گزارشگر: ماریا یقین
............................
فیلم کوچه نارنجی
Oranjestraat ( orange street )
به پندارمن کوچه به جای گویند که درآن زنده گی جاریست و اشخاص و افرادی در آنجا زنده گی مینمایند، که دارای نفع و ضرر مشترک اند. در کوچه آب، باد، خاک، آتش، هوا، سنگ، خشت، گل، خار، درخت، سبزه، مکتب، بیمارستان، کودکستان، میدان سپورت، جوی آب، مسجد، کلیسا و در نتیجه همه داشته هایش، مال همه مردم است، و به همین دلیل کوچه مال یک شخص نیست بلکه از همه استفاده کننده گان است و نمیشود که ازآن به نفع شخصی خود و به ضرردیگران استفاده کرد.
بدون شک کوچه مانند یک کتاب و رمان نا نوشته شده است که چندین ذوق و سلیقه مختلف را درخود جای داده و هر ورقش جالبتر و پر معناتراز صفحه های قبلی است. کوچه مثل یک آئینه است که میتوان در آن تمام خوبیها و زشتیها، سیاهیها و سپیدیها، بدیها و نیکیها، شادیها و رنجها، را دید و از آن متأثرشد و بر عکس برآن تأثیر گذار بود. کوچه چون آلبوم پرخاطره است که دارای عکسها و تصویرهای زیبا و زشت فراوان است و هر لحظه میشود با دیدن این تصاویر رنگارنگ بر تجربه و آزمون زنده گی خود و دیگران افزود و از آن به نفع همه گانی استفاده کرد.
در کوچه خود خواهی، خودبینی، برتری جوئی، زورگوئی، مردم گریزی و مردم آزاری نیست و نباید باشد. در کوچه آدمیزاده دوست داشتن، احترام گذاشتن، مردمدوستی، زیست باهمی، اخلاق، سیاست، زبان، دین، قضاوتها، سلیقه ها و اندیشه های گوناگون، و در نتیجه فلسفه زنده گی کردن را به خوبی میآموزد و از شادی دیگران شاد میشود و از رنج وغم دیگران متآثر میگردد.
کوچه همچون کامره عکاسی است که هرچه رامیتوان درآن ثبت کردودرحافظه آن نگهداری نمودوبادیدن وبه دست داشتن این فیلم رنگه،به خاطره های خوب وبد،دست یافت وبه جهان گذشته های خویش،سیروسیاحت کردودرست اینها همان مطالبی هستند که درفیلم « کوچه نارنجی » میتوان دریافت.
به تاریخ 11 سپتمبرسال 2007 میلادی مطابق به 20 سنبله سال 1386 خورشیدی درسالون سینمای شهر ارنهم هالند فیلم کوتاه رنگه زیرنام « کوچه نارنجی » به زبان هالندی وانگلیسی به نمایش گذاشته شد که تعداد کثیری ازافغانان مقیم اروپا ویک تعداد ازسینماگران، فیلم نویسان، بازیگران، منتقدان وعلاقمندان عرصه سینما وتعداد زیادی ازهالندیهای مقیم هالند درآن شرکت داشتند.
فیلم کوچه نارنجی ازتولیدات مؤسسه « یقین آرت » باهمکاری « بلوهارد فیلم » وبنا به درخواست ریاست عمومی اتباع خارجه هالند تهیه شده است. باید گفت که این نخستین فیلم رنگه آموزشی و تربیتی به زبانهای خارجی است که به ابتکار، کوشش وهمت « آرش یقین » صاحب امتیازمؤسسه « یقین آرت» درهالند تهیه وبه نمایش گذاشته شده است.
آرش یقین تهیه کننده فیلم « کوچه نارنجی » وصاحب امتیاز مؤسسه « یقین آرت »
* * *
سناریوی فیلم کوچه نارنجی توسط « مایک برخ سترا» به نگارش درآمده و سینماگرو فیلم سازشناخته شده هالند « باس فن تایلنگن » کارگردانی آن را انجام داده و به وسیله « باس اندریاس» فیلمبرداری شده است.دراین فیلم تعدادزیادی ازهنرپیشه ها وبازیگران کشورهای گوناگون چون: هالند، آلمان، عراق، ایران، سومالیا، نایجیریا وکشوراوگاندا، بازی نموده اند که نسبت به تنوع هنرپیشه ها وموضوع آن، جالب ودیدنیست.
نمونه ای ازپسترهای فیلم « کوچه نارنجی » که درشب یازدهم سپتمبردرسینمای شهرارنم هالند افتتاح شد.
* * *
فیلم کوچه نارنجی چنان آغازیافته است که دختری سیاه پوست توسط بایسکل پسته های که ازکشورهای خارج به هالند آمده است، توضیح میکند ومیخواهد بسته پارسل را به آدرس صاحب آن برساند. دخترپسته رسان زنگ چند دروازه خانه را میفشارد، تاصاحب پارسل را پیداکند، مگرهرباربا ناامیدی فراوان روبرو شده و مجبورمیشود تا امتداد کوچه را به پیماید وبه راهش ادمه دهد. این پسته رسان که درحقیقت یک دخترغیرهالندی است درجریان توضیح نامه هایش به واقعیتها وحقایقی برمیخورد که دلخراش ونومید کننده بوده و ذهنش همچون کامره عکاسی تمام آن واقعه ها وحوادث پیش آمده راثبت و به خاطرمیسپارد؛ چنانکه به گونه نمونه به چند صحنه آن اشاره میشود :
* * *
پسته رسان دربین کوچه پسرنوجوان مهاجری رامی بیند که کلید خانه اش را گم کرده و دروازه خانه همسایه اش راکه یک خانم هالندی الاصل است، به صد ادرمیآورد، تامشکل خود را دوستانه با اودرمیان بگزارد و از وی خواهش کند، تا به شرکت خانه سازی تماس بگیرد وخواهان کمک شود. خانم همسایه بابی تفاوتی تمام، بدون رعایت آداب مردمداری وحقوق همسایه گی با تفکربومی بودن دراین کوچه، با پسرجوان همسایه اش برخوردغیرمسؤلانه میکند، وبدون آنکه به پرسش مؤدبانه این جوان ،پاسخی داده باشد،محکم دروازه خانه اش رامیبندد.
* * *
درامتداد کوچه، دختری بیست واند ساله زیباروی هالندی رامشاهده میکند که با بایسکل خود درحال حرکت دیده میشود، امابکس جیبی او که تمام اسناد ودارائی اوست، دربین کوچه افتاده است. جوانی موی سیاه بارنگی گندمگون بکس جیبی را برمیدارد ومؤدبانه دخترراصدا میزند وبکس پول را به دخترمیدهد. زیباروی هالندی که تا آنزمان ازجوانان خارجی برداشت بدی دارد، لحظه به فکرفرو میرود وبا خودچنین میاندیشد : « نمیتوان ازدروغگوئی شخصی، حکم به دروغگوئی تمام یک شهرنمود .» دختر به این نتیجه میرسد که خوب وبد، زشت وزیبا درمیان تمام انسانها، ملتها واقوام گوناگون جامعه بشری موجود است وبه همین دلیل بااین جوان نوخاسته دست محبت ودوستی درازمیکند وآنها درهمه جای باهم دوست، یار و یاورهم دیگرمیشوند.
* * *
دخترپسته رسان همچنان به راهش ادامه میدهد وبازهم چشمش به دو نوجوان دیگرمی افتد که باوجود تفاوت رنگ و پوست باهم درکنارکوچه نشسته اند و صیمانه و دوستانه درهوای آزاد، مواد مخدرمصرف میکنند وانگارکه غم دنیا را به پشیزی نمیخرند وچنان مستانه گرم صحبت اند که انگاردردنیا دردواندوهی رانمی شناسندوخوشیهاوشادیهارابدون تبعیض مساویانه باهم تقسیم نموده اند.
* * *
شب فرامیرسد.همه جوانان کوچه دررستورانت محله گرد هم آمده اند و به رقص و پایکوبی دیده میشوند. دخترپسته رسان نیزباپارسل دست داشته اش درانتهای کوچه داخل رستورانت محله میشود تا دمی بیا ساید و دم بگیرد. او پارسل را برزمین میگذارد ومشغول نوشیدن کافی میشود که ناگهان دختری ده دوازده ساله ای پارسل را برمیدارد و به گمان آنکه این بسته مال اوست، آنرا بازمیکند. چشم کودک نوجوان به کاغذی می افتد که درآن مطالبی درج شده است وانگارکه پیام فیلم درهمین نامه بازتاب یافته است …
* * *
مطلب دیگری که قابل یاد کرد است،اینست که فیلم به تاریخ 11 سپتمبربه نمایش گذاشته شده است. ازآنجائیکه واقعه وحادثه این روزدرسال 2001 میلادی، تاریخ جهان معاصررا ورق زد وتا حدودی پیوند های آدمیزاده امروزین را درهم وبرهم کرد وگوهرآدمیان را نسبت به همدیگرناهمگون ساخت؛ لذا ازاین نگاه نیزدرخورتأمل وتعمق است. اگرچه این واقعه به گونه روشنی درفیلم بازتاب نیافته است، مگربا آنهم غیرمستقیم یادی ازگذشته های دورو درازدارد واینکه انسان معاصرباید بادید ژرف به پدیده های ماحول خود نظراندازی نماید وبه آسانی نمیشود که غیرمسؤلانه خوب وبد را ازنگاه رنگ و پوست، دین وعقیده، سیاه وسپید بخشبندی نمود.
فیلم ازاول تا آخربا موسیقی دلنشینی همراه بوده به ساعت 3 بعد ازظهرآغازو تاساعت 5 ادامه یافت که دراین مدت ازطرف منتقدان وسینماگران هالند وعده ازتماشاگران نقد و بررسی گردید. درختم فیلم « کوچه نارنجی » موسیقی زنده وکوتاه غربی به اشتراک دو تن ازجوانان هالند به نمایش گذاشته شد وبعد ازصرف عصریانه پایان یافت. این فیلم دراین دوهفته اخیردرکانالهای تلویزیون، روزنامه ها، مجلات و رادیوی هالند، بازتاب فراوانی یافته است.
برای معلومات بیشتردرمورد فیلم « خانه نارنجی » میتوان به این سایت مراجعه کرد :
ماریا یقین
30 سپتمبرسال 2007 میلادی
8 میزان سال1386خورشیدی
هالند