مــرا ای کودن چرا دست کم گرفتی
بجای من رقیب را محکـم گــرفتی
مگــر دامن به پشت شد خـم گرفتی
شدی خسته و مانده، باز لم گرفتی
شاعربی سنگ وبی ترازو
ضرب المثلی داریم که می گویند از دایی چه کون پناهی، من بگویم و یا نگویم آفتاب به دو انگشت پنهان نمی شود، اقوام افغانستان مرا به صفت سنگ محک شورای نظار و جهاد افغانستان می شناسند، از احمدشاه مسعود ما (رستم ) ساختیم، ورنه (...) بود در لیز نورستان که از پاکستان با مزدوران آی اس آی آمده بودند.
روان پهلوان احمد جان پنجشیری قهرمان اصلی مردم افغانستان شاد که خوداش و یاران اش اولین آغازگران جهاد در برابر دولت دست نشاندۀ روس و خود روس بودند که در اثر توطئۀ دولت دست نشانده و آی اس آی پاکستان موفق به شهادت مرد بزرگ تاریخ معاصر افغانستان پهلوان احمدجان پنجشیر، قهرمان اصلی مردم افغانستان توسط احمدشاه مسعود به شهادت رسید. روح اش شاد و نامش در تاریخ گرامی باد. برای ثبوت حرفهای بالا، قیوم زمرد را باید شناخت که کی بود.
قیوم (زمرد) یکی از جاسوسان آی اس آی بود که پدراش از زمان شاه و داوود به خاطر قاچاق زمرد، یاقوت و سنگ لاجورد و مواد مخدر سالها از راه های غیرقانونی اموال غیر قانونی را پسر و پدر داخل پاکستان می کردند. این شبکه بزرگترین شبکه بود، از رحیم پنجشیری خدمت گار در بار تا موسی خان قندهاری و نظام بای ، ممتاز ترانسپورت که در قاچاق و سفید ساختن پولهای سلطنت دست داشتند.
قابل توجه و دقت سیاسیون و جوانان آزاده و ترقیخواه!
درینجا میخوانید:
- پاتریاتیزم، نشنالیزم و شوینیزم.
- استفاده ی استعمار از کارت شوینیزم.
- در افغانستان هیچ ملیتی بالای ملیت دیگر ستم نکرده است.
- مکتب جدید سوسیالیسم شؤونیستی بعد انقلاب ثور.
- استفاده ی مشترک روس، امریکا و پاکستان از کارت شوینیزم.
- دوکتور نجیب اله هم قربانی ی شوینیزم شد.
- درسی با مدارک مستند برای شوینیست های افغانستان.
- جناب اشرف غنی، قربانی دیگری از شوینیزم.
- پلان احتمالی امپریالیزم در تبانی شوینیزم افغانی.
آن شنیــــــدم که به شهر نیویارک آن بلند تر قامتان خوردند به خاک
آنچنــــــــان بالا سخــــن بر آسمان داشتند و گوش کر بر نـــــــا توان
آنچنـــــــان بالا که در صید کمند بود هــــــزارانش اسیرو پــــای بند
غره بود بر قامـــت بالای خویش بـــــرغنا وزور بی همتای خویش
هر که بود مانـــع نفعش در جهان کــــی برستی از گزند ش در امان
در فتادیــــــم ما به خشمش ازقضا افتاد یــــــم در بـــــــلا و مـــا جرا
سلیمان کبیر نوری
در آخرین صحبت تلفونیی که با جاوان یاد دکتور اناهیتا راتبزاد داشتم، مثل همیشه، با آواز رسا و گرم از سلامتی من می پرسیدند. این آواز چنان با انرژی بود که تصور شنیدن آن از زنی به چنین سن وسال بعید مینمود. آواز بلند و گرم، آمیخته با مهر و شفقت وعطوفت و عشق وصفا.
طنین این آواز نگرانی ها و خوف را از دل میزدود و فرا تر با انوار بر تیرگی ها میتاخت و روشنایی می آفرید.
آری ... همان زنی که در سرزمین تار و تاریک، اما در تارک های بلندزمانه ها، پیوسته و پیگیر فریاد برآورده بود:
ای زنان !
ای نفرین گشتگان تاریخی ی این آب و خاک،
ای نیمی از قدرت و توان پیکر این جامعه،
به پا خیزید! به پا خیزید!
از خود، از حق و حقوق حقه ی خویش، خود دفاع کنید!
یکشنبه ۱۶شهریور ۱۳۹۳
نقدی بر کتاب «در خوابهام کودک غمگینی است» از روحالامین امینی
محمد کاظم کاظمی
منبع: وبلاگ نویسنده
مشخصات کتاب:
در خوابهام کودک غمگینی است
روحالامین امینی
چاپ اول، انتشارات آرمانشهر، افغانستان
۱۰۰۰نسخه، ۱۱۰صفحه
انقلاب غزل
پیش از همه چیز میباید گفت که به باور من شعر کلاسیک روحالامین امینی و اقران او، طرز جدیدی از شعر کلاسیک افغانستان است، به ویژه در داخل کشور. شعر کلاسیک ما در حدود نیم قرن اخیر دو مرحلهی تحول به خود دید. یکی در اواخر دههی شصت بود و رها شدن آن از بند زبان و عناصر خیال شعر قدیم. از آن هنگام بود که شاعران جوان ما شمع و پروانه و جام و میخانه را به کنار نهادند و کوشیدند که با زبان امروز و عناصر زندگی امروز شعر بگویند. در تحول دوم که در اوایل دههی هشتاد تا کنون شاهد آن هستیم، شاعران علاوه بر امروزی ساختن زبان و عناصر خیال، میکوشند که مضامین شعر را هم به تجربههای خاص و عینی زندگی انسان امروز نزدیک کنند. در این مرحله نوعی جزئینگری و روایتگری به کار گرفته میشود، به گونهای که هر شعر حاصل یک تجربهی خاص است
