افغانان یو، افغانیت موګډ غُروردی
ھرافغان ته بی غروره ژوندپیغوردی
افغانیت یی ھرافغان ته دژوندویاړدی
افغانیت دھرافغان دژوند ،دستوردی
ددی خاوری ټول قومونه افغانان دي
دلته ھرقوم دبل قوم سکنۍ وروردی
داوطن دھرافغان بچي وطن دی
داوطن دافغانانوګډ سترکوردی

آمدن قطعات محدود نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان در شش جدی 1358 که بر اساس تقاضای مکرر مقامات افغانستان و حاکمیت رییس جمهور نور محمد تر کی صورت گرفت، امر قانونی و تعامل بین المللی است.
روسیه و اتحاد شوروی از زمان سید جمال افغان به کشور افغانستان روابط دوستانه و حسنه داشته وکشور های که از کمک به دولت افغانستان ابا می ورزیدند دولت روسیه - اتحاد شوروی با جبین باز به تقاضایی مردم کشور و خواست دولت افغانستان از کمک های بی دریغ ابا نمی ورزید و به کشور افغانستان همیشه دست دوستی داده است .
یک سلسله اسناد تاریخی از منابع معتبر مستقیمآ نقل میگردد:
"علامه سید جمال الدین افغان چند بار با ناصرالدینشاه ملاقات و از ضرورت قانون گفت ولی شاه سخنان او را نپسندید و پس از مدتی امر به اخراج او از ایران کرد. سید جمال الدین افغان از راه مازندران به قفقاز و بعد به مسکو و پترزبورگ رفت"
سید جمال الدین افغان از دولت وقت روسیه تقاضانمود که بخاطر دفع تجاوزات انگلیس دولت روسیه باید به مردم کشور ما کمک کند.
سیدموسی عثمان هستی ۲۴دسامبر ۲۰۱۳
ملیت های بیخبرازخود، گُل یک چمن شویم
دنبال دین و زبان نگردیم ، چــو یکتن شویم
تاکی به دستور وطن فروشان، تو ومن شویم
خواهید وطن ز دست نرود، یک تن شویم
شاعر بی وزن بی ترازو
آغازسخن به شوخی می شود، آهسته آهسته صاحب این قلم از دُم خرجهل درگِل مانده می گیرد و سر پا استاداش می کند.
مردی خر و صاحب خر را روزی دید که خر چشم سیاه درعبور نمودن از پُل خودداری کرده بود و در مقابل پُل به بهانۀ که گِل است، خر صاحب خود را خرساخته بود وبخاطر ایکه از پل تیر نشود آگاهانه بر زمین گل آلود زانو زده بود. صاحب خر، خر رانصیحت می کرد و می خواست با عذر و زاری خرک خود را بخیزاند و به راه افتد و از پُل عبورنماید.
مرد با تجربه که از راه می گذشت، دید که صاحب خر مشغول عذر و زاری به خراست، گفت درچه مصیبتی افتاده ئی. گفت خرمن درگل بند مانده .مرد سرگذشت دیده گفت نه تنها که درگل بند مانده، بلکه سیاه چشمی دامن گیر خر شده از پل تیر نمی شود.
به صاحب خرگفت که یاسین خواندن سرخر فایده ندارد"، " نرود میخ آهنی درسنگ " .صاحب خر گفت اگر فایده دارد یا ندارد، من روی خر را بوسه می کنم و انسانیت خود را نشان می دهم که خر این انسانیت مرا می داند یا نمی داند.
مرد روزگار دیده اول خررا که به لگد زدن عادت داشت، چند لگد زد تا از جا بجنبد و از دم خر گرفت و خر را از جایش بلند کرد. مرد با تجربه چشمان خررا بست و از جلو خرگرفت و او را از پل گذشتاند.
طالب با دستمال پول، چشم خرها را بسته می کند و از پل سیاست به نفع خود عبور می دهد. خرهای خود فروختۀ آی اس آی را از روی (دی ان ای ) شان شناسایی می کند، با پول استخدام می گردند و به سران طالب تسلیم داده می شوند.
رسول پویان
امسال سـال درد و غـم رنج و ماتـم است
گر راست گویمت شبی مرگ دمادم است
کــس نیسـت آگـه از دل تـرکـیـدۀ یـتـیــم
از نـقـد روزگار فـقـط قسمتش غـم است
آنی کـه تکـیه کـرده بـر اورنـگ اقـتـدار
گرخوب بنگری دوسهتا تختهاش کم است
یک سـو بساط چـور و فساد و سـتـم تنک
یک سـو انتحاری وخودسوزی و بم است
سیدموسی عثمان هستی ۲۳دسامبر۲۰۱۳

بر دادخواهی با خدا دادگان ظالم ستیزه کنید
کاغذ و فرمان کرزی با دست خود ریزه کنید
آن امیری که ظالم بود و استفاده جو از دین
بوی بد دور و فضا را چ وبوی خربوزه کنید
عنوانی را که امروز درسر یک نوشتۀ خود آقای مهرین داده و با جرأت گفته با "خدا دادگان"ستیزه کنید! بازهم بگویم هوشیاری نویسندگی به خرج داده ویا ترسیده"خدادادگان "را دربین دوعلامۀ غدۀ سرطانی قید و قرار داده، بازهم به استاد مهرین آفرین می گویم.
اگر امیرعبدالرحمن خان زنده نیست، هواخواهان او و ادامه دهندگان سلطنت هنوز زنده اند، هرگاه زبان قلم درقسمت امیرعبدالرحمن خان دراز شود، وطن فروشان و شاه طلبان زبان قلم را می برند و به سوسایت بم می گویند که این برضد پشتون است تن او را با بم ریزه کنید و یا اگر بگویم که امیرکلکانی نام اطرافیان چپاول گر خود را عیارمانده بود، با کنده سنگ مانند تلخان که من هم تلخان خورهستم او را می زنند.
