افغان موج   

نوشته‌ی محمد عثمان نجیب 

دوستان گرامی رسانه‌یی برون مرزی،‌ دفاع مقدس مفهوم نامیرای ایستایی و‌ پایی ها برای بقا و‌ فنا است.  اگر همه چیز راحت بود ‌و سردابه و‌ زردابه‌یی مقابل ما نه و همه چیز وفق خواب و خیال ما پیش می‌رفت، پس حکم برخواستن ما برای تشکیل جبهه‌ی ملی مقاومت و دفاع مقدس با آن همه تلفات در دراخل کشور چه بود. مبارزات چریکی کُرد ها سال هاست ادامه دارد، مبارزان واقعی فلسطینی نه سیاسیون شان با تلفات و شهادت های عام مردم ادامه دارد و مبارزات عمومی آزادیخواهی حتا در عصر مدرنیته و در داخل اروپا و آمریکا و انگلیس ادامه دارد، پس عاجل مهر سکوت بر دهان مه زنید.

تاریخ مبارزات تضد آپارتاید را از آمریکا تا آفریقا به یاد آوردید. مگر ویتنام کیوبا و ده ها کشور دیگر همین گونه نه بودند و نیستند، حرب توده‌ی ایران را ببینید که سال هاست همه‌ی ما از انتشارات تئوری پرداز ها و اندیشه پردازان ایشان سود می بریم ووو… روشن‌گر و روشن نگر امروز ما در برخی مواقع تابع حکم احساس می شوند تا بودن در خط عقلانیت. 

من در روز های عادی و‌ روز های دشوار گذر  امروز تقریباً همه تارنمای برون مرزی را به قول عام تول و ترازو کردم. بوی گند تعفن، انحصار، خود رأیی، برتری جویی،‌ خود پرستی، تحریم و تعصب آشکار از آن ها هویدا بود و است. اصالت، سپیده دم، مشعل، رادیویی از دانمارک زیر نام سباوون پیغام…تلویزیون هایی در آمریکا و اروپا همه و همه فقط خود رأی اند و سلطه جو. متأسفانه انانی که حتا چپی خلقی یا پرچمی یا تحصیل کرده هم بودند به نوعی از حالت روان علیه دیگران احساس خوشی کردند…رادیویی در دانمارک در روز جنگ بلند مردم کشی توسط پشتون پاکستان و خیبر پښتونخواه و پنجابی ها به جای هم سویی با ملت روز پشتونستان را جشن گرفته و همسر و شوهر با گرفتن عکس های معنی دار و‌ کلاه های سرخ پشتونستانی از منظور پشتون تجلیل کردند… در حالی که همان روز همان منظور پشتونی ها خون صد ها انسان وطن شان را در داخل وادی پنجشیر ریختند… من خدمت گرداننده‌ی که متأسفانه همکاران دیرین هم بودیم نوشتم … که حالا وقت… این است تا در مقابل اشغال کنار ملت تان ایستاد شوید و خبر داری که فهیم دشتی همکار و هم مسلک من ‌و تو را شهید کردند… در مورد پشتون منظور به من می نویسد‌… ولا نجیب جان ای یک موضوع تاریخی است… فکر کرده که نجیب جان هم…ملا عمر و‌ نادان بی خبر از همه چیز است… یا در مورد فهیم دشتی که من گفتم روز دوستی با منظور پشتون  نیست به خاطر وطن بنویسید … می نویسد…ولا مه فهیم دشتی ره نمی شناسم ….همان وقت هم نه گفت که روح فهیم دشتی شاد باشد… آقای هیواد دوست فکر نه کرد که ملتی آن جا سلاخی می شود…یقین دارم که مثل خطاب و دیگران در خفا شب های خوشی و سرور را از سلاخی غیر هم زبان های شان داشته اند و یکی به دیگر در سرتاسر جهان پیامک های تبریکی و خوشحالی فرستاده و بحث هایی کرده اند… البته مثل اینان اصحاب دیگر رسانه‌یی اگر  از مرگ هموطن های شان به دست پشتون منظور های طالبانی و پاکستانی استقبال نکردند… اما با محدود ساختن…روش های اطلاع رسانی درست مثل محترم هیواد دوست، آقای خطاب، مسئول سایت اصالت و ده های تای دیگر لکه‌ی ننگ سیاه را در تاریخ اطلاع رسانی ها به ثبت رسانیدند.

من دیروز در پیامی از وتساپ برای محترم فیضی مسئول و‌ صاحب امتیاز سپیده دم نوشتم:

 

سلام رفیق فیضی شما بزرگانی که با داشتن صلاحيت و انحصار در یک صفحه‌ی تان رفقای تان را به سبب سو تفاهمی یا عمدی تحریم می کنید و هر چرند دیگر را به جای بهترین معلومات های اوپراتیفی و تحلیل های مسلکی او به نشر میرسانید هیچ اثر مندی‌یی برای نجات افغانستان ندارید. هنوز در خم‌ و پیچ های هژمونی تفوق طلبی و برتری جویی و استفاده‌ی اکثریت از صلاحيت های تان در تعمیل و تحمیل دیدگاه های تان بالای دیگران می باشید چی گله‌یی از طالب پروری دیگران و انجام جنایت طالبانی پاکستانی و آمپریالیستی در کشور دارید؟ هیچ و هیچ. صلاحيت امروز شما بزرگان همان اطلاع رسانی است که آن را هم سلیقه یی تنظیم می‌فرمایید. باید قابل درک باشد که اطلاع رسان به هر گونه‌یی اطلاع خود به جهان را می رساند. شب تاریک می رود و فردای روشن می آید بی من و شما یا با من و شما. اما اثرات منفی انحصاری و غرور کاذب در شرایط ملی دفاع مقدس میهنی و سد واقع شدن بزرگانی مثل شما و بی وجدان هایی مثل نور، کشتمند، رفیع. مزدک، کاویانی، لایق و نا لایق و غرزی لایق خسار ما را داغ دار ساخته است. کاش با شما هیچ آشنا نه می شدم، حد اقل بار غم دیگری بر دوش نه می داشتم…

همه‌ی تان بدانید که حتا در صورت عدم برگشت مدنی شدن و انسانی شدن نظام ها در افغانستان و حتا با از میان بردن همه روشن‌گران واقعی ‌‌ حقیقی ملی و ملی اندیشان بدون حس تعلق به زبان که حالا در افغانستان ادامه دارد، جنایات تاریخی شما فراموش تاریخ نه می شود.‌ تاجیک، هزاره، ازبیک، ایماق، گجر،‌ نورستانی،‌ پشه‌یی و‌ پشتون بی‌چاره‌یی که پامال ستور طالبانی خیبر پښتونخواه، پنجابی ها، نیرو های چند ملیتی طالبانی اند،‌ هرگز فراموش نه می کنند که کی به آن ها چی کرد…؟ ما همه پشتون های عام،‌ تاجیک های عام، هزاره های عام،‌ ازبیک های عام و همه اقوام دیگر و شریف افغانستان در کنار هم ‌‌بدون حضور جنایت کاران و نخبه های جنایت کار تاجیک، پشتون، ازبیک، هزاره…در کنار هم دور یا نزدیک هم با هم هستیم و ما گاه ‌شمار جنایات شما ها.

 

 

 

 

 

منبع گزارشنامه‌ی افغانستان 

۱۴۰۰ شهریور ۱۷, چهارشنبه

 موج جدید ترورهای هدف مند درشهر کابل

 

عملیات قطعه 313 بدری به خانه های کارکنان امنیت ملی 

گویی که فلم ترورهای هدفمند گروه طالبان جدیداً شروع شده و این مستند را پایانی نیست چند روز پیش در غور، اندراب و کابل و امروز باز هم در کابل .

گزارش های واصله از منابع محلی و متضرر واقعه متکی بر آن است که گروه طالبان شب هنگام با استفاده از معلومات های به دست آمده از سیستم های معلوماتی وزارت های دفاع، داخله و ریاست عمومی امنیت ملی در مورد پرسونل محلات بود باش و فعالیت های آن ها شب هنگام توسط قطعه ۳۱۳ بدری در صدد گرفتاری کماندو ها، کارمندان امنیت ملی اند که در جریان۲۰ ساله جنگ نقش فعال را داشته اند.

شب گذشته  بالای منزل یکتن از کارمندان اداره ۰۴۱ امنیت ملی مربوط به زون مرکز اداره ۰۴۱ که تحت رهبری ماهر یعقوبی و داکتر مصطفی کار می نمود،  قطعه ۳۱۳ بدری  عملیات هدفمند در ساحه کوتل خیرخانه سازماندهی و اجرا کرد که خوشبختانه نامبرده با هوشیاری توانسته است که با زیرکی قبل از محاصره از منزل فرار نماید، اما این راه حل نیست.

گفتنی است که قبلا نیز کارمندان این ریاست را گروه طالبان شب هنگام دستگیر و سپس به گونه فجیع آن به شهادت رسانیده بودند. شایان تذکر است که رهبری امنیت ملی و رهبری اداره ۰۴۱ هم اکنون در خارج از کشور در فضای کاملا دل انگیز و آرام مصروف لذت بردن از زنده گی همراه با فامیل های خویش میباشند.

 آیا در نبرد جهان با افغانستان به خصوص پنجشیر پاکستان فاعل است یا عامل؟

نوشته‌ی محمد عثمان نجیب

اشاره گزارشنامه افغانستان: این نوشته به علت تراکم کاری من، ویراستاری نشده است.

دیرینه نگری بر ساختار فکری پاکستان با غروب آفتاب حکمروایی انگلیس در جهان و سرزمین بی غروب آفتاب او درست در ۱۹۱۹ میلادی رقم خورد که شاه امان الله اعلام استقلال سیاسی کرد و نیرو های انگلیس در هند برتانوی زمین‌گیر بودند و پسا شکست های زیا از سوی افغانستان، مثل وضعیت امروز آمریکا راه فرار جبونانه را در پیش گرفت. فرار انگلیس و آمریکا شرایط متفاوت داشت. انگلیس خسته از جنگ در افغانستان راه فرار منطقی و بهانه‌ی عقلانی جست و جو می‌کرد. اقدام امان الله خان هر چند بسیار هم نا هم آهنگ با انگلیس ها نه بود اما به هیچ صورت بی مزه هم نه بود. هند برتانوی مشکلات روزافزون خود را داشت و اعلام استقلال سیاسی افغانستان موازنه‌ی محاسبات و انتظارات ولو در طیف نه چندان بزرگ را بر ضد انگلیس رقم زد. آن عمل متهورانه هر چند توأم با اشتباهات امان الله خان مرکز حاکمیت مطلق مدار انگلیس را در لندن تکان داد و بدنه‌ی ستبر او درز برداشت.

انگلیس ها پنداشتند که نباید عملی کردن روش و افکار تفرقه بیانداز و حکومت کن خود به عنوان یک حربه را در منطقه از دست بدهند. با اعلام استقلال افغانستان و مقاومت های گاه ناگاه در شبه قاره‌ی هند که طبیعتاً استقلال خواهی داشت، برنامه های جدید ساختاری تفکری به ذهن نظریه پردازان انگلیس افتاد. 

انگلیس دانست که دیگر سرزمین بی غروب آفتاب ندارد و‌ آفتاب حکمروایی شان رو به زوال است، متخصصین کار کُشته‌ی انگلیس برای جلوگیری از قطع دست رسی به افغانستان و منطقه دست به کار شده نقشه‌ی جغرافیایی منطقه را تغییر داد و طرح ساختار پاکستان را پیش کشیدند. عملی کردن چنان کار در آن زمان چندان مشکل هم نه بود. سرانجام کشوری به نام پاکستان و بعد باز هم با مداخله‌ی کشور دیگری از بطن پاکستان به نام بنگله دیش ایجاد شد. برنامه ها طوری پی ریزی شدند که پاکستان در دراز مدت ژاندارم انگلیس در منطقه باشد. یکی از وظایف اساسی پاکستانی های که در رأس قدرت آمدند از جناح تا عمران نظارت سیطره‌یی و زنجیره‌یی از تدارکات و تعاملات هند و چین افغانستان بود.‌

برای آن که پاکستان هم هیچ گاه بی جنجال نه باشد، محور های مصروفیت جنگ های نیابتی کشمیر، خط فرضی دیورند‌،‌ چالش مدام بنگله دیش را به عنوان تحفه‌ی جنگ اراضی برای پاکستان گذاشت. اما هرگز از حمایت، تجهیز و تسلیح پاکستان در عرصه های سیاسی، اقتصادی و نظامی و دست باز داشتن هر کاره بودن در منطقه خود داری نکرد. 

پاکستان تازه به وجود آمده با رویا ها و افکار کلان طلبانه مجدانه و‌ مصرانه سعی بر استفاده‌ی بهینه از آن همه ساز و برگ ها کرد و انصافاً رهبران عاقل و وطن دوستی داشتند و دارند.

از سه محور اساسی درگیری مدام پاکستان، تمام رنج خود را از سوی افغانستان داشت. رهبر نما های افغانستان در امضای خط دیورند اشتباه سنگینی را مرتکب شدند که سال هاست اخلاف شان پسا آن ها مصروف جنگ و گریز د هر دو سوی خط دیورند اند اما سر مویی هم سودی نه جستن.

حاصل ساختار پاکستان با امتیازات فراوان مدنی و شهرنشینی ها به مردم شان بود که از یک طفل هرگاه در حال مرگ به پهلوان تناوری شده است.

بُرد پاکستان در موضوع افغانستان ناشی از پستی و رذالت عموم حاکمان سیاسی پشتون تبار افغانستان بود که هم به نسل های خود به جا گذاشتند و هم کشور را در دامان پاکستان ریختند و هم نسل های دیگر کشور از رنج آن در امان نیست.

من سال های پیش در مقاله‌یی نوشته بودم…که پشتون افغانستان خواب بی حاصل اتک را می بیند اما هم پنجابی و پشتون پاکستان رویای متک و آمو دریا را می بیند‌‌ ‌و حالا دیدیم که چنان شد.

از سفر رئیس استخبارات نظامی پاکستان و از تهاجم علنی هوایی‌ و‌ کوماندویی پاکستان به پنجشیر، همه کشور های غرب هم آگاه اند و هم موافق. 

خوبی های حمله‌ی هوایی و کوماندویی پاکستان به افغانستان :

شهادت ویرانی ‌و خون‌ریزی ملت ما توسط پاکستان در پنجشیر داغ ماندگار است. اما همه پل هایعقب گرد انکار از اقرار ها را شکسته شدند.

بمباران پهباد های، گیر افتادن بیش از دو هزار کشته و اسیر پاکستانی، پرواز بی دغدغه و بی 

هراس چرخ بال های پاکستان بر فرار پنجشیر، دیدار امروز « شش سپتامبر » رئیس ستاد ارتش پاکستان ازپنجشیر و ملاقات های پی هم مقامات پاکستان با رهبران طالبان، پوشانیده لباس عروسی ملابرادر وبستن کمر او توسط رئیس استخبارات نظامی پاکستان، ساختار یک دست پشتونیزه‌ی خاص قدرت به پشتون های لوگر، خوست، پکتیا و پکتیکا، راندان پشتون های درانی از نظام، شکستن ساختار هایمدنی و جلوگیری از فعالیت زنان همه و همه مواردی اند که طالبان در زیر امر پاکستان بر کشور ماتحمیل کرده اند. پای گاه مقاومت ملی و دفاع مقدس پنجشیر برای احیای ملی شدن آنان در سراسرافغانستان تنها امیدی برای رهایی ملت از یوغ استبداد آمریکا انگلیس است که توسط طالبان عملیشده می رود…آمریکا و انگلیس سگی دارند و سگ شان سگ هایی دارد.

مقاومت نه می میرد،پنجشیر نه می میرد.  خسته و شهید و زخمی ‌ویران می شود اما ماندگاری را 

ارمغان میکند انشاءالله. دیدیم که پاکستان در قضایای پنجشیر عامل است و طالب عامل دست پاکستان. اما فاعل همه

جهان است غیر از تاجیکستان. 

 

 طالب پنجشیری در سه راهۀ راولپندی، کابل و تهران 

 

ساعاتی قبل گزارش اطلاعاتی را انتشار دادم که دسته جات افغانی الاصل آی اس آی درتلاش برای ردگیری محل اقامت احمد مسعود، وارد قرا و قصبات پنجشیر شده اند.

رهبری این اجنت ها را به طور مشترک، جنرال جرأت و همایون جریر به دوش دارند. همایون جریر از پنجشیر، دارای تابعیت انگلیس، پیش از شروع جهاد پاکستان  رفته و  خواهر  حکمتیار  خانم اولش است. فعلا  مامورهم آهنگی بین  کابل، پاکستان و تهران است. هماهنگ سازی برنامه های طالبان را به دوش دارد. 

 همایون جریر  رئیس کمیته اجرائیه حزب حکمتیار در چهل سال اخیر رابط حکمتیار با استخبارات انگلیس و آی اس آی بوده است. اولین بار توسط  سازمان ای اس آی  استخدام گردید و ماموریت داشت در پنجشیر  علیه احمد شاه مسعود کار کند. آی اس آی از وجود وی سود می برد و کمک های جامعه جهانی به حکمتیار، از طریق پاکستان می رسید و پاکستان راضی بود. اما جریر دربرنامه ریزی ها به هدف ترور مسعود ناکام مانده بود. 

بعدا سفری به انگلیس به خاطر  تامین رابطه بین حکمتیار  و سرویس ام ای ۶ و با یک دختر انگلیس که کارمند  ام ای ۵  یا بخش امنیت  داخلی در لندن ازواج کرد.  ثمرۀ ازدواج با کارمند سرویس ام ای ۵ اش دو دختر می‌باشد  که فعلا در آکسفورد در بخش هنر های زیبا درس میخوانند. هر ازگاهی به دیدن خانواده انگلیسی اش می‌رود.

سپس از طریق زن انگلیسی خویش جذب سرویس ام ای ۶ شد و مدت  حدودا ۳۰ سال یا بیشتر  کارمند فعال آن اداره است و تمام  پروگرام های حزب حکمتیار توسط همین فرد دیزاین و برنامه ریزی  می‌شود.

جریر در زمانی که  بین مجاهدین، جبهه متحد و روم  کار جریان داشت در شورای قبرس نقش فوق العاده داشت. درآن زمان تمویل کننده شورای قبرس، ایران بود. آهسته آهسته به دام اطلاعات  سپاه افتید و این احتمال وجود دارد مامور دوجانبه باشد. درایران ظاهراً با یک شرکت تجاری ایرانی شریک است اما اطلاعات سپاه از طریق وی کلیه اطلاعات مربوط حکمتیار و روابط او با قدرت ها را از جریر می گیرد. کانال اطلاعاتی مقاومت ملی به اسناد زیادی درین رابطه دسترسی دارد که عندالفرصت می تواند رو شود. 

اکنون جریر با سه استقامت – انگلیس، ایران و پاکستان- کار می کند. سازمان های اطلاعاتی هرسه کشور نیز این را می دانند و کسب اطلاعات می کنند. 

جریر بلافاصله با سقوط مرکز ولایت پنجشیر به دست ارتش پاکستان و طالبان، فوری به رئیس آی اس آی تماس گرفته و فتح و نصرت مجاهدین را تبریک گفت. اکنون فعالیت نفرات حزب اسلامی که قالب طالبان وارد پنجشیر شده و با نفرات جنرال جرأت قصد دارند هسته گذاری کنند. منبع اطلاعاتی بدین باور است که والی دست نشاندۀ طالب برای پنجشیر از ارتباطی های همایون جریر است. 

 

 تروریست پشتون 100 نمره/ تروریست غیرپشتون 300 نمره

 

نبود تاجیک و ازبک و هزاره درکابینه طالبان یعنی چی؟

شماری ازهم وطنان عزیز ما شکایت دارند که درکابینه طالبان یک تاجیک، ازبک و هزاره حضور ندارد. علی الظاهر آن ها ماهیت وحوش طالبان، منافع ملی افغانستان و وقاراجتماعی و سیاسی کشور را یک شبه از یاد برده اند. گروهی دیگرظهور کرده که بیخی دست های شان را به علامت تسلیمی به طالب و آی اس آی بلند کرده اند.

ازبیک و هزاره و تاجیک در حکومت اشرف غنی خائن، به کشور، مگر کم بود؟ همین بسم الله، امرالله و دانش و... از خود چی به جا گذاشتند؟ به مردم خود شان و کشور ما چی کردند که حالا دعوا دارید که درکابینۀ یک ادارۀ تروریستی هم، حتماً یک هزاره، ازبیک و تاجیک هم باشد؟

فرض کنید 90 درصد کابینه یک گروه تروریستی که صد ها هزار نفر را کشته، با نفس زنده گی امروزی می جنگد وکشور را ویران کرده، همه اش ازبیک، تاجیک و هزاره باشد؛ آیا شاکیان ازین مسأله خوشحال می شوند ودنیا گل وگلزار وسیطرۀ پنجاب و آی اس آی بر سرنوشت کشور محو می شود؟

سود حاصل ازین کار، به فرهنگ سیاسی و اجتماعی افغانستان چی فایده می رساند وقتی تروریست پشتون را با هزار نوع واژه راست و دروغ، به صلیب می کشید، این شهامت را ندارید که با گردن افراخته و هوش بیدار اعلام کنید که تروریست تاجیک، ازبیک و هزاره سه صد مرتبه نسبت به تروریست پشتون، جانی تر، اهریمن تر، جاهل تر و مستوجب عذاب الهی و قصاص دنیایی است. انصاف کنید.

اصل مشکل ما این است که نگاه، وجدان و شعور خود را پالایش کنیم. هنوز اطلاع نیافته اید که طالبان پنجشیری و افراد وفادار به آی اس ای تاجک در همین شب ها و روز های پسین، چی جنایاتی را به نام خود ثبت کرده اند. 

چرا از آزادی سیاسی و فرهنگی افغانستان دربرابر ایلغار پاکستان و چین سخن نمی گویید  که درین قرن بیست و یک 20 سال دست آورد ها و حاصل جانفشانی های مردم ما را برباد داده و جوانان و بانوان ما را روی جاده ها به شلاق می بندند؟ 

اگر قضاوت ما دو باره سرجایش نیاید، از افغانستان دست بشوئید؛ از خود و آیندۀ تان دست بشوئید. بربریت و تحجرواکسینه شده در مدارس آی اس آی مغز آدمیان را فارغ از قومیت شان مدیریت می کند. من تروریست تاجیکی را می شناسم که ضرب المثل وطنی را به یاد می آورد که قهر اوغان، رحم ازبیک!

 

 

 استقرار مفرزۀ آی اس آی درکوه پاراخ پنجشیر

 

وظیفۀ اساسی نیروهای مقاومت ملی، حذف و شکار خائنان محلی است.

فوری: کانال اطلاعاتی مقاومت ملی گزارش می دهد که مفرزۀ عملیاتی آی اس آی در کوه عقب عمارت ولایت پنجشیر آنتن زده است و به کمک جنرال جرأت، نفرات حزب اسلامی و اعضای محلی حزب التحریر پیوسته در تلاش تثبیت موقعیت احمد مسعود رهبری مقاومت ملی می باشند. 

در قریه ها پیاده گشت می زنند و از ریش سفیدان و دهکده نشینان ماهرانه و خود مانی درین باره سوال هایی می پرسند.

جنرال جرأت نقشه یی از قرارگاه های و پناه گاه های سنتی پنجشیر را دراختیار تخنیکران آی اس ای قرار داده است که زمانی شهید احمد شاه مسعود درجنگ نا برابر با نیروهای شوروی ودولت کابل، از آن مخفیگاه ها استفاده می کرد. اکنون کوچک ترین اهمال مانند آن چه در زمان کرزی و غنی معمول بود، ممکن است عاقبت خطرناکی به دنبال داشته باشد. 

افسران و مسوولان مقاومت ملی درهرجایی که هستند لازم با مصلحت گرایی های زیان بار گذشته وداع گویند و هرعامل مفرزۀ گشتی دشمن را سریع شکار کنند. از ما گفتن است. 

 

 

پنجشیر از حمله درونی ها به دست دشمن افتاد

 

درس بزرگ از شکست اخیر در پنجشیر برای رهبری مقاومت ملی افغانستان

از پنجشیر گزارش می رسد که همزمان با یورش هوایی پهپاد ها و چرخبال های ارتش پاکستان برمواضع نیروهای مقاومت ملی در سه شب پیش، جنرال جرأت، حمید خراسانی و ده ها اجنت دیگر پیشاپیش درپیشقراول دشمن در منطقه نفوذ کرده بودند. 

نخستین درگیری بین نفرات جنرال جرأت و قوماندان گل حیدر روی داد اما با شروع یورش ناگهانی هوایی، کاروان نظامیان تازه دم طالبان با عبور از دالان سنگ با سرعت به سوی زمان کور وعنابه نزدیک می شدند. درین میان تمامی افراد جریان تروریستی حزب تحریر در قریه جات و نقاط مهم جا به جا شده و با طالب ها یک جا شده و سلاح به دست گرفتند. گزارشنامه افغانستان در چند سال اخیر از فعالیت و سرباز گیری حزب تحریر از میان افراد تحصیل کرده، کم سواد و بی سواد گزارش های متعددی را نشر کرده است. 

این مفرزه های محلی از همان زمان به وسیله آی اس آی تمویل می شدند. اما نه ریاست امنیت پنجشیر ونه هیچ متنفذ معاش خور، برای بیرون راندن خرابکاران حزب تحریر از پنجشیر هیچ کاری انجام ندادند.

تروریست های حزب تحریر چون خود در پنجشیر حضور داشتند کمر طالبان بسته کرده و به سوی محورهای جنگجویان رهنمایی می شدند. آن ها شهرت همه ای پنجشیری های مبارز و ضد تروریست را از قبل تهیه کرده و به مسوول امنیتی طالبان سپاریدند. نام و شهرت تمامی افراد تحصیل یافته، مدنی و فرماندهان عضو مقاومت ملی را به دشمن تحویل داده اند. مقامات حکومتی پنجشیر، ملا ها، افراد با نفوذ و فرماندهان نسبت به فعالیت ویرانگرانۀ حزب تحریری ها هیچ مسوولانه عمل نه کرده اند. ریاست امنیت پنجشیر مطلق به یک لانه فساد و سبوتاژ به نفع غنی و امرالله تبدیل شده بود. 

امیرالمؤمنین، زنده نیست... خیالی است

 


گزارش اپراتیفی ارجاع شده به گزارشنامه افغانستان

 رهبران طالبان که چند روز پیش به هدف دیدار ملا هیبت الله  به قندهار رفته بودند منبع گفته اند که موصوف در کندهار نبود.

یک عضو به حلقۀ خاص چنین حکایت کرده:

 همین که به کندهار رسیدیم شش عراده مرسدس بنز واگن دار درمیدان هوایی ایستاده بودند. شیشه های مرسدس ها نه باز می شد؛ و نه از داخل به بیرون می شد آدم ها و جاده را دید. داخل واگن، دستگاه سرد کن قوی کار می کرد وشیشه پیشروی هم طور تنظیم شده بود که راننده از یک چوکات کوچک فقط می توانست پیش روی خود را ببیند.

درسیت های جلوی، چهار محافظ مسلح نشسته بودند. از بادیگاردها و افراد اضافی خواسته شد که بیرون بروند.

به افراد محدود، از روی یک جدول، اجازه داده شد سوار موتر ها شوند.

قبل از آن درهر واگن، شش نفر درسیت های عقبی جا بگیرند، بدون استثنا تمام اشیای فلزی، گوشی های همراه و دستگاه های مخابره را به بهانۀ امنیت امیرالمؤمنین، مؤدبانه گرفتند. کاروان موترها بسیار به سرعت به حرکت درآمد. بیست دقیقه بعد، در موتری که من بودم ،مولوی شهاب الدین دلاور از راننده پرسید: کجا می رویم؟

یک محافظ جواب داد: تشویش نه کنید، مولوی صاحب اجازه نداریم بگوئیم کجا می رویم!

موتر همچنان شتابان ره می پیمود. مولوی شهاب الدین بعد از ده پانزده دقیقه باز سوال کرد: ما را کجا می برید؟

این بارمحافظ با لحن تندی پاسخ داد: حق گپ زدن نداری... یک دفعه دیگراگر پرسان کنی، ما هدایت داریم که چشم ها و دست هایش را بسته کنیم.

وارخطا شده بودیم. کسی گپ نمی زد تا آن که موتر دو ساعت و شانزده دقیقه راه رفت. درنهایت زیریک کوه دریک قریۀ کوچک ایستاده شد. گفتند منتظر باشید. یک محافظ پیاده شد و درجمع شش نفری که درموتر بودیم، فقط نام شهاب الدین دلاور و مولوی حمدالله وثیق را از روی فهرست صدا زد. به چهار نفر ما گفته شد منتظرباشید و از چوکی تان تکان نخورید. 

سه ساعت به همان حالت درجا نشستیم که مولوی شهاب الدین و مولوی حمدالله برگشتند. فهمیدیم که از هرواگن، دو نفر پیاده شده بود. از مولوی شهاب الدین پرسیدم چی خبر بود؟ گفت: دهانته بسته کو!

طرف قندهار که حرکت کردیم تا رسیدن به محل هیچ کس حتی یک کلمه حرف نمی زد. مگردرقندهار با اصرار از مولوی پرسیدم که چی گپ بود، کی بود درجلسه؟ وی گفت: سوال نکن... بسیار محرم است. من دست بردار نشدم و گفتم یک چیزی بگو که بالاخره ما کجا و چرا به آن قریه دور دست رفته بودیم؟

شهاب الدین گفت: به قریه سیوری زابل رفته بودیم.

گفتم هدایات امیرالمؤمین چی بود؟

گفت: ایلا کن این گپ ها را... کدام امیرالمؤمنین و به پشتو گفت که خواهر ومادرش گاییده شده است!

ما فهمیدیم که کسی به نام ملاهیبت الله امیرالمؤمنین زنده نیست و جایی که ما رفته بودیم دیدارگاه خارجی ها با پاکستانی ها بود. 

راوی به اجنت می گوید: همه ای شان خارجی ها بودند... انگلیس ها و امریکایی ها... شهاب الدین وقت خدا حافظی دیده بود که حتی طالب ها به انگلیسی گپ زده بودند.

آقا زاده هنوز خُمار مشارکت «معنادار» است!

اشاره: در 20 سال مشارکت معنی دار نبود که حالا باشد؟ چند سال لمیدن در کرسی وزارت خارجه از چه نوع مشارکت بود؟ خواب ببینی صلاح الدین وزارت نشینی را.

 

 وی دربخشی از اعلامیه یی که از نام جمیعت اسلامی نشر کرده، بدون اشاره به مقاومت ملی برای نجات افغانستان چنین می گوید:

ما باور داریم که حل عادلانه منازعه برسر مبنا و ساختار قدرت که عامل اصلی جنگ داخلی کنونی افغانستان بوده است، بدون توافق همه جناح های سیاسی و اجتماعی برسر نقشه راه معقول آینده افغانستان مشمول ساختار نظام مردم سالار، مشارکت معنی دار همه مردم، تامین عدالت اجتماعی و صیانت از حقوق اساسی شهروندی، ممکن نبوده و مردم در قبال آن بی تفاوت نخواهند ماند. 

تجربه انحصارگرایی و نگاه قومی به مسأله قدرت و سیاست که بارها به صورت وحشتناکی شکست خورده است، نه تنها پس از این نیز محکوم به شکست قطعی خواهد بود، بلکه رهبران و مجریان این سیاست و نقشه راه سیاسی غلط، در کنار رهبری گذشته، عامل اصلی هر بحران و فاجعه بعدی خواهند بود.

امیدواریم که جامعه جهانی بویژه کشور های همسایه و منطقه، در به رسمیت شناختن اداره‌ای که در آن رأی و اراده جمعی مردم هیچ نقشی نداشته و بازتاب دهندهٔ واقعیت‌ها و ساختار اجتماعی و قومی افغانستان نیست، عجله نکنند. به یقین که مردم افغانستان هیچگاهی رژیم های که به اساس زور و یا فشار بر آن ها تحمیل شده باشد، را نمی پذیرند و برای تغییر این وضعیت نامطلوب کنونی به وضعیت بهتر مبارزه خواهند کرد.

اما تازه ترین گزارش قند آغا قلفک پران مشعر است که این افراد از فهرست کابینه امارت اسلامی بازمانده بودند که اکنون شامل کابینه شده اند: 

۱ - محترم مولوی ستر جنرال عطا‌محمد نور، سرپرست وزارت باد‌های کشور

۲ - محترم ملا عبدالله عبدالله  سرپرست وزارت مُد.

۳ - محترم ملا حامد کرزی، سرپرست وزارت چال‌بازی.

۴ - محترم شیخ مارشال صاحب عبدالرشید دوستم، سرپرست وزارت نباشه خیر است

۵ - محترم ملا اشرف‌غنی، سرپرست وزارت گوز و گلو

۶ - محترم مولوی حاجی محمد محقق، سرپرست وزارت ریش‌خندی و فکاهی

۷ - محترم ملا فضل‌محمود فضلی، سرپرست وزارت پس‌خانه

۸ - محترم ملا شیخ شاه‌حسین مرتضوی، سرپرست وزارت بیضه مالی

۹‌ - محترم ملا گلبدین لعنت‌یار، سرپرست وزارت خراب‌کاری 

۱۰ - محترم مولانا کریم خلیلی، سرپرست اداره‌ای مستقل غرت و غرم