم‌شریکی با مردم سخن گفت؟ حتا برادران هزاره‌ی ما چقدرنقشی در دل‌آسایی زلزله‌زده‌گان داشتند؟ محله‌گرایی از نظر ما کارنکویی‌ست. چون اگر ما از نخست محله‌گرا می‌بودیم، به سلسله، ده‌کده‌گرا،شهرستان‌گرا، کلان‌شهر گرا، استان‌گرا و سرانجام کشورگرا می‌بودیم. نوستالژی میراثی دو مداری چنان بالای دگران اثر کرده، که حتا نجیب بارور همگاهی بی‌بار شده و شاید به روا‌داری یا عمدی، هم‌استانی‌های خود را تمجید وتقدیس می‌کند و هم‌زبانان و هم‌تباران خود را نخست توهین و سپس به هم‌دلیدعوت می‌کند. بارور مانند مهدوی و کرزی و غنی و کد هیبت‌الله نه می‌داند کهریشه‌داران این سرزمین به هیچ‌صورتی نابود قطعی نه می‌شوند و عسکر کسینی‌ستند. اگر آنان رو برگردانند از کسی، کسی دگر نه باشد بسی.

این نوستالژی، میراث آن دو مداری نی‌ست

نوستالژی دگری که نخست میان مسلمانان جهان است و برخیبرادران شیعه‌‌ی ما درجهان آن را دنبال می‌کنند و ایرانی‌ها بیش‌تر آن رادامن می‌زنند، فخرفروشی کاذب به خاطر پیروزی یک کسی در یک کشوری‌ست که هیچربطی به کشورهای دگر نه دارد، هی تبلیغ شیعه را دارند. از روزی که ممدانیشهردار نیویاذک شده، از دهن خودش و هیچ مسلمانی در حول و حوش وی نه شنیدیمکه گفته باشد، ممدانی مسلمان شیعی‌ست. مگر هزاران پست در فضای مجازی دوراندارند که ممدانی شیعه است. حتا اگر او، توالت هم برود و آبی با خود ببرد،می‌گویند، دیدی اگر شیعی نه بود، با آفتابه چی‌می‌کرد به توالت رفتن را. مگر هیچ کسی شاید غیر از چند نفر، نه گفت که ممدانی اگر فرمان‌دار نیویارکشود  چه تأثیری بر مسلمانان دگر کشورها، حتا دگر ایالات آمریکا دارد؟ ماچرا در نوستالژی حسرت غرق هستیم؟ ممدانی یک جمله هم نسبت به مسایل جهانی ازجمله ایران بحث نه کرد، چون می‌داند که کار وی اندیشه‌ برای ایران یا جهاناسلام یا افغان‌ستان نی‌ست. برخلاف کاندیداهای دگر که گفتند نخستین سفرشان در صورت پیروزی به اسرائیل است، ممدانی گفت در نیویارک می‌ماند و کنارمردم. نه گفت که خانه‌ی کعبه یا مدینه‌ی منوره می‌رود، حتا نه گفت که زیارتکربلا در عراق یا زیارت امام‌رضا در ایران می‌رود. پس چه سود از این‌گونهتمایز افکنی بی‌فایده و خود را مصروف کردن. درست است که پیروزی وی به عنوانیک مسلمان، پسا دهه‌ها، آن هم در کرسی شهرداری، تابوشکنی تاریخی بود ‌وحمایت مردم نیویارک از وی، برخلاف تلاش میلیاردرها و یاوه‌سرایی‌های دور ازعرف سیاسی حتا دیپلماسی اداری داخلی ترامپ، نتیجه نه داد و مردم، ممدی رابرگزیدند. پس ممدی، خادم مردم نیویارک است، حتا از زادگاه اصلی خود همنی‌ست. حق مردم نیویارک بالایش است که وی را برگزیدند. آخرین تصویر خبری ویرا که من دیدم، با گروهی از یهودیان نیویارک در حالی دیدار کَرد که آن هااز وی ستایش می کردند و میزها از شراب مملو بودند. کیلاسی که پیش‌رویممدانی بود را، خودش با دست خود کنارزدو دور کرد. کسی شنید که ممدانی آن‌جاغیر از نیویارک سخن بگوید. خبری هم که نشر شد، حاکی از اذان گفتن دربلند‌گوهای مساجد مسلمانان نیویارک بود.

سرانجام آرزو دارم همه‌ی مردم و مسلمانان از این توهماتواهی، هر چیز مربوط شیعه، هرچیز مربوط هزاره، هرچیز مربوط تاجیک ووو بگذرندو عقلانی فکر کنند که چرا جوامع اسلامی، نمادی از آزادی های غرب را نهدارند، یک مسلمان‌زاده‌ی مهاجر در بزرگ‌ترین شهر آمریکا یا لندن یا اروپاشهردار یا معاون استان‌دار و فرمان‌دار می‌شود، مگر یک خارجی در کشورهایاسلامی، پاک‌بان هم مقرر نه می‌شود. نوشتالژی اصلی این‌ست که کشورهای مانرا از بی‌داد بنیادگرایان سودجو و قوم‌گرا رهایی بخشیم، نه آن که هر کله وبِر خیال داشته باشیم. بدرود

 

https://fb.watch/DfEDijRKSP/?

 

آمریکا

#نیویورک

#زهران_ممدانی

#انتخابات

#میلیاردرها

عدالت_اجتماعی

#بلومبرگ

#بیل_اکمن

#اقتصاد

#خبرگزاری_نوا

#مکتب_من_بیش_از_این_نه_میدانم

#مکتب_نوین

#مکتب_اندیشه

#مکتب_صلح

#مکتب_انسانیت

#مکتب_جوانان

#فلسفه_نوین

#فلسفه_آینده

#انقلاب_دانش
#انقلاب_انسانی
#تعامل_انسان_و_ماشین

#هوش_مصنوعی

#جهان_جدید

#تمدن_نوین

#اندیشه_جاویدان

#جوانان_آینده

#IKnowNoMore
#MBIKSchool
#NewPhilosophy
#FuturePhilosophy
#SchoolOfHumanity

 

این ویدیو‌ی کرزی و غنی، در یونیوب کم‌تر از@ده#دقیقه نزدیک به سه هزار بازدید@داشت. از نفرت است یا از محبت؟

https://youtube.com/shorts/Ng_hrUO-38M?si=7hv43w9ArczVVEqo