افغان موج   

با آنکه دراوضاع کنونی پرازآشوب کشورکه مردم ازگرسنگی جان میدهند، صحبت ازموسیقی نا مناسب مینماید، اما بیجا نخواهد بوداهمیت این نعمت بزرگ الهی را ازدیدگاه علم کم وبیش بدانیم واین صحبت کوتاه صدای اعتراضی باشد برعلیه تنگ نظری آنانیکه به علم عقیده ندارند وموسیقی راحرام میدانند.

 

ازقدیم الایام گفته اند که موسیقی غذای روح است. اما چنانچه علم درعمق اشیا وپدیده ها نفوذ نموده وعلت هرمعلول را همراه با میخانیکیت همه تعاملات مادی و معنوی به بررسی می گیرد، در خصوص تا ثیرات موسیقی بالای روح وجسم انسان به یافته های دلچسپ و حیاتی دست یازیده است.

پژوهش های علمی نشان داده است که نواختن ویا گوش دادن به موسیقی هم بالای روح وهم بالای جسم انسانها چنان تاثیرات شگفت انگیزی داردکه پیشرفته ترین داروهادارد؛ یکی ازداکتران درموسسه علمی- پژوهشی جان هاپکینز مینوسید که نواختن یا گوش دادن به موسیقی وسیلهٔ موثری برای فعال نگاه داشتن مغز انسان در طول حیات است. همچنان تحقیقات علمی متعددی به این نتیجه رسیده اند که موسیقی یک درمان خوبی برای رفع اضطراب ، فشار بلند خون وسردردی میباشد. علاوه برآن ،موسیقی دربهترساختن خواب، آرامش ذهنی وتقویت حافظه نیزکمک مینماید.

پژوهشگران می کوشنند بدانند که مغزماچگونه موسیقی را می شنودویا می سراید . صدا ییکه از حنجرهٔ یک هنرمند ویا از یک سیستم ستریو بیرون می شود به شکل اهتزازها درهوا سفر نموده وداخل کانال های گوشهای ما می شوند. این اهتزازها پرده های گوشهای مارا تحریک کرده و به سیگنالهای الکتریکی ای مبدل میشوند که از طریق اعصاب شنوایی به سیستم مغزی میرود وانجا به شکل یک چیزی تجمع می نمایند که ما آنرا موسیقی مینامیم.

عده ای از پژوهش گران مربوط به موسسه معروف جان هاپکینزازچند تن ازهنرمند ان موسیقی جاز ورپ خواستند که بداخل ماشین

بروند وآنجا موسیقی بنوازند. پژوهشگران متوجه شدند که FMRI (functional magnetic resonance imaging

هنگام نواختن موسیقی نکات معینی ازمغزهنرمندان روشن گردیدند.

یک تن از متخصصین اظهار میدارد که موسیقی خاصیت تشکلی ریاضی وهندسه را دارد؛ موسیقی بر اساس رابطه بین یک نوت ونوت بعدی آن ایجاد می شود که شاید ما متوجه آن نمیشویم اما مغزما باید یک محاسبه خیلی زیادی را آنجام دهد تا ازین رابطه یک چیزمعنی داررا برداشت کند.

فوایدموسیقی برای جسم وروح انسان:

دانشمندان علم تکامل معتقند که موسیقی ازنیازمندی مکالمه بین انسانها نشئت کرده است یعنی ازهمان روزیکه انسانها صدا کردن به یکدیگر را آغاز نمودند، بنای موسیقی گذاشته شد. ازینرو موسیقی وسیلهٔ مهمی برای وحدت بین انسانها میباشد. بگونهٔ مثال:

آهنگها واشعار حماسی در بین اعتراض کنندگان باعث تقویت همبستگی میگردد.

اشعاروسروده های مذهبی دربین معتقدین موجب تحکیم پیوند عقیدوی میشود.

موسیقی عشقی احساس محبت ودوست داشتن را دربین دلدادگان تحریک مینماید.

سرودن لای لای به اطفال رابطهٔ خونی بین آنها ووالدین شان را مستحکم میسازد.

سرود ملی در مراسم گوناگون بین شنوندگان احساس مشترک را تحریک مینماید.

بطورعام ، موسیقی علاقمندان را با رشته های ذوق مشترک بهم پیوند داده و مزیت آنرا بلند میبرد.

موسیقی حافظه را نیرومند میسازد. پژوهش ها ثابت ساخته است که گوش دادن به موسیقی استعداد یادگیری را بلند میبرد. ‌باآنکه موسیقی نمی تواند امراض الزایمر و دیمینشیا را مرتفع سازد اما عده ای ازین بیماران در نتیجه گوش دادن به موسیقی قادر میشوند تا بعضی از داستانهای زندگی گذشتهٔ شان را به یاد بیاورند.

موسیقی میتوند شماری از بیماری های روانی را معالجه نماید. درحقیقت موسیقی توانایی آنرا دارد که مغز انسان را تغیر دهد.

دانشمندان نیورولوژی ثابت ساخت است که گوش دادن به موسیقی باعث ترشح ( نیوکیمیکلز) ذیل میگردد که در فعالیت مغز وسلامت روانی انسان نقشی بازی میکند:

(دوپامین) یا ذرات کیمیاوی که با مرکزلذت بردن وتحسین در ارتباط است.

هورمونهای رفع افسردگی مانند کورتیزول.

سیروتونین وبعضی ازهورمونهای دیگر که با مرکز مصئونیت یعنی سیستم امیون پیوند دارد.

اکسیتوسین یا ذرات کیمیاوی که وظیفه تامین ارتباط انسان با دیگران را پیش میبرد.

برای تعین اندازهٔ موثریت موسیقی درعلاج امراض روانی انسان نیاز به پژوهش ها ی بیشتری دارد اما علم قبلن به اثبات رسانیده است که گوش دادن به موسیقی در بهبود وضع روانی بیماران مبتلا به سخیزوپرینیا کمک نموده وروابط آنها با دیگران را بهتر میسازد.

حالاکه تاثیرات جادویی موسیقی بالای جسم وروح انسان را برشمردیم، ببینیم که علم در خصوص کرکټر و شخصیت هنرمندان چه نظری دارد.

اول ازهمه باید گفت که درمسایل انسانی واجتماعی هرقاعده دارای استثنا نیزمیباشد؛ هیچ پدیده یا قضیه ای بطورمطلق تحت بررسی قرار گرفته نمیتواند. همین اصل دربارهٔ شخصیت هرمند نیز صدق میکند.

پژوهش های علمی نشان میدهد که تمام هنرمندان، از آنجمله هرمندان سازوآوازبطورعموم دارای روحیهٔ حساس، مبتکر وزنده استند، آنها در بارهٔ انسان وزندگی از بصیرت وسیع برخورداربوده وبا زیبایی، ابتکار، تنوع و فعالیت های نا مقید علاقمند استند. هنرمند تمایل دارد درمحیطی زیست نماید که عاری از قیودات ومحدودیتها باشد تا بتواند خلاقیت وتخیل خویش را بکارگیرد.هنرمندان با اشتیاق فراوان پروژه های ابتکاری را روی دست گرفته واکثراوقات درکارهای خود تا حدی غرق میگردند که همه چیزدر ماحولش را فراموش میکنند. آنها برای حل پرابلم ها چارهٔ نو وابتکاری میسنجند.هنرمندان در قبال زیبایی، رنگ ، شکل، آواز واحساس بیشترحساس میباشند.

بدینترتیب هنرمندان اشخاص عادی نیستند. آنها با تمام توان ونیروی خویش تلاش میورزند تا آنچنا ن یک پارچهٔ زیبا ولذت بخشی را خلق کنند که دلهای مردم را نوازش دهند،اعصاب آنها را آرام گردانند، بر لبان شان تبسمی ایجاد نمایند و حتی اشک حظ وخوشی را ازچشمان آنها جاری سازند. بنآ قابل تعجب نیست که موسیقی ظریف ترین شیوه بیان حس عاطفی انسان پنداشته شده است.

حالتی را تصور کنید زمانیکه هنرمندی هدف تخلیق یک اثرهنر ی را بسر میپروراند ، از همه امورزندگی شخصی خوددست میکشند و با وجودمشکلات، مایوسی ها، تنگدستی ها، حسادت ها ،تعصبات مذهبی ، کلتوری و فامیلی به پیش میرود تا در پرده های آوازخویش ویا هم با صدای سازخویش پارچه های را خلق نمایند که موجب خوشی و سروردیگران گردد.

زمانیکه یک آواز خوان برای ساختن یک طرز یا آهنگ صدایش را ازحنجره اش بیرون میکند ویا هنرمندی با نواختن یک آلهٔ موسیقی همچون رباب، تنبور، دلربا ، توله ،دهل ، سیتار، سرود، گیتار، پیانو، اکورډیون ،ویلون، طبله، هرمونیه، ساکسپون ویا الات دیگری ترنمی ایجاد مینماید، در حقیقت قلبش را، حس محبت وانسان دوستی و روحش را به علاقمندان هدیه میکند.هنرموسیقی مانند سایر هنرها، بین انسانها عشق ومحبت، دوستی وصمیمیت و صلح وسلامت را ترغیب مینماید.

موسیقی و جهان اسلام:

مسئلهٔ حلال یا حرام بودن موسیقی درینجا موضوع بحث من نیست. شماری ازدانشمندان، پژوهشگران اسلامی و صاحبان نظرقبلن درینباره دلایل متعددی ارایه داشته ومفکورهٔ حرام بودن موسیقی را رد نموده اند. من نکات چندی برمبنای منطق وواقعیتهای تاریخی و اجتماعی این مسئله ابراز میدارم:

برطبق آمارگیری تازه تعداد مسلمانها در جهان به ۱.۹ بلیون یا ۱.۹ هزار ملیون تن میرسد که در پنجا ه کشور اسلامی و به استثنای واتیکان که قلمرو ویژهٔ مسیحیان است، درهمه کشورهای دنیا زیست مینمایند. همهٔ این هزارهاملیون انسان ازقرنها بدینسو به موسیقی گوش میدهند، از آن لذت میبرند و قدرمینمایند.بجزازافعانستان که درآن نظربه امرحکومت طالبی همه ای ملت ازنعمت موسیقی محروم گردیده است، هیچ کشوری درجهان وجود ندارد که درآن ذوق هنری انسانها خفه شده باشد. تنها درمناطق شمالی یکی ازکشورهایی افریقایی بنام مالی که ازجانب پیروان القاعده اداره میگردد، موسیقی ممنوع اعلان گردیده که هدف از آن خشک نمودن این منبع عایداتی بالای حکومت مرکزی آنکشورمیباشد.

چنانچه دربخشهای قبلی این مطلب خواندیم که نواختن وگوش دادن به موسیقی تنها یک وسیلهٔ تفریح نبوده بلکه ازجانب طبابت وسیکالوژی حتا برای تداوی ناراحتی های روانی وجسمی توصیه میگردد. موسیقی دارای تاثیرات مثبت درجهت رفع تکالیف روانی انسان از قبیل افسردگی ، اضطراب وعصبانیت وهمچنان دردهای جسمی میباشد. موسیقی احساسات انسان را نرم ولطیف ساخته، علاوه برحظ بردن به انسان قدرت تصمیم گیری میدهدوچنانچه به نظرمتصوفین ، موسیقی صوفیانه انسان را به مقام خود شناسی وخدا شناسی میرساند.

آنانیکه به موسیقی لقب لهولعب وفسق وفساد رامیدهند باید متوجه این حقیقت باشند که آن هزارها میلون انسان مسلمان وغیرمسلمان که به موسیقی گوش میدهند ویا موسیقی مینوازند، همه فاسق نبوده بلکی اکثریت شان انسان های دارای فضیلت انسانی، تقوا ،اخلاق ورفتار نیک میباشند.

فسق وفساد و بداخلاقی مربوط به شخصیت هرفرد است نه مربوط به ذوق هنری شان. امکان دارد گاهی آدمهای بد اخلاق وبد کاره ازموسیقی استفاده نا جایز نموده ودر جهت عیاشی و وامیال بیهوده استفاده نمایند همانطوریکه کسان دیگری ممکن از کسب وکارشان، از موقف سیاسی، تسلط اقتصادی و حتا ازمقام مذهبی شان- مثلا ازوظایف اسلامی چون امامت در مساجد و یا تدریس احکام اسلام به اطفال در مدارس ومساجد مرتکب اعمال خلاف کرامت انسانی گردند.پس این موسیقی نیست که انسان را فاسق میسازد بلکه طبیعت وسرشت فاسد بعضی از انسانها ست که موجب ارتکاب فسق وفساد میگردد.

اگرما بدون تعصب وتنگ نظری ازآنعده ازهنرمندان سازوآوازچه ازافغانستان وچه ازسراسر جهان نام ببریم که دیگردرقید حیات نیستند وهم آنهاییکه هنوززنده استند، ومردمان نسل ما با آنها بگونه ای مستقیم یا غیر مستقیم آشنایی داردند،میبینیم که اکثریت آنها مردمان با تقوا، متواضع خیرخواه و نیکو کاربودند واستند. بنظر آنهاییکه موسیقی یک عمل حرام است، باید همه ای هنرمندان وهنردوستان انسانهای فاسق پنداشته شوند، در حالیکه چنین پنداشت کاملن خطا وغیر منصفانه است. موسیقی یک ودیعهٔ الهی بوده که در خدمت سلامتی جسمی وروانی انسانها قراردارد. بناا این چنین اشخاص که خودها را ازین نعمت بزرگ محروم ساخته ودیگران را ازآن بی بهره مسیازدند، در حقیقت در باطن شان آن جوهریاعنصریکه وظیفه درک زیبایی های انسانی وطبیعی رادارد، بدرسی رشد ننموده وازهمینروآنها سایرمظاهرزندگی مدنی را نیز قربانی اذهان متعصب ومتحجر خویش میسازند. فراسو

 

نويسنده: حاجی محمد رزمی