افغان موج   

تاریخ چیزی نيست که در سلطنت های افعانستان نوشته شده و تنها جنگ و کشتار را روایت کرده. تاریخ آسیب‌شناسی های پنهان دارد. پژوهش‌های تازه‌ی تاریخ حتا اسکندر ها و چنگیز ها را دوباره شناسی کرده که ما سال ها افسانه‌ی دروغ برخی آنان را شنیدیم و خواندیم و روایت کردیم.

انکشافات عقلی بشر در انقلاب بزرگ تاریخی از خواندن کتیبه های قرن ها مدفون در دل ناخوانده‌ی تاریخ تا پی‌بردن به اسرار ساخت اهرام مصر و کاینات دگر چیز هایی نیستند که ما نادیده انگاریم شان. مهم است برای خودمان کارهای‌خانه‌گی بدهیم تا خویشتن را با دانش مدرن و تعریف های جدید شناسایی شده‌ی تاریخ شناسی مجهز سازیم. اگر بحث حق‌خواهانه کنی برچسپ تفرقه بر تو می‌بندند، اگر نقد آگاهانه کنی برچسپ جاسوس به تو می‌بندند، اگر سند و مستندات ارایه کنی به تعصب‌گرایی متهم ات می‌کنند. باور دارم اگر فکاهه ‌و بداهه هم بگویی، توجیه سیاسی و تباری اش می‌کنند. به هر رو ما النفاتی برای این کوته نگری ها نه داریم و به مبارزه ادامه می‌دهیم. چون ما در روزگارانی قرار داریم که ایادی وحشت و ترور، جهنم خدا را در روی زمین برای ما آورده اند. در شب و روز‌هایی که پروردگار دروازه‌های جهنم را به روی بنده‌گان خود و مؤمنان می‌‌بندد و شیاطین را به زنجیر می‌کشد، در سرزمين سوخته‌یی به نام افغانستان جباران آتش‌افروز جهنمی ملت ما را زير پاشنه‌های ستور مانند شان ریز ریز می‌کنند. اینان یعنی گروه وحشی‌‌یی به نام طالب که نه ریشه‌ی اسلامیت دارند و نه بیشه‌یی در افغانستان، پرتاب شده‌های جنوب توسطِ جهان ظالم علیه ملت ما اند. وقتی که باد‌های ويران گری از جنوب می‌وزند تنه‌های آدم های سرزمین ما را از ریشه بر می‌کنند و در تلاطمی از وحشت‌آفرینی، وحشت‌سرایی را بر علیه ما فورانی ساخته و در آتش‌کده‌ی ظلمت آن آتش‌بیار و هيزم بسپار شده و ما را می‌سوزانند. برای سنگ و چوب طوفان ویران‌گر جنوب مهم نیست که من کی‌ستم و تو کی‌ستی و این کی‌ست و آن کی‌ست؟ برای آن‌ها مهم است تا سران فاشیست و اقتدارگرای پشتون‌ سیاسی و خيبر پشتون‌خواه از آنان راضی باشند و این سران جبون پشتون به دست‌گاه های جهنمی استخباراتی انگلیس و آمریکا و اروپا و روس خدمت کنند. گرفتاری، شکنجه، به شهادت رسانیدن و بعد به آتش کشیدن جوانان افعانستانی، با هزاران آرمان و آرزوهای بزرگی که در سر داشتند و برای ملت‌ شان در بخش‌ هایی از کشور مصدر خدمت می‌شدند، جنایت خون‌باری است که حیوان‌‌صفتانی به نام طالب آنان را به شهادت رسانیده و مانند آنان هزاران نیروی جوان و کهن سال را بدون تفکیک جنسیت و زبان به تیغ ستم بستند. مسئول سوزاندن این دکتر جوان و آن دختر جوانی که از خود خانه‌واده و پدر و مادر و خواهر و برادر و هم‌سر و پسر و دختر داشتند، تنها طالب جنوب نیست. بل‌که تمام رهبرنماهای خاین دی‌روز دیگر اقوام غیر از رهبران پشتون سياسی اقتدارگرا در این جنایت ها شامل اند. و نسل نو و نسل جوان و نسل باقی‌مانده‌ی مظلوم واقع شده از همه‌ی اقوام به شمول پشتون‌های بی‌چاره‌یی که بیش‌تر از ما مظلوم واقع شده اند قربانی می‌باشند. پروردگار روزی را برساند که هر رهبر‌نمایی و هر قدرت‌مداری از دی‌رور با فاميل‌های مانند حیوانات کشته شوند و جسد‌های مردار شان را سگ‌های ول‌گرد در شهرها و کرگسان و لاش‌خواران از فضا بر مرده‌های مردار شان عشرت کنند. ما دیدیم که در نیم‌قرن پسین دین و وطنِ ما را دو گروه بیش‌تر ضربه زدند و تباه کردند. نیم‌چه ملا و نیم‌چه گویا دانایان نادانی مثل من و برخی‌های دیگر. اولی قاعده‌ی بغدادی را ختم نه کرد دست بر منبر انداخت و هر چی جهالت داشت به خورد مردم داد. دومی نیم‌چه دانای نادانی مثلِ من و امثالِ من که فکر می‌کنیم باید بنویسیم یا بگوییم هر چرندی را اعم از سیاست و‌ دین و اجتماع. در حالی‌که گاهی با ابراز دیده‌گاه متبحرانه و عالمانه‌ی!؟ خود حتا نادانسته به خود ضربه می‌زنیم. پس نه با دین شوخی کنیم و نه با دنیا. یک جمله‌ی ترکیبی از دو واژه بسازیم اما عاقلانه. این بدبختی ها بیش‌تر از جنوب سرچشمه دارند با پندار های ملا های دیوبندی و پاکستانی که حالا حتا لواطت را روا می‌دانند. ملاچه های بخش های دگر کشور هم کم‌‌تر از ملای جنوب به ملت ما خیانت نه کرده اند. اینان یا آنان نه می‌د‌انستند ‌و نه می‌دانند که ما برای بی‌خردی هست نه شده ایم و خلقت ما هم نابخردانه نبوده است. همه‌ی ما دی‌روز و حالا به این نتیجه رسیده ایم که کشور ما دیگر مسیر اساسی حتا هم‌زیستی مسالمت آمیز را در وجود چند اجیر از دست داده و منحرف گشته است. ما باید در بازدارنده‌،ی از طغیان بیش‌تر باد های جنوب، دست به کار شویم تا طوفان های جعل و جهل گروه های منحط‌‌گرا و بی‌خبر از آدمیت دگر مهار شوند. ما هر صبحی یک‌ گام به جلو به میدان مستقیم نبرد هایی نزدیک‌ می شویم‌ که فقط آوردگاه تمام عیار آزمودن قدرت های جهانی و منطقه وی است. آن هم از یک مسیر یعنی جنوب. ما در کذشته ها گواه بودیم و به خصوص می‌دانستیم که تصامیم ارگ و شورای امنیت کشور وابسته به سه یا چهار نفر بود. هر کدام این ها به نوعی اثر گذار منفی در قضایای کشور بوده و از یک اقتدار جهانی نماینده‌گی جاسوسانه‌ی مخفی ‌و گاهی عملی می‌کردند و می کنند. دیدیم که غنی‌ فراری چه‌گونه و بی‌شرم دست های رئیس ستاد ارتش پاکستان را بوسید و برایش پیروزی ام‌روز را نوید داد و برنامه اش در سپردن قدرت به حنوب را مؤفقانه عملی کرد. آن زمان هم می‌گفتیم و حالا هم می‌گوییم که کشور آبستن انفجار مهیبی از قیام گرسنه‌گان، تحت طلسم قرار گرفته‌گان ‌است که هست و بود شان توسط جنوبی ها به تاراج رفته است و زندان های جنوبی ها مملو از وجود فرزندان شان و خود شان اند. لذا دیر یا زود مردم نا نا خواسته به یک‌ جنگ مسقیم و کشنده مواجه می شوند. مردم ناگزیر به جنگ و ایستادن در کنار مقاومت‌گران اند. هیچ مدعی سیاست‌دانی و سیاست‌مداری دوره های جمهوریت های کذایی کرزی غنی شنونده و قبول کننده‌ی دیدگاه های کارشناسان و هوش‌دار های آنان نه بوده و به آنان وقعی نه‌گذاشته و مجالی نه داده اند. به خاطر دارم که شخصاً از سفر های مشکوک اتمر به عربستان و دید و وادید های بیش‌تر با کشور های عربی به هدایت آمریکا و انگلیس و هم‌سویی غیر مستقیم و بدون ضرورت و الزام با عربستان در محکوم کردن ایرانی که هر لحظه ملت ما را از غرب کشور ضربه می‌زند، بانگ بر آوردن گاه ناگاه حکمت یار در موارد مختلف خلاف منافع کشور، و تازه دعوت بی محابای حکمتیار که آن‌گاه تازه بیش‌تر سخن گوی ارگ و راوی پلان های پاکستان، انگلیس و آمریکا در کشور سده بود، برای دفاع از احمق های سلطنتی ریاض که چهل سال است ملت ما را با خرچ دلار خداداد به خاک و خون کشانیده، به نام دفاع از حرمین شریفین، خاموش ساختن یک باره و سوال برانگیز استاد عطا و نهضت جدید ملی که کاملن فراگیر شده بود، طرح های ساخته‌گی تقاضای طالبان برای آتش بس در هلمند، به حاشیه کشیدن توزیع تذکره های هوشمند حتا به طریقی که خود دستگاه حاکم‌ آرزو داشت، تلاش برای تعویق موعد انتخابات شورای ملی و ریاست جمهوری به روش های گونه گون، سفر های پر هزینه‌ی محب بهذتر سویی به خصوص به روسیه، سفربری های نیروهای تروریستی مختلف بین المللی به شمال کشور، پرواز های بلا انقطاع چرخ‌بال های مشکوک و دیسانت کردن افراد و نیرو هایی که وابسته به داعش خوانده شده بودند، تحویل گیری موقتی عبدالله هر چتد در مقام تشریفات و نگهبانی، توسط ارگ، خاموش شدن سروصدای عملیات سراسری قوای مسلح در کشور علیه طالبان و داعش، و قبل برآن به حاشیه کشیدن شمار بزرگ جنرالان ارشد از اردو که آن روند تا روز فروپاشاندن کشور ادامه داشت، و ده ها مورد دیگر ثبوت مدعای ما است که می‌گفتیم خطری در کمین است و اگر از آن عاقلانه عبور نه کنند و با بی تفاوتی غیر انسانی نسبت تلفات روز افزون مردم و نیروهای مسلح کشور و گسترش فقر و بی داد سکان داران قدرت علیه ملت در سراسر کشور به راه شان ادامه دهند، کاری است که فاجعه ی ملی را رقم می زنند. ولی برنامه سازان شکست دادن عمدی وطن و فروپاشاندن برنامه ریزی شده‌ی شیرازه های وطن توسط غنی فراری و کرزی و عبدالله خاین و مدیریت آمپریالیسم جهان‌خوار آمریکا و اروپا و انگلیس و ناکارایی وزیر دفاع و جنرالان صاحب قدر در ارتش ‌و پلیس و امنیت ملی کار را به مرحله‌ی‌ سپردن کشور و مردم برای بلعیده شدن توسط باد های جنوب رسانیده که حالا رنج آن را همه به دوش می‌کشند‌. پس راه برای بقا همان مقاومت ذر مقابل باد های جنوب و برنامه های آمپریالیسم است و بس.

نوشته عثمان نجیب