ز ابــر تـیـرۀ دولـت فـسـاد می بـارد
گلـولـه بـر بـدن عـدل و داد می بارد
گـشـایـشــی نـبــود در دفـاتــر دولـت
دراوج رشـوه خوری انسداد می بارد
به روی صفـحۀ سیمین دفتر و دیوان
نه خــط خامه که رنگ دواد می بارد
به زیـر نام تخصص و مسلکی بـودن
ز خویش خوری شان بیسواد می بارد
رکـود بر سـر کشور زند سنگ گران
به شـهر و قـریـۀ میهن کساد می بارد
بجای کاروعمل حرف مفت می گویند
ز طمـطـراق و سـفـر انعـقاد می بارد
زدرد کینۀ قومی دل وطن خون است
بـه جـای وحـدت ملی تضـاد می بارد
تگرگ یاس بهـر فصل بـر سـر مردم
نه قطره قطره و کم بـل زیاد می بارد
ز زهـر چرس و افیون مافیا در ملک
به هـر طـرف نگـری اعتیاد می بارد
ز هـم نـوایــی نـاتـو و دولـت و مافی
شکست و ریخت سرِ اقتصاد می بارد
مذاب کـورۀ وحشت به صورت مردم
نـه از دهـانـۀ تنگ از گـشاد می بارد
ز مغـز گندۀ افراطیون بـه جای کمال
عـفـونت و مـرض و انجماد می بارد
پلان داعـش و طالـب پیاده می گردد
اگـرچـه از هـمه سـو انـتقاد می بارد
گذشت عمروطن دردسیسه و بحران
بـلای جـنـگ بـه نـام جـهاد می بارد
12/5/2016
رسول پویان