در شهر کوپنهاگن
بنام خداوند حق و عدالت
ما شرکت کننده گان این گردهمایی در رابطه به فاجعه حقوق بشر و جنایت هولناک در برابر فرخندهء مظلوم، دخت با شرف افغان که در مرکز شهر کابل و در چند قدمی وزارتهای داخله و دفاع، با بدویت و بربریت انجام یافت، موارد آتی را تصویب میداریم :
ما وقوع این جنایت ضد انسانی، ضد اسلامی و ضد شئونات افغانی و هلاکت منصوروار فرخنده و سوختاندن او را، سوختاندن انسانیت و جنایت سهمگین در برابر بشریت میدانیم .
در آن روز سیاه ارواح خبیثه، عالیترین ارزشهای معنوی بشریت را که در آموزه های معنوی دینی و اسناد جهانشمول حقوق بین المللی( پرنسیپ های مشروعیت جرم و جزآ، مندرج اعلامیه جهانی حقوق بشرو کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی ، سیاسی) باز تاب یافته و درقانون اساسی و قوانین جزایی افغانستان مسجل می باشند، با اوراق سیاه جنایاتشان لگد مال و قوه قضآ وارگانهای حراست حقوق را به سخریه گرفتند .
سیدموسی عثمان هستی ناشرماهنامه طنزی وانتقادی بینام درتورنتوی ایالت آنتریوکانادا
ازکجابایدشروع کردکه پاسخ دندان شکن به جفیدن سگان گردد؟؟؟؟؟....
میان ماو ملاهان دانید چه فرقست
که اوآب باز و مردم درآب غرقست
همه مردم در منتر و جادوی اوست
که اوعاشق پول نه در بند توست
هاحی
درسایت نوری شاگردحبیب الله مالی اچکزی بگویم سایت قیس کبیربگویم سایت اوباشان پرچم وداودبگویم! درسایت افغان جرمن یک نفر اخوانی بنام محمد نذیر تنویر از سگان گلب الدین تحت عنوان شهیدی که برخونش انواع تجارت ادامه داردبه بهانه شعله ای وکمونیست تمام عناصرمترقی ومدافع حقوق بشرهرچه که درقلم کثیف اش پیش آمده را توهین کرده و دشنام داده.
https://www.youtube.com/watch?v=tg8EbKOon3g&list=UUSBn0GRI9ET7TMh1e-HXWDQ
ویدیوکلپ شفیع عیار
فرستنده: سلیمان کبیر نوری
ف .بری
ای خـــــدایا ای خــــــدایا ای خدا
دومصیبت گشت نـــــازل از قضا
آن یکی اوباش و وحشی و رزیل
واندگر شیاد و بـــی رحم و بخیل
آن یکی عاری زعقل و اختیــــار
موسی فرکیش
خیلی جرات میخواهد، که باصطلاح "علمای دین" حالا گرد میآیندِ بیانیه صادر میکنند و سخن تیز از دین ستیزی مردم و نهاد های مدنی میزنند. منِ شهروند، بعد از وقوع حوادثِ بیشمارِ غیر انسانی و تکان دهنده، این عمل را همان "چشم سفیدی" ملایی مینامم. با آنهمه تجاوز ها، قتل ها، گروگانگیری ها، افتضاح ملاهای مساجد که رخ داد؛ "علما" عقب منبر بر قصه هفتاد و دو چسپیده بودند و تکانی نخوردند. مثل این بود که این "تقدیر"ی که بر آن جمع بیگناه و معصوم رقم خورده است، ابدن ریشه بر نازکای عبا و قبای شان ندارد. با طوفانِ اخیر اما آنها تکان خوردند. تکان خوردند چون انگشتها بطرف آنها فریاد اشاره داشتند. چون شدت انزجار اوج گرفت و مردم بر نابودی "گناه خانه" ها و مجاورانش رای دادند. آنوقت بود که شکمِ بیرون برامده آنها قامت کشید، بیرون شد و ملا خود کف برکنجِ لب، دست به تحمیق زد. این جریان خود بخود بیرق سفید ملاها را برافراخت با این مضمون که: هر انچه که در جامعه اتفاق میافتد، به انها ربطی ندارد. تابو اینست که انگشت بطرف آنها بالا نشود، لنگی شان نقد نگردد و از آنها خواسته نشود که جواب مسوولیت و کرد را بدهند.
خیلی جرات میخواهد که علما باین بهانه گرد میآیند. به بهانه توهین به تیکه داران دین. شرم هم خوب چیزی بوده بخدا!
مقالات دیگر...
- بربریت: در بوسه چرچیل؛ تا خطبهِ مُلا نیازی!
- کمپاین به رسمیت شناختن روز ۱۹مارچ (۲۸حوت) به حیث «روز فرخندۀ همبستگی ملی با زنان افغانستان»
- آیا قتل شهید فرخنده مظلوم، خشمانه تر و ظالمانه تر ازسنگسار نبود ..؟
- ویدیوی شفیع عیار
- غمشریکی، یادونه او قدردانی
- دوبیتی های سرگردان
- گذارش از شب پنج حمل سال 1394 در شهر لینز اتریش
- نقش پول و بازی های ماهرانۀ تلویزیونی
- خون انسانیت را ریختند
- اگر متحدانه برنخیزیم