افغان موج   

 

تاریخ نویسان حزبی یا حزبی نویسی تاریخ

2

کاوه غرجی

تاریخ نویسی و کارتحقیقی اکادمیک وعلمی باید قبل ازهمه ناجانبداری و عینیت گرایی و مستند وغیر ایدیالوژیک بودن خود را نشان دهداما متاسفانه درافغانستان ازسالها بدین سو تعداد اندک کتابی که به نشررسیده همه به شکلی خواسته و یا ناخواسته، و گاهی آگاهانه ذهنیت و پیش تصورات راوی و مورخ را بیان داشته است. مخدوش کردن آگاهانه و عمدی اسناد تاریخی را هجوم به حافظه تاریخی وجمعی ملت ها تعریف می کنند.

جايی که دمکراسی نباشد و اطلاعات درانحصارعده ای محدود باشد ازحافظه تاريخی نيز خبری نخواهد بود و در آنصورت برای دروغپردازان بسيار راحت خواهد بود تا زمستان سرد و تاريک جند دهه پيش را بهار، و جهنم را بهشت توصيف کنند.

ما درصورتی می توانیم در مورد گذشته به توافق برسیم که واقعیت ها را آن طور که است و ازیک چشم دید کامل نه از یک زاویه کوچک ببینیم و بیان نماییم. اکثر این رهبران جهادی ارزشی آن را ندارند که ما توجیه گر خشونت و خشونت گرایی آنها باشیم. شاید این نوع توجیه گرایی برای زمان محدودی بتواند ما را به آب و نان و شهرتی برساند اما ضربه بزرگی به ایجاد وحدت ملی و تاریخ ملی خواهد زدو شهرت همیشه گی هم برای کسی ببار نخواهد آورد.

من دراین یاداشت های کوچک قصد این را ندارم ،تا به بررسی صحت و سقم کارکرد های احزاب مختلف سیاسی و نظامی - گروه های مختلف مجاهدین بپردازم. بلکه فقط می خواستم چند نکته را برای اقای مامون و دیگر افراد وابسته به وزارت امنیت و اطلاعات و احزاب جهادی  که به خاطر دسترسی شان به اسناد محرمانه اثاری را در مورد جنگ ها و شخصیت های جنگ سالار این چند دهه گذشته منتشر می کنند عرض نمایم. البته این به این معنا نیست که من درمورد آن افراد نظرو تحلیلی نداشته باشم بلکه به خاطر آن است که دراین یادداشت ها مجال بحث درمورد آن شخصیت ها و احزاب شان نیست.

تاریخ نویسی و کارتحقیقی اکادمیک وعلمی باید قبل ازهمه ناجانبداری و عینیت گرایی و مستند وغیر ایدیالوژیک بودن خود را نشان دهداما متاسفانه درافغانستان ازسالها بدین سو تعداد اندک کتابی که به نشررسیده همه به شکلی خواسته و یا ناخواسته، و گاهی آگاهانه ذهنیت و پیش تصورات راوی و مورخ را بیان داشته است. مخدوش کردن آگاهانه و عمدی اسناد تاریخی را هجوم به حافظه تاریخی وجمعی ملت ها تعریف می کنند.

 دوران حکومت استالین درشوروی سابق نیز کتاب تاریخ حزب کمونیست شوروی را پس ازهر مبارزه درون حزبی بازنویسی و شخصیت ها و جناح های شکست خورده را ازتاریخ اخراج یا بدنام می کردند.

درچین عکس رسمی سران حکومت درمراسم خاک سپاری مائو تسه دون چند ماه پس ازمرگ او جمع آوری و بازسازی شد. درنسخه جدید «گروه ۴ نفره»، از جمله زن مائو، که در مبارزات درون حزبی شکست خورده بودند، از عکس حذف شدند.

اما افغانستان نه چین است و نه هم روسیه و درچنین شرایطی که حساسیت های قومی و زبانی در افغانستان به اوج خود رسیده، کوچکترین عمل نسنجیده می تواند عواقب بدی را برای داشتن همزیستی و تعامل دوباره به هم بزند.

مخالفین مسعود باید قبول نمایند که جنگ های آزادی خواهانه مسعود در زمان حمله روس ها به افغانستان برای همه افغانستانی ها قابل قدر و ستایش است وافتخاراین جنگ ها تنها برای مسعود نیست بلکه افتخارتمام مردم افغانستان است که با دادن خون و زندگی درمقابل روس ها ایستادند وبه همین شکل دوستداران مسعودباید قبول نمایند که کوشش مسعود برای درانحصار دراوردن قدرت در زمان اقتدارش درکابل وجنگ های داخلی و حمله به افشاروقتل 12 هزارزن و کودک جنایاتی است که هیچگاه ازحافظه تاریخ پاک نخواهد شد. تمام احزاب جهادی افغانستان به شکلی وابسته و اله دست کشورهای خارجی بوده اند. هیچ یکی از احزاب جهادی افغانستان مستثنی نیست. اینکه دریافت کمک های شورای نظار از کشورهای ایران و هند و روسیه را آقایان مثل مامون می خواهند به شکلی توجیه نمایند جایی را نخواهد گرفت. حزب وحدت هم از ایران کمک می گیرد و شورای نظارهم ،ولی کمک گرفتن حزب وحدت از ایران را به سوی پایگاه های اطلاعاتی ایران در بامیان نوشتن و کمک های ایران به شورای نظار را کمک به دولت جمهوری اسلامی افغانستان قلمداد کردن فقط از دست یک تاریخ نویس حزبی می تواند بربیاید. ازانصاف به دور است که ما بیایم سیاف و محسنی و گلبدین و خلیلی و اکبری و دوستم و ...همه را نوکر کشورهای خارجی بنامیم و دراین میان تنها از مسعود به عنوان گل سر سبد و تندیس بلند بالای ازادی تقدس اش کنیم.

اقای مامون می تواند در کنار استفاده از اسناد محرمانه سازمان جاسوسی شورای نظار از ارشیف فصل نامه تحولات چاپ ایران که در مورد کمک های ایران به احمد شاه مسعود است نیز استفاده نمایند و درضمن به مصاحبه های دپلومات های ایرانی که در نشریه های مختلف داخل  ایران و انترنت نشر شده توجه کنند. جعل تاریخ و چتل نویسی های که توسط افرادی مانند اعظم سیستانی در سایت های مختلف انترنتی نشر می شود  نباید این ذهنیت را به نویسندگان غیر پشتون بدهند که انها هم عکس العمل مشابه نشان داده و خود را منفور اکثریت ملیت های ساکن افغانستان نمایند.

تحلیل و سخنانی را که اقای مامون از تجزیه افغانستان و تشکیل یک کشور مستقل به نام هزارستان از ان یاد می کنند به جز از زبان مامون در هیچ جای دیگری نوشته نشده و حتی خود رهبران و قوماندان های حزب وحدت از ان خبر ندارند.

اینکه کشورهای همسایه افغانستان مانند ایران و پاکستان و ... در قضایای افغانستان دخیل بودند همه می دانند ولی حالا وظیفه هر کس است تا گام های مئسولانه تر بردارد و برای ایجاد یک تاریخ مشترک و قابل قبول که برخواسته از واقعیت ها،  شفاف و مستند و بدون تعصب های حزبی و قومی باشد بکوشد و راه را برای همزیستی و نظام دمکراتیک در اینده فراهم نمایند. قبال یاداوری می دانم که ما در صورت اینکه نتوانیم روی یک تاریخ و یک گذشته قابل قبول به توافق برسیم هیچگاه نخواهیم توانست که درباره مسایل اینده به نتیجه برسیم و همین خود یکی از مشکلات بزرگی فراه روی داشتن یک نظام ملی درافغانستان است.