محمد عالم افتخار
درینجا میخوانید و میدانید:
ـ یکی از 25 نویسنده «پروژه قرن جدید آمریکائی!»
ـ انتخابات؛ بهانه ای برای بازی های استراتیژیک؟!
ـ "اجماع ملی" قبیلوی و ایدئولوژی نومحافظه کاری امریکایی؟!
ـ هم پرچمدار هژمونیزم امریکا؛ هم وطنپرست افغان بودن؟!
ـ چرا دونا روهرا باکر؛ چنان نامه هایی به خلیلزاد نوشت؟
تصور میکنم؛ اغلب عزیزان به معرفی جناب دکتور زلمی خلیلزاد توسط من؛ نیازی ندارند و هم به حد کافی واقف اند که ایشان چند ماه پیشتر از آغاز روند نامزدی ها برای انتخابات ریاست جمهوری جاری در کشور؛ عزم را جزم نموده و با سر و صدا ها و تبلیغات بی سابقه؛ از امریکا به افغانستان تشریف آورده تلاش هایی به راه انداختند تا ظاهراً رؤسای نو به دوران رسیدهِ اقوام و قبایل و سلاطین مافیاها در افغانستان را تحت شعار «اجماع ملی» به ائتلاف و همسویی و در واقع به سهمگیری در یک شرکت سهامی؛ متقاعد بسازند که منجر به کاندیداتوری بی رقیب یا کمرقیب خود شان به مقام رئیس جمهور آینده افغانستان گردد.
حتی قبل از اینکه جناب زلمی خلیلزاد به طریق مصاحبه با جریده بیرون مرزی « امید»؛ نوعی ابراز آماده گی برای کاندیداتوری در انتحابات آتی ریاست جمهوری افغانستان بروز دهند؛ شماری از مبصران منجمله محترم دکتور طاؤوس وردک طی مقالات متعدد؛ این مژده را به کاربران خیلی از سایت های انترنیتی داده و حتی چنین وانمود فرموده بودند که این نزول اجلال؛ محصول تجارب 12 ساله ملی و جامعه جهانی بوده همه از اشتباهات و شکست های هنگفت فاجعه بار درس گرفته اند و دیگر عصاره همه تجارب را در شخصیت، برنامه ها و معجزات جناب زلمی خلیلزاد حلول میدهند و حکومت آتی زلمی خلیلزاد که بی تردید!؛ آمدنی است؛ دوای همه درد ها، پایان بخش همه بحرانها، التیام بخش همه زخم ها... خواهد بود و یگانه الترناتیف وضع خونین و ننگین موجود!
پس از ماه ها تلاش و کنکاش و به خرچ دادن انواع هنر و جادو که شاید جناب خلیلزاد ماهر بی مثال در آنها بوده اند و میباشند و مسلماً مددکاری های بسیار و پر حجم شبکه های همسوی داخلی و منطقوی و جهانی شان که بسیج فرموده بودند؛ بالاخره روزی در لینک آتی؛ بنده؛ اینگونه به نمایه ای از این «اجماع ملی!» و حکومت حلال معضلات و سازنده افغانستان ملت دار و دولتدار...! مواجه شدم:
http://naweed.ru/index.php/component/content/article/52-world/776-2013-09-08-16-11-54
«تیم خلیلزاد برای ریاست جمهوری مشخص شد
اوراق تبليغاتى كه از دفتر كمپاين اقاى داكتر زلمی خليلزاد بدست امده كابينه احتمالى آن قرار ذيل است:
١ - داكتر خليلزاد ريیس جمهور
٢- داكتر عبدالستارسيرت معاون اول
٣- انجينر احسان الله بيات معاون دوم
٤- استاد عطا محمد نور سر وزير
٥- حامد كرزي ريیس شورای عالى صلح
٦- نورالحق علومى وزير دفاع
٧- داكتر عبدالله عبدالله وزير خارجه
٨- عبدالهادى خالد وزير امور داخله
٩- معين مرستيال وزير معارف
١٠ - فيض الله جلال وزير تحصيلات عالى
١١- شكريه باركزى وزير اطلاعات و فرهنگ
١٢- شاه گل رضايى وزير امور زنان
١٣- داكتر اناركلى وزير صحت عامه
١٤- فيض الله ذكى وزير كار و امور اجتماعى
١٥- انجنير محمد عاصم وزير مخابرات
١٦- داكتر انورالحق احدى وزير ماليه
١٧- آذرخش حافظى وزير تجارت
١٨- حميدالله فاروقي وزير ترانسپورت
١٩- داكتر رمضان بشردوست وزير مهاجرين
٢٠- عبدالهادى ارغنديوال وزير مبارزه با مواد مخدر
٢١- مولوى متوكل وزير حج و اوقاف
٢٢- امرالله صالح ریيس امنيت ملى
٢٣- شاكر كارگر ریيس ارگانهاى محل
٢٤- معتصم آغاجان ريیس دارالانشای شوراى عالى صلح
افغان
دل افغان را از گٍل سرشتند
میانش تخم جهل و حیله کشتند
بُود بار اش تفنگ و راکت و بم
به تقدیر اش شهادت را نوشتند
صلح و جنگ
همه از لذت فرهنگ گویند
به جای صلح حرف جنگ گویند
نمیدانم... شاید یک معماست!
که شام تیره را هفت رنگ گویند
به این سو و به آن سو، فرو فِتَد برگها
ببین که زیر پای تُست گهی بلند مقامها
کِی میرود، کِی میشود نشسته در مقام او
چه محشری به پا شود
چه سرخی غروب ها
رسول پویان
تصویر عینی از شهر کابل
(سالیان 1384، 85 و 87)
بخش نخست
در این ایام در شهر کابل بسیار قدم زدم و از گوشه و کنار، جاده و سرک و کوچه و پسکوچههای آن دیدن کردم و عکسهای زیادی گرفتم. در این جا به شکل بسیار فشرده شمهیی از آن را به روی سیمین اوراق کاغذ میریزم تا روزی و روزگاری به عنوان برگهایی از تاریخ این کهن سرزمین هموطنان را به کار آید.
نگاهی به شهرکابل
کابل در گذر تاریخ:از مطالعۀ تاریخ برمیآید که شهرکابل بسی کهن و قدیمی است. از روزگاران پیش از اسلام و بعد از آن قصههای زیادی در دل دارد. باشندگان این دیار باستانی از فرهنگ و مدنیت زرتشتی، یونانی، کوشانی، بوداییهندی و خراسانی بهرهمند شدند. سلسلۀ کابلشاهان و یورش اعراب را امتحان کردند. از آیین اسلام و انوار کلام حق مستفید شدند. از فرهنگ و مدنیت بابریان (خاصه ظهیرالدین محمد بابر که در سنۀ 1501 میلادی کابل را تصرف کرد و 21 سال در آبادی آن کوشید) بهرهها بردند و آن را بسی نکو با ارزشهای مدنیت تاریخی خود ممزوج ساختند. حالا کابل و کابلیان با کوله بار وزین فرهنگ و مدنیت ریشهدار خودی، با فرهنگ مختلط شرقی و غربی روبه رو شده اند و دوران بازسازی و احیای مجدد را از سر میگذرانند.
محمد عالم افتخار
(در ادامه) چهل و هشت ساعت با استاد میر اکبر خیبر
چرا اندیشه های حزب دموکراتیک خلق؛ نیازمند نقد است؟(بخش چهارم)
من در لحظاتی این نوشتار را خدمت عزیزان تقدیم میدارم که سراسر هندوستان بزرگ؛ غرق در مناسک «عید دیوالی» است و از همه جا و همه سو؛ صدا های انفجار پتاقی ها و ترقه های گوناگون شنیده میشود. آسمان هند به طریق چل و فن «آتشبازی» بیحد و اندازه زیبا و دیدنی است. حتی فقیر ترین خانواده های هندو که یکی از ایشان مرا در سرای خود مسکن داده است، اطراف عمارات خویش را چراغان نموده و انواع نذر و نیاز و عبادت و طاعت و خیر و خیرات را به راه انداخته اند و شب ها همه جا میلیون ها شمع روشن میکنند. من هم هرجا که با شناخته یا دکاندار و مرتبطی رو به رو میشوم؛ خواسته و ناخواسته میگویم:
«دیوالی مبارک!»
«دیوالی» عید خیلی بدوی و عقبمانده به نظر می آید که به یکی از دو حماسه اسطوره ای هند (رامیانه) مربوط است ولی شادمانی های مردم در آن با هیچ عید دیگری که من میشناسم قابل مقایسه نیست. اینجانب؛ در مورد؛ پیرارسال اطلاعات مصور مفصلی تحت عنوان «ارمغان های جادویی از سرزمین خدایان» تقدیم کرده ام که میتوانید اینجا بیابیدش:
در شروع عرایضم از نشست ها با استاد میر اکبر خیبر که در عنفوان 20 سالگی برایم دست داده بود؛ این تیتر ها را قید کرده بودم:
ـ روح و روان هم از هوا و آب و نان آغاز ميشود!
ـ کلچر قبيلوي؛ مانع رشد مدني و پخته گي حزبي و سازماني است!
ـ «سنگر جهل» بريتانيا در امتداد سرحدات جنوبي و شرقي؛ منبع خطر دايم براي ماست!
ـ تئوري طبقات و مبارزه طبقاتي؛ درست ترين تئوري است ولي آسانترين نيست!
ـ ملاحظاتي پيرامون همزيستي مسالمت آميز دولت ها، ديتانت و صلح جهاني، اتوم، بمب اتومي و جهان اتومي شده.