افغان موج   

دروغگویی  هم اندازۀ دارد

جنجالی را که عده ماجراجوی فایشست و افغان ملتی بعد از نوشتۀ اینجانب « آنچه سدۀ بیست ویکم میخواهد» از طریق انترنت بلند کردند مثل گل خشک است که به دیوار نمیچسپد و این عمل شان  

 در سایت « افغان جرمن آنلاین» و سایت به اصطلاح صدای افغان  غیر از رسوایی شان چیزی به ارمغان نیاورد.

 وقتی ملازاده  لندنی برای افکندن تفرقه میان شیعه و سنی افغانستان صدایش را از تیلویزیون پیام افغان بلند کرد سیل احتجاج ، دشنام و حتی اعتراض های رسمی ازین برنامۀ ضد ملی و ضد انسانی عمر خطاب بلند شد. فشار های جانبی بر شخص عمر خطاب آنقدر شدید و دور از تصور این فایشست افغان ملتی بود که مجبور این برنامه را از تیلویزیون اش برداشت.

بعد ازین عمل عمر خطاب ملازاده و دوستان افغان ملتی اش تربیون های تازۀ ای از طریق انترنت جستجو نموده و کار خود را دوباره سازمان دادند. درین میان دوسایت مبتذل افغان هتلر ــ آنلاین و صدای افغان را وسیلۀ اغراض شوم و فایشستی خود ساختند.

ایمل های زیادی از دوستان به افغان موج میرسید که بعضا هتک حرمت علیه شخص عمر خطاب و ملازاده بود و ما بر اساس پالیسی نشراتی و معیار های ژرنالستی از نشر آنان معذرت خواستیم. و بعضی از آنان که محتوی ملایم و منطقی داشت را به نشر سپرده ایم.

ما به این عقیده ایم که تا وقتی وطن ما آزاد نباشد نمیشود از حقوق اقلیت ها و اکثریت ها  صحبت کنیم. افغانستان از اقلیت های مذهبی و ایتنیکی  تشکیل شده است. هیچکس به تنهای نمیتواند ادعا کند که این وطن را آزاد و به شاهراه ترقی و تعالی رهنمایی میکند. سه جنگ علیه انگلیس در اواسط قزن نوزده و اوایل قرن بیستم و شکست ابر قدرت شوروی در نیمه دوم قرن بیستم توسط همین مردم اعم از پشتون ، تاجیک ، هزاره و ازبک به پیروزی رسیده است و اگر چنین است حاجت به این همه مشاجره بر سر پشتون، تاجیک، هزاره ، ازبک، شیعه و سنی نمیباشد.  همچنان ملتی که با داس و تبر پوزۀ اجنبی ها را در طول تاریخ به خاک مالیده اند توانایی آنرا دارند که طالبان عربی و پاکستانی را شکست دهند و ضرورتی به امریکا و اعضای ناتو نیست که با این بهانه به اشغال وطن ما ادامه دهند.

اما متأسفانه که عدۀ دانسته این مسائل را دامن میزنند. پشتون ( اوغان) هزاره ( شیعه) تاجیک ( ایرانی) ازبک ( ترکی) و مثل این تعریفات را ابداع میکنند. از نام افغانستان خجالت خود را پنهان نمیکنند و به نام های خراسان، اریانا و نمیدانم این و آن میچسپند. خوب کاری که میتوان در مقابل این مردم انجام داد اینست که آنانرا به اشتباه شان متوجه کرد. اگر آنان اشتباه خود را قبول کردند و دست از کار های لایجوز خود کشیدند خوب و در غیر آن چه میتوان کرد. یکی از اعجاز قرن یست یکم اینست که انترنت و تیلویزیون و رسانه های تک فردی میتواند تا چند روزی کار خود را کند.

دوستی برایم نوشته بود «... بیا و به ببین صدای افغان چند مقاله بخاطر کوبیدن تو نشر کرده است... بابا دست از سر افغان جرمن آنلاین بردار این  کاسه از آش داغتر است.... » رفتم و دیدم. اعلامیه های حکمتیار، ملا عمر، سور خلقی ها و بلاخره به اهداف نشراتی این سایتک سر زدم. نوشته بود این سایت  یک سایت غیر مذهبی و غیر  فلانی و فلانی است. با خودم گفتم عجب اگر غیر مذهبی باشد پس چرا علیه مذهب شیعه از گفتار ملازاده و دین پرور و نمیدانم جناب آقای حکمتیار بحث میکند؟ البته نقد بیمایه و رسوای ملازاده به نام مستعار علی احمد کوهستانی، بعدا دین پرور و خلاصه که تبصره های چادری داران صدای افغان!!!!! این که کدام افغان از کدام شهر از کدام چائنل، زن و یا مرد، جنگسالار و یا وطنپرست، زیر چادری از نام های مستعار پوشیده اند. حیران ماندم!  و به شیطان لعنت فرستادم. چون مقاله ها علیه من زیاد بود جواب شانرا به آنان فرستادم. آنان جوابم را نشر نکرده و تبصرۀ اول خود مبنی بر کافر بودنم را صادر کردند که در سایت شان موجود است. بعد دوباره نوشتم که اشتباه کرده اید و مرا هنوز هم نشناخته اید. و اینبار هم بجواب ام پاسخی  دور از معیار های ژرنالستی و وطندوستی نوشتند. این بدانمعنی که نه خود را معرفی کردند تا در جمله دوستان قرار بگیرند و نه توانستند ( از مسلمان تا مسلمان) نوشته اینجانب را در سایت خود به نشر  برسانند ولی برای نوشتۀ بی سرو ته کوهستانی که همان ملازادۀ لندنی است مرا دشنام دادند. کار ایشان صرف انداختن تیر به تاریکی بود و چنانکه بزرگان ما گفته اند  طرز خرام شان باعث شناسایی شان به حیث فایشست های افغان ملتی بر همه مردم آشکار گردید.

در حالیکه میدانم این سایتک یکی از ممد های تبلیغاتی  افغان هتلرــ آنلاین است و برای جدایی ملیت های افغانستان و بزرگنمایی قبایل پشتون کوشش دارد به افکار آنان  لعنت میفرستم.

این پیام من بود که خصوصی نوشته بودم.

به مسوول  سایت صدای افغان !

من ازاینکه  شما زیادتر از هر کس دیگر مرا مورد اهانت قرار داده و برایم تهمت و ناروا حواله کرده اید از شما آزرده نیستم. یکبار دیگر به شما مینویسم که من از مسلمان تا مسلمان را به خاطر نشر به سایت شما نفرستاده بودم. و نشر آثارم را از طریق سایت های فایشستی ننگ خود میدانم.  باور کنید من تا همین دو هفته پیش از  سایتی به نام صدای افغان با خبر نبودم دوستی مرا با خبر ساخت و گفته بود که در آنجا شخصی به نام حلیم تنویر با نام مستعار علی احمد کوهستانی و شخص دیگر به نام نظیف الله نهضت دین پرور  از دنمارک در صدای افغان برایت دشنام های کوچگی و بازاری داده اند. وقتی به سایت شما آمدم باور ام شد که نظیف الله نهضت والی هرات در سال 1358 و قاتل بیست هزار مردم بیگناه هرات درین سایت چه خوش خرامیده و چه سخنان دور و درازی از جنایاتی که بدست اش سازمان داده شده بود پرده برداشته. مثلن قتل شهید سلطان،  شهیدعبدالالله،  شهید قدوس  شهید غلام محمد و کریم  وبیست چهار هزار هراتی مثل ایشان  را  این   سور خلقی ها کشتند و حتی من نام اشخاصی را هم میتوانم بگویم که نه شعله ای و نه اخوانی بودند و   شهید شدند. بلی آنروز ها من معلم لیسۀ زراعت هرات بودم. میدیدم که سور خلقی ها چه جنایاتی را مرتکب میشوند.

 از  اینکه شما میگوید من شعله ای بودم خنده ام به دروغ های شاخدار شما میاید.  اگر میبودم افتخار میکردم. زیرا شعله ای در تناسب به اخوانی ها و خلقی ها اصلن جنایتی نکرده که مستلزم نکوهش، فحش و دشنام یک مشت  افغان ملتی بیوطن و خائن باشند. خوب من که گفته بودم اسحق نگارگر همان مضطرب باختری او هم یک شعله ای بود و اشعارش هنوز هم در جریده های شعلۀ جاوید به نفع کفر کمونیزم بجای است. اگر شما کودک هستید و سیاست را تازه تمرین میکند من از سه و نیم دهه قبل اسناد میاورم. شما باور داشته باشید که از رهبر بزرگ تان غلام محمد پاپا گرفته تا تره کی مرتد وحفیظ الله امین و احمدزی ها و احدی ها را خوب میشناسم.  من همانطوریکه شعله ای نبودم خلقی وپرچمی هم نبودم. زیادتر عمرم به سازش نمودن با خوب و بدان بودم  که ازین اخلاق ام شرمنده ام.

حالا دیگر کارد را به استخوان رسانده اند. فهمیدید چه کسانی؟ اگر نمیدانید من میگویم همین مسلمان نما ها. همین هایکه اگر بگوی اسلام گویا با جنگ و برای جنگ آفریده شده عوض دلایل قانع کننده دهنت را پاره میکنند. خیال میکنند ما این سر را به طویله سپید کردیم. خیال میکنند آنها تنها فقه و حدیث خواندند و تنها مسلمان اند و دیگران همه کافر. فراموش میکنند که اگر دور نرویم سه دهه است که به نام اسلام  گلبدین با ربانی، ربانی با مزاری، و بالاخره طالب با همه و همین جهادی هایکه  افتخار اظمحلال شوروی را دارند با یکدیگر دشمن خونی اند. اگر این مردم عرب و یا ایرانی میبودند کاری بکار شان نداشتم ولی فردای این وطن روی من قضاوت خواهد کرد که چرا آرام بوده ام. مگر حکمتیار از ربانی کدام مرتبۀ بهتر مسلمانی دارد. مگر فرق بین روس و امریکا چیست که حالا این مجاهدین سر خود را بزیر انداخته و اعلان جهاد نمیکنند.  خوب این مبحث علیهده است.

خفه نشوید اگر ادارۀ سایت شما بدست کدام حزب و یا رهبر جهادی نیست و شما مصرف آنرا از جیب شخصی خود میدهد. خود را معرفی کنید که  خدایی خدمتگاران این وطن را ما بشناسیم. چرا از پس پرده های زخیم دلبری میکنید. اگر مسوول این سایت حلیم تنویر نیست و برای جبهۀ فایشیزم دینی، قومی و قبیلوی خدمت نمیکنید. هدف شما از تبلیغات به نفع طالب، افغان ملت و گلبدین راکت یار چیست؟ بفرماید از کجا با من طرف اید. از کوپنهاگن و یا از لاانجلس... بگذارید تصویر های خود روی صفحۀ خود و خود را معرفی کنید. من تا حال سایتی را ندیده ام که گردانندگان آن زیر چادری پنهان باشند. از نشریات سرپا عقدمندانه و ضد ملی شما معلوم است که چه تبلیغ میکنید.

خیال میکنم شما با اهداف ضد نقیض خود هم خود و هم دیگران را بازی میدهید از سایت خود شما :   نوشته اید« اين صفحه بدورازهرنوع تعلقات قومي ؛ زباني ، سمتي و مذهبي است... باز درعین صفحه مینویسید... بيشترکودکان و نو جوانان با مسائلی که برای آینده شان در رابطه با فرهنگ افغاني ، معلومات عمومی، مسائل دينی ومذهبی،ــ است... در حالیکه استقلال خود را اعلان میکنید اهداف  شیطانی حکمتیار و طالبانرا تبلیغ مینماید. دروغ گفتن و خاک به چشم مردم زدن هم اندازۀ دارد.

کدام نوشته من اهانت به دین اسلام و به پیغمبراست که چماق بدست ایستاده شدید؟ سواد ندارید! و یا اینکه خود را به در نافهمی میزنید. مگر نفوس شیعه در جهان اسلام را حتی از روی ویکپیدیا هم خوانده نمیتوانید. اگر شما مقدسات مسلمانان را جنگ های تنظیمی و جنگ های تاریخی میان مسلمانان میدانید از اسلام هم بوی نبرده اید. خوب باشد من برای شما دعا میکنم نا انشاالله راه راست را از راه کج فرق نموده و بیجهت خرده گیری و جزمگرایی نکنید.

من تاریخ تبری را تنها برای شما موخذ ندادم و ضمنا از تاریخ دوستان غربی شما چون تاریخ تمدن ویلی دورانت، پال مانیه و دیگران یادی نکردم شما بروید خود تان بخوانید  نمیگویم تصدیق کنید که آنان درست گفتند یا نادرست بلکه میخواهم در گفتمان های روشنفکرانه دلایلی برای رد آن سر هم کنید و به قناعت دیگران بپردازید.

میخواهم ازین طریق به شما بگویم  که اگر به دیموکراسی و گفتمان افغانی عقیده دارید تا دیر نشده این روش تفرقه افکنانۀ خود را فراموش کرده و برای آزادی وطن از چنگال امریکای جهانخوار مبارزه کنید واگر فروخته شده هستید تا قبل از آنکه مشت شما باز شود و مردم شما را بشناسند توبه کنید.

این بهترین راهی برای شماست. آزرده نشوید. خیر است جهالت را کنار گذاشته پهلوی مردم مظلوم خود ایستاده شوید.

 

این هم جواب نامه خصوصی ام به  صاحب این سایت که کاذبانه آنرا به یک گروه نمیدانم آموزگار، منهدس و آین و آن نسبت میدهد.

 

آقای ترکانی کمی دقیق تر و مسئولانه تر! --- ادارۀ صدای افغان

2010-02-11

ادارۀ صدای افغان

 

آقای ترکانی  نامه دوم شمارا گرفتیم از شما تشکر، و برای اینکه کمی از ابهامات شما کاسته باشیم ، میخواهیم بچند نکته  موجود در نامه شما انگشت گذارده، انرا حلاجی نماییم. 

از اینکه در این نامه مارا هم فاشیست ، نادان  و ... و چندین صفت  داده یی ، بشما جز سلامی چیزی نداریم. تنها برای معلومات شما بگوییم که ما هرنوع فاشیسم را و لو که در لباس ضدیت با فاشیسم هم باشد، مردود میدانیم. شاید منکر نباشید که فاشیسم در یک قوم خلاصه نمیشود، چنانچه شما میخواهید آنرا افاده کنید.

گفتید مطلب قبلی تان را که شامل اهانت به افراد حقیقی و حکمی  مختلفی بود برای ما بخاطر نشر نفرستاده بودید!. پس برای چه فرستاده بودید . اینجا محلی برای تبارز افکار و نشر آن است ، نه برای گدام هجو نامه ها و بهتان نامه ها. 

برای ما در اول هویت تعین کردید که مارا میشناسید. و کمی بعدتر، از ما میخواهید که عکس های خودرا خدمت شما نشر کنیم تا مارا بشناسید. مگر از آن جنابانی که شما انهارا حاکم بر این سایت دانستید  هیچ عکسی ندیده ائید؟، عکسهایشان که در فتراتی  در کاغذ پاره های  سرخ و سبز نشر شده  و خودت هم یقینا آنطوری که از مطلبت بر میاید آنها را دیده ایی. اما با افتخار تمام و با تمام مسئولیت  برایت عرض میدارم ما با آنها هیچ نوع ارتباطی نداریم ، چنانچه در سایت مطالبی برعلیه آنها  و جهت های فکری آنها  نیز بنشر رسیده است.  اگر شما مطالبی را از آنها بنام مستعار در سایت صدای افغان کشف کرده اید، بنبوغ ! شما آفرین میگوییم  و از شما میخواهیم تا دلیلش را هم برای ما بنویسید تا ما انرا عیناً نشر نماییم، ما که چیزی نفهمیدیم امید است همیشه در این کشفیات ! خویش پیش قدم باشید.

ما شمارا بکدام صفت و نام مشخصی ( بگفته خودت  شعله یی!  ) متصف نکرده ایم ، و بدون شک در این مکتب نیز چون مکاتب دیگر فکری افرادسالمی در کنار افراد ناسالم وجود دارد. وما را به این ربطی نیست که تو از کدام فکری  و مکتبی پیروی میکنی. تنها ما فکر و اندیشه شمارا که در ضدیت با فرهنگ و عقیده اکثریت مردم و بشکل افراطی آن تبلور میکند، رد میکنیم. همان گونه که در مطلب اولی بشما گفتیم ، شما و هرانسان  دیگری حق دارید هر راه و اندیشۀ را که پسندید پیروی نماید. اما نباید روی عقده های بیمار گونه بدیگران بخاطر انتخاب شان، اهانت صورت گیرد بویژه آنانیکه با شما نه در حرفی ویا کوچۀ ته و بالا شده اند.

اگر از دشنام دادن بدت میآید نباید بکس دشنام بدهی چون گفته اند  کسی که برسرش ظروف سفالی است نباید سنگ بسوی کسی پرتاب کند!. و تو که در نوشته هایت همه دشنام ، اهانت و تهمت موج میزند. چرا از اینکه کسی تکرار بمثل کرده است مینالی.

یکی از پایه های گفتاری و فکری ما، همانا تعادل و انصاف است در برخورد هایمان با قضایا. مهم نیست که آن قضایا از خود ما باشد یا از غیر ما . ولی اقلاً بصفت یک  انسان صاحب فکر و عقل، نباید قضاوت ها را روی حسابات  خودی  و غیرخودی انجام دهیم. بد اگر بد است ، نزد هر کسی که پیدا شد بایدش بد گوییم و بر عکس خوب را هم هر جا باشد باید خوب گوییم. بخاطر اینکه فلان یک باری با من و تو همراه نشد نباید جام غضب خویش را مملو از زهر بهتان و تهمت بر سرش بريزیم ، چون این کار انسان عادی و نیکو نیست . روشنفکر اصلی  که اصلاً چنین نمیکند.

از تاریخ آنقدری میدانیم که بتوان در مسائلی مشت عدۀ را باز نماییم . و برای معلومات شما نویسنده این سطور مدتی در دهلیز های پوهنتونی رفت و آمد داشت امتحاناتی را سپری کرد و بلآخره بدون مشروطی و ناکامی  بلکه با درجه خیلی خوب  قسم تاریخ را بسر رساند. جالب تر اینکه کارکنان این سایت چون شما  بشمول نویسنده این سطور همه  یا معلم بودند و یا هنوز هم هستند. ولی ما هرگز نمیخواهیم، خدای نخواسته شاگرد خود را با معلومات نادرستی بار کنیم ، چون حق و حقیقت برای ما مقدستر است.

ترکانی صاحب ! ما را بضد و نقیض گویی متهم کردی !. خوب کردی!، چون غیر از این از خودت توقعی نداریم. اما برای روشن شدن این در آمیخته گی در فهم شما از نوشته ما ، باید توضیح مختصری دهیم : سایت  یا صفحه ما هیچوقت در انحصار مذهب خاصی در میان مذاهب موجود  افغانستان قرار ندارد. اما هرگز مانع و یا دست بردار از فهماندن دین و مذهب بشکل درست آن بمردم نخواهیم شد. سرمقاله اخیر ما هم که تصادفا قبل از رسیدن نامه خودت نشر شد، مگر در تضاد با همینگونه افکاری که بنام مذهب و بغلط، بخورد مردم داده میشود نیست؟!. ما خودرا از تعصب کور بمذهب جدا میدانیم . بهمین گونه ما خودرا از تعلق و یا وابستگی  بزبان خاصی میرهانیم. اما اگر بخواهیم دروسی در خواندن و نوشتن دری یا پشتو  پیاده کنیم ما را در جمله نژاد پرستان خواهی گرفت؟. باز هم اگر دوباره  آن مطلب را بخوانی، در جمله اولی مذهب تنها ذکر شده که بمعنی شاخه از دین است. ولی در جمله دومی  کلمه دین با مذهب  اضافه شده . و طبعا وقتی دین را شرح میکنیم باید از دید یکی از مذاهب موجود در آن بنگریم.

ما فکر میکنیم که خودت از نگاه فنی و نوشتاری با ما مشکل نداشته باشی . بلکه مشکل خودت با ما بخاطر اصل دین است . چون خودت  با تعصب شدید و بدور از تعقل و انصاف  با دین برخورد میکنی، لذا هر آنچه رنگ دین داشت تو خود را مکلف میدانی تا با آن بجنگی و در این جنگت از هروسیله مشروع و نا مشروعی کار میگیری  و زمانی هم روی ضرورتی کلماتت را با رنگ همان دینی که با آن در ستیزی  پالش میکنی  که همه اینها  بلآخره به شخصیت خودت بر میخورد.

راه ما روشن است . اینکه تو ویا هر فرد دیگری  تعبیرات خود شان را دارند، داشته باشند. بگفته شاعر :

هرکس بگمان خویش اورا صفتی بخشید        یک طائفه فرزانه، یک طائفه دیوانه

در قسمت آمار و ارقام ، کمی  باید دقیق بود. ویکیپیدیایی که در انترنت بدسترس همه است حدود 10 فیصد مجموع مسلمانان را ذکر میکند. بعداً شما هم میتوانید خودتان با یک جمع بندی تقریبی از پیروان شان در جهان، تعداد مجموعی شان را تخمین کنید که با آمار شما خیلی تفاوت دارد. البته برای ما تعداد این یا آن طائفه مهم نیست ، سخن مسئولانه زدن خیلی مهم است، خصوصا که شما معلم هستید و خودرا در مسند حکمیت هم قرار میدهید.. امید واریم بمطلب رسیده باشید. 

اینکه میگویی  کدام نوشته من اهانت به دین اسلام و به پیغمبراست که چماق بدست ایستاده شدید؟ سواد ندارید!...

ما هرگز بخود حق نمیدهیم که اذهان مردم را تفتیش کنیم و یا روی انتخابشان بالای شان حساب کنیم. اما روی برخورد  نا درست شان با مسائلی که بما ربط میگیرد و برای ما اهمیت دارد، حساب میکنیم. شما و دیگران هم حق دارند تا در صورت تجاوز و ناحقگویی پیش روی مارا بگیرید، چنانچه ما پیش روی شما ایستادیم.

اما برای اینکه مفهوم نوشته های تان را خودتان درک کنید یکبار دیگر انهارا بصفت خواننده بیغرض، نه نویسنده آن مطالب مطالعه بکن تا بدانی که چه داری و چه نداری.

تونه تنها تعرض نا بجا به مقدسات مردم میکنی بلکه با هرکسی که همراه تو، همراه نشد هم تعرض و تعدی میداری. این تو و همراهان تو اند که محکمه تفتیش عقاید را دائر کرده اید. شمارا چه به اینکه کدام شخصی چه راهی را انتخاب کرده بود و یا تغیر مسیر داده است ؟. تا زمانیکه آن شخص به محرمات فردی شما و یا کس دیگری تجاوز نکرده است  تو حق نداری که وی را صراحتاً یا غمازانه مورد اهانت قرار دهید.

در قسمت های پایانی نامه ات  بازهم به همان شیوه  نادرست بلند پروازی و خود بالا انداختن شروع کرده یی !. طبری   ( کلمه طبری عَلَم است و تغیر دادنش ضدیت با شیوه درست نویسی و علمی است.) و  ویل دورانت را هم میشناسیم. شاید قبل از اینکه خودت  آن کتابها را بدست گرفته باشی آنرا مطالعه کرده باشم، شاید هم دیروز.   

سخن اساسی بر سر این نیست که سابقۀ  زندگی سیاسی یکفرد تا کجا امتداد دارد، بلکه در این است که درین مسیر سیاسی خود چه کرده و چه میکند. سیاستمدارانی اند که همه عمرشان را در سیاست  بجز دوره اندک طفولیت شان سپری کرده اند ، اما وجود شان ننگی است بر دوششان .  و برای رفع تشویش شما  میخواهیم بگوییم که در میان ما کسانی اند که اگر نسبت بشما بیشتر سیاست راتعقیب نکرده باشد ، یقینا که کمتر نبوده . اما تعهد ما به این است که اجازه ندهیم تعصب کور ؛ سیاسی ، اجتماعی ، مذهبی ، قومی یا هر شکل دیگر آن، مارا از عدل و انصاف یا حق و حقیقت کنار زند. چیزی که با تأسف در بین عدۀ نا محدودی از هموطنان آنرا میبینیم.

بار دیگر خودرا در نمد روشنفکری پیچیده اید. آیا نمیشود تعریفی روشن از روشنفکری داشته باشیم؟. آیا میشود به فردی که خطی را صحیح یا غلط مینویسد روشنفکر گفت؟!. آیا روشنفکری تعهدی در قبال خود ندارد به احترام طرف مقابل تا زمانی که تجاوزی از وی صورت نگرفته باشد. آیا روشنفکری مسئولیت است یا مدال و سندی که هر خورد و کوچکی آنرا در تخته سینه اش برای فخر فروشی آویزان کند؟.

چه روشنفکرانی داریم اما از نعمت سواد محروم ، و چه تاریک اندیشانی داریم که کتاب میخوانند، اما در حقیقت، کتاب حمل میکند!. و هم هستند روشنفکرانی که فکرشان را با خواندن و نوشتن درست، روشن تر و  مزین تر میسازند. از همین جهت نباید این صفت را طبق دلخواه خویش طبق بخشی کنیم .

نه هرکسی که کله کج نهاد و تند نشست!               کلاه داری و آئین سروری داند.

آقای ترکانی بیایید کمی بدیگران هم حق بدهیم و تنها خودرا عقل جهان ندانیم. با تغیری در راه  و مسیرشان آنهارا چون شاهراه سالنگ زیر انبوهی از برفکوچ های تهمت و بهتان قرار ندهیم. و بلآخره این منطق را از خود دور کنیم که اگر با من نیستی پس دشمن منی ! . چیزی که در ادبیات سیاسی خیلی ها حک شده است  و با تأسف .  و هر صحبت و سخنی باید مسئولانه باشد.