سید موسی عثمان هستی چهارشنبه ۲۴ مارچ ۲۰۱۵
بجان میمون اگرکنید شما کالا
بصورت گردد مانند چلی وملا
ایازخان بظاهرملا و بباطن بلا
دهـد فتوی مرتـد شدن بنام الله
حجرانسر
سیاوش مسؤول فراترازخبر مصاحبۀ با خانم سراج و جنرال ظاهر رئیس جنایی وزارت داخله در تلویزیون طلوع انجام داد، نکتۀ بسیار مهم که قابل پرسش بود و فردا این اشخاص می توانند که مملکت را به طرف بی ثباتی بکشانند، اصلاً به این نکتۀ اساس تماس آقای سیاوش نگرفتو از جنرال ظاهر نپرسید که با چشم سفیدی یک جاهل علم به نام ایاز خان نیازی(ملای مسجد وزیراکبرخان) درآستانۀ سال نو و در قسمت مرگ شهید زنده یاد فرخنده، فتوا داد که حرف استاد سیاف قابل تائید است، کابل ویران و مردم کابل از خورد و بزرگ قتل عام شوند. این نوع فتوی را سال های قبل سیاف داده بود و به خاطر این شرم تاریخی که شهر کابل را شهر کفر و مردم کابل را کافر و مرتد خوانده بود و گفته بود باید شهرکابل به آتش و ویرانی کشیده شود، بخاطر همین شرم تاریخی خود حالا فتوا می دهد و نه می گوید من مفتی نیسم.
حمید انوری دوشنبه ۲۳ مارچ ۲۰۱۵
اندرین ویرانه سرا که افغانستان اش خوانند، انسانیت دیر زمانیست که مرده است. خون انسان دیرگاهیست پشیزی ارزش ندارد. چپ و راست خون میریزند، شکم میدرند، کردن میزنند، دست و پا قطع میکنند، چشم میکشند و گوش و بینی انسان میبُرند و ویران میکنند و به آتش می کشند و به تاراج میبرند و هزار و یک نوع جرم و جنایت دیگر مرتکب می شوند و خون هموطنان و هم نوعان خود در جام میکنند و...
ریختن خون انسان درست از نخستین دقایق کودتای ننگین و خونین ثور ۱۳۵۷ریختن گرفت و تا این دقایق بدون وقفه، خون انسان و انسانیت در ریختن است.
این خون ریختن ها و وحشت و کشتار ها از هفتی ها به هشتی ها و از هشتی ها به وحشتی ها به میراث رسید و امروز دیگر این وحشت و کشتار به اوج خود رسید.
روزیکه هر کس در آن ویرانه سرا هم قاضی است و هم مفتی، هم قانون است و هم مجری قانون، هم پولیس است و هم داروغه و هم محکمه و هم جلاد.
این وحشت چنان لرزه بر جان آدمیزاد انداخته است که القاعده و الفایده و الطالب و الداعش و ...را تحت شعاع خود قرار داده و هیچ انسان و هیچ هموطنی دیگر به هیچ هموطنی اعتماد نخواهد کرد و هیچ کسی بر هیچ پولیس و داروغه ای هرگز اعتماد نخواهد نمود.
فرخندههای دیگری در آتش بیداد بنیادگرایی خواهند سوخت!
بازهم موحشترین بربریت در برابر زن در یک کیلومتری ارگ، وجدانهای بیدار را تکان داد. فرخنده ۲۸ ساله را جهالتپیشگان درنده به اتهام واهی قرآنسوزی در حضور پولیس جبرکُش کرده، تن توته توتهاش را به آتش کشیدند. هرچند ملا نیازی، سیمین غزل حسنزاده، حشمت استانکزی، زلمی زابلی و چند ناانسان دیگر بهصورت علنی پرپرشدن فرخنده را مورد تایید قرار دادند، اما واقعیت این است که جمع وسیع از بهاصطلاح مقامات دم و دستگاه مشبوع از جنایتکاران و جاهلان از این فاجعه حظ بردند. اما خوشبختانه اکثریت مردم ما که فریب و دغلکاریهای تیکهداران دین و وطن را که چندین دهه است با تمام وجود درک میکنند، با واکنش سریع و یکصدا در مقابل این عمل هیتلری، دهان ملا جاسوسکهای رژیم ع و غ و سایر اوباشان پلید شان را چنان بستند که در اولین دقایق شرمنده به جایگاه ننگین خود نشستند و سکوت اختیار نمودند.
پرپرشدن فرخندهها تصادفی نبوده، بلکه محصول فرهنگ خایننوازی و تحبیب آدمکشان است که چندین دهه و بخصوص طی چهارده سال گذشته در کشور حاکمیت داشتهاست. فرخنده در یک عمل از قبل برنامهریزی شده قربانی گردید تا چند تیکهدار جهاد و اسلام که این روزها پیاپی عربده میکشند، درندهخویی شان را به رخ ملت کشیده، آنان را به تمکین و قبول سلطه پرخون و خیانت شان وادار نمایند.
ساعت ۳بعد از ظهر روز پنج شنبه نوزدهم مارس 2015 این اتفاق افتاد ! فرخنده دختر ۲۷سالهٔ افغان اهل کابل که به اتهام سوزاندن قرآن در مسجد شاه دو شمشیره در تاریخ ۲۸اسفند ۱۳۹۳در پی حمله صدها تن از مسلمانان خشمگین کشته و سپس جسدش در بستر خشک دریای کابل سوزاندهشد . انتشار فیلمهای کوتاهی از لحظات قصابی وی توسط مسلمانان که بیشتر با تلفن همراه گرفته شده است، بازتابهای فراوانی در رسانههای جهان بهدنبال داشت . در پی قتل این دختر اعتراضات زیادی در فضای مجازی افغانستان شکل گرفت. فرخنده سه روز بعد در حالی که تعدادیاز زنان تابوت او را بر دوش داشتند به خاک سپرده شد. در کابل، هرات، بلخ و چند شهر بزرگ افغانستان معترضین با برپایی تجمعات اعتراضی و راهپیمایی خواستار مجازات عاملان قتل او شدند.
به قلم الهه افتخار
" خترناکترین نوع بشر، کسی است که فهمش کم واعتقادش زیاد است!"
امروز زلزله مرگ فرخنده ی قهرمان پاک سرشت حتی قامت پامیر و هندوکش و حتی سقف آسمان خدا را به لرزش درآورده است. قامت زنان سرزمین درد مند من چگونه این سنگینی وحشت را بر دارد؟ . اولین موج های این زلزله تن و روحم را گویی همچو شیشه ذره ذره ساخت . آه آه آه آه که قلبم دارد می ترقد، نفسم میگیرد، وجودم یخ بسته است. آه آه آه آه چرا فرخنده ؟ چرا فرخنده همجنس و همدرد و همذاتم این چنین میشد؟
او که به مشیت آفریدگار به دنیا آمده بود تا زندگی کند؛ تا زندگی را ؛ زندگی و تداوم ببخشاید؛ با چی گناهی، با چه منطقی باید چنین به کام مرگ میرفت و دنیا را رها میکرد؟
گویی روزهای نوروز و سال نو و جشن و میله گل سرخ؛ همه برایم همچو ظلمت شب؛ تاریک و ملال انگیزاست، اطرافیانم هم همه خاموش و سکوت مانده اند و متحیر، گویی همه جا بهار هم لاله ی زارش را با خون فرخنده شهید اعلا؛ باز آرایی میکند.
مقالات دیگر...
- شقایق سرخ بهار
- پیام شورای افغانان مقیم دنمارک
- تراژیدی۲۸حوت؛ عقبه ای کمتر از موتر بمِ انتحاری ندارد!
- مسلمانه!
- به خاکسپاری فرخنده
- جنایتی راکه مثل اش بشرتاحال ندیده ع وغ (عغ)بایدجواب داد؟؟؟!!!
- جنایتکاران باید دستگیر و محاکمه شوند
- سال نو و جشن نوروز بر همگان مبارک باد
- یک تذکر مختصر خدمت یک خواهر
- یک خرو دو خرکار