افغان موج   

آن‌چه کهن‌کاوی های زبان شناسی در پویه‌ی زمان به دست مان می‌دهند، موجودیت برنامه های بزرگ‌ استعماری اند برای سربار کردن آموزش ربان انگلیس توسط انگلیس برای فراگیری گیتی و سرزمینی فرامرزی های انگلستان ام‌روز و بریتانیای کبیر دی‌روز. این برنامه در هند برتانه‌وی درایش زیادی داشت. تا آن جا که خوان زبان های پایه از آن‌ سرزمین را برچید. یکی از برنامه‌ریزی های اتاق های اندیشه‌ی انگلیس که به گونه‌ی پیوسته و در پهلوی تجاوزات و زمین‌‌گستری های شان مورد دید بوده است.

پژوهش‌گران دریافته اند که با ورود اولین کشتی ترابری انگلیسی های گویا بازرگان به هند، صدای پای دشمنی انگلیس با زبان فارسی در هند هم بلند شدند. زبان فارسی که به گونه‌‌ی باور نه کردنی  ۷۰۰ سال ریشه در سرزمین هند پهناور داشت و نزدیک به ۳۰۰ سال هم زبان آیین‌مند آن بود، یکی از دشواره های فرا راه آبی‌چشمان بی‌گانه و بازرگانان دی‌روز و ربایش‌گران آن‌روز دیگر در هند همین زبان فارسی بود. بازگفتاران می‌‌نویسند که زبان فارسی و دین اسلام یا همان مسلمانان نیروهای بازدارنده‌ی انگلیس برای چیره‌دست شدن شان به سرزمین هند بودند. کسانی که از آن‌گاهِ هند روی‌داد‌نویسی و‌ روی‌دادگفتاری دارند، می‌نویسند و می‌گویند که انگلیس ها در پی یک برنامه‌ی از پیش چیده شده دنبال دریافت راه‌کاری در کارگزاری ستردنِ زبان فارسی از هند بودند. به همین دلیل آنان با تیزهوشی های شان سال ها پیش از پیوست ساختن هند به بریتانیای آن زمان، زبان رسمی و درباری کشور هند را دگر‌‌دیس کردند. سرتوماس رو، فرستاده‌ی جیمز اول، از دربار انگلیس در هند نماینده‌گی می‌کرد که خویش‌کاری سیاسی گونه داشت.  گماشته‌گی توماس را با کام‌روایی هم‌راه می‌دانند.  پادشاه فارسی زبان هند، نا آگاه از کنش ها و ترفند های سیاسی استخباراتی و آهنگِ انگلیسی‌ها یک امتیاز ویژه را پیش‌کش تازه واردهای نیرنگ باز کرد. بازدهی این ساده انگاری شاه فارسی زبان گورگانی بسیار سنگین تمام شد. پندار های سال ۲۰۰ سال پسا حضور انگلیس ها که با سفر توماس استیفن یک کشیش مسیحی، اولین تبعه‌ی انگلیس آغاز و در سال  ۱۵۷۹ پای او به شبه قاره هند رسید آن نه بودند که انگلیس ها به آن بهانه، رهبری کشوری به بزرگی هند را به دست گیرند. همه در این اندیشه بودند که ۲۰۰ نفر بازرگان رسیده از انگلیس به هند در سال ۱۶۰۰ تنها بازرگانان اند و بس. اما سنجش آنان هندی ها و شاه فارسی زبان شان بسیار کوته‌نگرانه بود. آنان روزی گواه بودند که انگلیس آگاهی زدودن زبان فارسی و جاگزینی زبان انگلیسی در هند را بسیار ساده و‌ بدون ایستاده‌گی یا رویارویی با خود شان این چنین و کوتاه پخش کردند

 «از امروز زبان رسمی انگلیسی است نه فارسی...» این مهم‌ترین بخش از بازگویی کهنی است که تا ام‌روز دیده شده و از بین بردن زبان رسمی یک کشور و جاگزینی زبانی دیگر را به ما می‌رساند. آن‌گونه که نویسنده ها به ما گفته اند:

«شاید روزی که اولین کشتی حامل انگلیسی‌ها در سواحل هند پهلو می‌گرفت، هیچ کس فکرش را نمی‌کرد که روزی تاجرهای انگلیسی نه تنها حاکم شبه قاره شوند، بلکه تاثیری همیشگی را بر فرهنگ این کشور باقی بگذارند

با ورود به هر برگی از برگه های ستبر گذشته‌ نویسی ها می‌یابیم که زبان فارسی فراگیری های بلندی در سرزمین هند داشته است. این مورد به ویژه در زمانه های رسیده بر فرمان‌ر‌وایی های دودمان گورگانی از سال ۱۵۰۰ میلادی بازتاب دارد. دودمان تیمور زبان فارسی را در دربار های شان چنان رویاندند که تا ۳۵۰ سال فرمان‌دهی شان همه‌ی مردم هند زبان فارسی را آموختند و زبان رسمی شان شد. پارینه‌ نویسان ما را از روی‌کرد های اکبرشاه گورگانی میان سال های ۱۵۵۶ تا ۱۶۰۵ میلادی آگاه می‌سازند. آن‌گاه زبان فارسی در هند فراز های بلندی داشته است. تا جایی که چامه‌سرایان و چکامه‌سرایان و سرود‌سرایان از خراسان و ایران هم ترکِ وطن کرده به خشک‌سار‌واره‌ی هند می‌زیستند. می‌گویند که شاه گورکانی دستور داده بود تا برخی ماتی‌کان یا نوشتار هندوان از زبان سانسکریت به آراسته‌‌گی (نظم) و سخن‌ناسروده (نثر) فارسی برگردان شوند. چنین بود که هند زیست‌گاه بی‌بیم برای سرودسرایان فارسی شده و از ایران زمین و خراسان به سمت دولت گورکانی روی می‌کردند. کهن‌نگاران دوران سالاران فارسی زبانان گورکانی در هند را به بهشت‌ سخن‌سرایان فارسی دگرگون کرده بود. آن همه چنان با شور روان بودند که خارِ چشم انگلیس شده و تا آن‌جا که به بهانه‌ی انبازی بازرگانی خشک‌سارواره‌ی هندِخاوری آن‌جا را زیر چکمه‌های ستوران شان کرده بودند، زبان فارسی را زیر ریزه‌‌بین های شان داشتند. کارایی با شکوه زبان فارسی و موازی به رشد اسلام در هند، انگلیس را شوکه کرده بود. به دان‌سان بود که در پی از میان برداشتن آن شدند. برایان گاردنر یهودی انگلیسی که گذشته‌نگار نام‌داریْ در زمان خود بوده، در باره‌ی نابودی فرهنگ و زبان فارسی از سرزمین هند توسط انگلیس ها می‌نویسد

«شگفتی آور نیست اگر زبان فارسی در هند فراگیر شد ویژگی‌های مشترک قومی و فرهنگی و پیوندهای دیرپای این دو قوم آریایی می‌توانست چنین زمینه‌ی تاریخی را فراهم آورد. این رازی است جاودانه که در زبان فردوسی و سعدی، مستتر است؛ رازی که امپراتوری انگلیس را به حذف و نابودی آن واداشت»

هنگامه‌ نویسی برایان هم‌خوانی زیادی از نگاه دشمنانه‌ی انگلیسی‌ها به زبان فارسی در اولین روزهای ورودِ شان به عنوان نماینده‌ی انگلیس در هم‌سان خشکاد هند ( شبه قاره ) بی گفت‌وگو هم‌خوانی دارد.

انگلیسی‌ها که هنگام سال های ۱۶۰۰میلادی تا ۱۸۰۰ میلادی کم‌و‌بیش بر همه‌ی هند دست‌برد زده بودند در سال ۱۸۳۶توسط «چارلز تری ویلیان» زبان انگلیسی را به عنوان جای‌گزین زبان فارسی برای هند ابراز کردند. کاری که پسا برچیده شدن فرمان‌فرمایی گورکانیان به گونه‌ی جدی‌تری دنبال شد و پس از آن هندی‌ها مجبور بودند که برای انجام مراودات بازرگانی(که همگی در دست کمپانی هند شرقی بود) به زبان انگلیسی صحبت کنند. هندی‌ها که دیگر به گونه‌ی آیینِ زور مستعمره انگلستان بودند، ناگزیر برای ادامه‌ی زنده‌گی خود زبان بی‌گانه‌ی اشغال‌گران کوچیده به وطن شان را یاد بگیرند که در آغاز تنها برای بازرگانی به هند آمده بودند. انگلیسی‌ها برای آن‌که راه‌کارشان برای حذف زبان فارسی از میان هندی‌ها بهتر نتیجه دهد، زبان اردو را نیز در برخی نواحی هند ترویج دادند تا با ریشه کن کردن زبان فارسی، بتوانند از اختلافات قومی نیز برای پیش‌برد اهداف‌شان بهره‌مند شوند

ولی فارسی زدایی و فارسی ستیزی انگلیس در افغانستان …

بخش اول:

 

ادامه دارد

 

 پ.ن: عنوان را از منبع (جهان نیوز) وام گرفته‌ ام

 

عثمان نجیب